سه شنبه 21 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


حضور بی رحم تيشه تخريب، عبدالکريم سروش

عبدالکريم سروش
دريافت من اين است که مراد فرهادپور، به "افکار" چندان اهميت نمی‌‌دهد که به حواشی آن ها. آشکارتر بگويم وی‌ جرات رويارويی با فکر و قدرت نقد معرفتی آن را ندارد و اين بی‌ قدرتی‌ و بی‌ جراتی را در لفافی از انگيزه خوانی ها، سياست مالی‌ ها و ماستمالی ها، تخفيف و تمسخرها، طعن و کنايه ها، شماتت‌ها و ملامت ها، حرمت شکنی‌ها و فرافکنی‌‌ها فرو می‌‌پوشاند، و در اين ميدان چنان گرد و خاکی به پا می‌کند که چشم خودش را هم نابينا می‌کند ... [ادامه مطلب]

بنيادهای توتاليتر و دينی بينش سياسی در پرتو ديالوگ سارتر و بنی لِوی، شيدان وثيق

شيدان وثيق
آن چه که در اين بخش نخست، زير عنوان ديباچه ای بر گفتگوهای سارتر- بنی لِوی، از نظر خواننده می گذرد، توضيح ماجرای اين ديالوگ فلسفی – سياسی است. شرايطی که در بستر آن ها، در دهه ی ۱۹۷۰ اين مباحثات انجام می پذيرند؛ شرايطی که خودِ ما چپ های مارکسيست ايرانی، بويژه در خارج از کشور، در آن قرار داشتيم و سرانجام، تحولی که در روند ديالوگ آن دو پيش می آيد ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تفرقه بينداز و حکومت کن، حميد منفرد

بالاخره جدال نفس گير دار و دسته های حزب الهی در زور آزمايی بر سر ماندن يا رفتن کردان به پايان رسيد.کردان رفتنی شد.بازی بزرگ طناب کشی در داخل جناح به اصطلاح محافظه کار بدنه حاکميت رژيم ايران وزن واقعی گروه های درگير را آشکار ساخت و نشانه هايی از اولين بازنده انتخابات آتی رياست جمهوری ايران در سال ۲۰۰۹ را نماياند.اين بازنده کسی نيست جز رئيس جمهور فعلی محمود احمدی نژاد.
عموماً آنهايی که در چارچوب مملکت محروصه جمهوری اسلامی ايران زندگی می کنند و البته آنهايی که سرشان بيشتر در حساب است می دانند که جعلی بودن مدرک يک وزير يا آن وکيل و اين مدير در مملکتی که رئيس جمهوری آن به عنوان سر دسته پوپوليست های حکومتی دنيا،قطعنامه شورای امنيت را ورق پاره ای بيش نمی داند ،مسأله چندان مهمی نيست.چرا که اين مدارک نيز از همان امور بی اعتبار مورد قبول دنيای غرب رو به زوال است !



