چهارشنبه 15 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


موی خودم است! ميشاييل تومان، دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط

تا چند سال پيش، قابل تصور نبود که عکس زنان را با چهره در روزنامه منتشر کنند. اگر "تايمز مالی" عکسی درباره نمايش موزيکال "کاباره" منتشر می‌کرد، سانسورچيان دست و پای رقصندگان را در تمامی نسخه‌های آن سياه می‌کردند. امروز اما نخستين زنان مجری در تلويزيون عربستان چهره نشان می‌دهند. يک کودتای تلويزيونی در کشوری که تا کنون مسئله‌اش بيشتر بر سر نديدن بود تا ديدن! ... [ادامه مطلب]

سياست‌زدگی و خشونت، جمشيد فاروقی

جمشيد فاروقی
در جامعه سياست‌زده خشونت تنها به رفتار خشن محدود نمی‌شود، بلکه انديشه و راهکار انديشيدن را نيز در بر می‌گيرد. سياست‌زدگی ناظر، گسترش عنصر خشونت است به حيطه نظر و اشاعه فرهنگ ارعاب در منظر. اين خشونت تنها رابطه دولت با جامعه را شامل نمی‌گردد، بلکه اين خشونت به کل جامعه سرايت می‌کند ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

او با ماست! حميد فرخنده

باراک اوباما
پیروزی باراک اوباما می تواند از یکسو در باز شدن فضای کشور موثر باشد و از سوی دیگر فرصت هایی در جهت دفاع از منافع ملی ایران به همراه داشته باشد. آیا فرصت سوزی ها ادامه خواهد یافت؟ آیا رئیس جمهور آینده ایران دستان باراک اوباما را خواهد فشرد؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بخشی ديگر از رويای مارتين لوتر کينگ به حقيقت پيوست. ديشب امريکا شاهد رويداد تاريخی پيروزی اولين رئيس جمهور سياهپوست بود. دنيایِ خسته از دوران هشت ساله یِ جورج بوش، دوران جنگ و تهديد، نيز نفسی راحت کشيد.

جشن پيروزی دمکرات ها اينبار، هم بسيار گسترده تر است، هم بسی رنگين تر. ميهمانان تازه، همان ميزبانان فراموش شده هستند. شهروندانی از تبار بردگان و بيگانه در کشور خويش، به حاشيه رانده شده، قربانی نژادپرستی پنهان و آشکار. شهروندان سياهپوست ثروتمند ترين کشور جهان. شهروندان امريکا، بزرگترين قدرت اقتصادی و نظامی جهان، با ۴۰ ميليون جمعيت زير خط فقر (۱۲.۵%) و ۴۵ ميليون نفر (۱۵.۶%) بدون بيمه کوچکترين بيمه درمانی.

اکنون اما سياهان سرتاسر امريکا پيروزی باراک اوباما، پيروزی خود را جشن می گيرند. انگار سياهپوستان ممفيس، آخرين سخنرانی مارتين لوتر کينگ را روز قبل از کشته شدنش در ۴۰ سال پيش بياد می آورند. در آن روز مارتين لوتر کينگ وعده بود که شايد او در کنار آنان نباشد، اما سياهان سرانجام به "سرزمين موعود" خواهند رسيد.

او با ماست، چنانکه ديگر دمکرات ها در شش دهه گذشته بوده اند. البته طبيعتا آنها قبل از هرچيز مدافع منافع ملی کشور خويش هستند. اما هستند کشورهايی نيز که فرصت ها را يکی پس از ديگری از دست داده اند.

دکتر مصدق زمانی هری ترومن را "بهترين دوست ايران" ناميده بود. او به دعوت ترومن به امريکا سفر کرد. رئيس جمهور دمکرات با نخستين طرح کودتای انگليسی ها مخالفت کرد و خواهان موفقيت مذاکرات امريکا و انگليس با دولت ملی ايران بود. اما سرسختی های دکتر مصدق و برخی از يارانش در جبهه ملی، مانع رسيدن به توافقی ممکن در دنيای دوقطبی آن زمان با شد. سرانجام نه ماه مانده به کودتا، آيزنهاور جمهوريخواه با شعار "عقب راندن کمونيسم" در انتخابات رياست جمهوری نوامبر ۱۹۵۲ پيروز شد. هنگامی که آخرين تلاش ها نيز در اسفند ماه ۱۳۳۱ نيز به نتيجه نرسيد، آيزنهاور دومين پيشنهاد کودتای دولت بريتانيا را پذيرفت.

در آبان ۱۳۳۹(نوامبر ۱۳۶۰) جان اف کندی در انتخابات رياست جمهوری پيروز شد. شاه مجبور شد به نخست وزيری علی امينی و انجام اصلاحات تن دردهد. جبهه ملی که تحت نام جبهه ملی دوم تجديد سازمان کرده بود، اينبار نيز نتوانست فرصت ها را دريابد و بجای حمايت از دولت امينی و تلاش برای حفظ و توسعه فضای نسبتا باز سياسی ايجاد شده، مبارزه با دولت امينی را در راس برنامه های خود قرار داد.

پيروزی جيمی کارتر در پاييز ۱۳۵۶( نوامبر ۱۹۷۷) و سياست حقوق بشری او، فضای باز سياسی کشور را در پی داشت. از اين فرصت برای عقب راندن استبداد سلطنتی استفاده شد، اما بهمن انقلاب عين ويرانگری و کمال فرصت سوزی بود. بويژه آنکه بعد از خروج مستشاران نظامی امريکا از ايران و کسب استقلال سياسی، دولت ايران می توانست بجای درغلتيدن در مبارزات ضدامپرياليستی، برای تحکيم روابط ايران و امريکا بر پايه منافع مشترک و احترام متقابل پايه ريزی شود. اما نه ماه بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، اشغال سفارت امريکا و گروگانگيری ۴۴۴ روزه ديپلمات های اين کشور، سرآغاز فرصت سوزی های فراوان بعدی
شد.

در دوران هشت ساله بيل کلينتون نيز دست دوستی وی بسوی ايران دراز شد و وزير خارجه وقت امريکا، خانم مادام آلبريت بخاطر مشارکت دولت امريکا در سرنگونگی دولت مصدق، از مردم ايران عذرخواهی کرد. خودداری محمد خاتمی از دست دادن با بيل کلينتون نماد فرصت سوزی از سوی ايران برای بهبود روابط سياسی با امريکا بود.

دوران هشت ساله بوش با سياست های ماجراجويانه و جنگ طلبانه، تقويت بنيادگرايان، انحصارطلبان و افول اصلاج طلبی و دمکراسی خواهی هم در ايران و هم در ديگر کشورهای منطقه خاورميانه درپی داشته است.

پيروزی باراک اوباما می تواند از يکسو در باز شدن فضای کشور موثر باشد و از سوی ديگر فرصت هايی در جهت دفاع از منافع ملی ايران به همراه داشته باشد. آيا فرصت سوزی ها ادامه خواهد يافت؟ آيا رئيس جمهور آينده ايران دستان باراک اوباما را خواهد فشرد؟

حميد فرخنده





















Copyright: gooya.com 2016