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


شايد برای بسياری قابل قبول نباشد که بپذيرند اين جنجال بزرگ از يک دل چرکينی شخصی شروع شد.برای شروع بايد به اول قصه رجوع کنيم.آنجايی که محمود احمدی نژاد سرمست از پيروزی که آن را ازناب و مجيز گويانش معجزه هزار سوم ناميدند،بارها اين پيروزی را به طور غير مستقيم نتيجه عنايت خاص امام زمان به خود قلمداد می کرد .حال کاری نداريم که منظور وی امام غايب بوده يا امام حاضر.
به اين علت که (بنا بر برخی اظهارات) فرزند رهبری نظام يکی از بانيان اصلی اين پيروزی بود و محمود همچنان او را يکی از سردارن استوار سپاه خود می ديد، با اطمينان از اين پشتيبانی، در کنار حمايت بدنه اصلی سپاه و بسيج، خود را مطلقاً کامياب می يافت. از اين روی شمشير را بر تمامی مخالفان و کوچکترين مخالفتها و هر ساز ناسازی از رو بسته بود.
احمدی نژاد به بهانه عدم انطباق سليقه ها با علی لاريجانی و برای داشتن يک تيم منسجم و البته مطيع، به نحوی عذر وی را خواست و البته لاريجانی با کمترين حاشيه ممکن کنار رفت تا به کمينگاه بخزد.
علی لاريجانی که فرزند مرحوم آيت اله ميرزا هاشم آملی است از سوی خانواده ای بسيار متنفذ در مراتب بالای نظام پشتيبانی می شود. برادرش محمد جواد که زمانی به وی لقب کيسينجر جناح راست داده شده بود از پس فراز و نشيب های بسيار در پست های مهم نظام هم اکنون معاون رئيس قوه قضائيه می باشد. برادر ديگر وی صادق لاريجانی از فقهای منصوب در شورای نگهبان است.علی لاريجانی همچنين داماد خانواده شهيد مطهری و خواهر زاده آيت اله حسن زاده آملی از روحانيون برجسته حوزه قم می باشد.
لاريجانی به پشت گرمی سالها سابقه خدمت در سطوح اول نظام و بهره مندی از چنين خانواده قدرتمندی و با علم به اعتماد و نظر مثبت رهبری نظام که شايع بود از ميان کانديداهای رياست جمهوری باطناً علاقه مند به پيروزی وی بوده، خود را برای يک کار و زار سنگين با گروه احمدی نژاد آماده ساخت بود.
در اين زمان با برکناری محترمانه(استعفای)لاريجانی از مقام دبيری شورای عالی امنيت ملی به بهانه تفاوت سليقه ها«عيوضعلی کردان» که کفه لاريجانی را سبک می ديد همچون هر مسئول ابن الوقت فرصت طلب از اردوی همشهری ها بريده و به اردوی احمدی نژاد ملحق شد.دستمزد اين نمکدان شکستن و پشت پا زدن به تمام اصول اخلاقی و «اثبات شايستگی» معرفی وی به عنوان کانديدای وزارت کشور بود.چنانچه لاريجانی در مصاحبه پايانی جلسه استيضاح عنوان کرد که تاقبل از زمان معرفی کردان جهت وزارت کشور صحبت از معرفی کس ديگری بود و معرفی کردان موجبات شگفتی وی را فراهم آورد.
لاريجانی در پاسخ سوال از اطلاع او از جعلی بودن مدرک اظهار بی اطلاعی کامل نمود که واقعی نمی نمود.چرا که امکان ندارد سالهای سال کردان را به عنوان معون اداری و مالی در رکاب داشته باشد و حتی يک بار اين سوال برايش مطرح نشود که:«اين معاون ما کی و از کجا و از سر کدام کلاسهای شرکت نکرده مدرک گرفته و مداماً مراتب علمی را طی می کند؟».
رسوا کردن کردان در مرحله نامزدی پست وزارت عايدی اندکی برای لاريجانی و اردوگاهش می داشت.بايد ضربه در مقطع حساس و کمر شکن وارد می شد.دور انديشی ايجاب می کرد که وزير بر کرسی تکيه زند و آنگاه ساقط شود که بالا آوردن غذا از معده بسيار دردناکتر از تف کردن نيم جويده آن از دهان است.
داستان که به اينجا رسيد گروه ها و عوامل وابسته در محافل و رسانه ها ،مطبوعات و سايت های اينترنتی حرکت برای ضربه اصلی را آغاز کردند.حجم فشار و افشاگری در طی دو ماه به اوج رسيد.احمدی نژاد دانسته يا ندانسته با بد کسی در افتاده بود.کسی که پس از اسقاط از مقام دبيری شورای عالی امنيت ملی و همچنين مسئوليت پرونده اتمی با دور انديشی و حذم تمام راهی شهر قم شده بود تا با کانديداتوری از آن شهر به دور از درگيری ها و کشمکش های جناحی پايتخت ،با کسب پشتيبانی مراجع ،طلاب و عمده طيف اصولگرايان(به مناسبت مرجع بودن پدر لاريجانی و روحانی بودن برادر و ساير انساب، وی محل اطمينان بود) اين شهر،با تجهيزات کامل پای در رزمگاه گذارد.
در ميدان بهارستان لاريجانی با کسب مقام رياست نهاد مجلس، از امنيت کامل قانونی برخوردار بوده و از جانب برخی حاميان سينه چاک همچون علی مطهری (برادر خانمش) و بيژن نوباوه(کارمند سابقش در راديو و تلويزيون)بی دريغ حمايت می شد.گوشه و کنايه های مستتر در شعری که بيژن نوباوه در جلسه استيضاح کردان خواند به صراحت نشان از اين امر داشت که کردان تقاص بد عهدی خود با لاريجانی را می دهد.در جريان استيضاح معاون سابق اداری و مالی صدا و سيما البته برخی عقده ها و کينه های شخصی بعضی نمايندگان خالی از اثر نبود.

خان مظفر و پايان ماجرا

با تمام فراز و نشيبهای ذکر شده حال ديگر وزن واقعی دو گروه رقيب مشخص شده.نبايد از نظر دور بداريم در اين ميانه احمدی نژاد ضربه اصلی را از غرور و نخوت خود دريافت کرد.اعتماد به نفس ديوانه وار و دوری از مراتب احتياط آخر و عاقبتی جز سقوط و سر شکستگی برای وی به ارمغان نياورد.در صورتی که لاريجانی همزمان يک تير را در دو هدف نشاند. يار بی وفای سابق را ساقط کرد و تنبيه و هم انتقامی دردناک از رقيب کشيد.بنا بر نقل تاريخ در جنگهای دوره نيزه و شمشير اولين برخورد بين پيش قراولان سپاه رخ می داد که همين برخورد مقدماتی تا حدودی وضعيت رقيب ظفرمند را مشخص می نمود. زور آزمايی اخير بر سر جريان کردان را می توانيم برخورد پيش آهنگان به شمار آوريم.
نکته ديگر اينکه، در بازی های متداول قدرت در نظام جمهوری اسلامی ايران آنچه حائز اهميت بسيار است نقش برگ مهم و در حقيقت آس حکم تمام اين بازی هاست.
طی سالهای اخير در درگيری های قدرتی که رخ داده آيت اله خامنه ای نقش وزنه تعادل را به نحوی بازی کرده که هر گاه به نفع يکی از طرفين وارد صحنه شده موجبات برد طرف بخت يار را فراهم نموده.وليکن وی به ندرت در اين بازيها به نحو آشکار و اصطلاحاً رو بازی کرده، بلکه به نحوی عمل نموده که نه می ميراند و نه زنده می کند .
از آنجايی که تمام گروههای واقع در دايره نظام نيازمند تأييد نهايی اين مقام می باشند آيت اله خامنه ای با شل و سف کردن اين حلقه ،قدرت تعيين کنندگی خود را به رخ کشيده و اين نيازمندی را به آنان گوشزد کرده و البته اين بازی را به نحوی غير شفاف طوری به جلو برده که سر آخر نصيب طرفين جدالها کارت های زرد باشد.
محمود احمدی نژاد طی دوران رياست جمهوری خود دو هماوردی عمده ،يکی با هاشمی رفسنجانی و ديگری با لاريجانی داشته که در يکی برنده و در ديگری بازنده است.در واقع برنده واقعی هر دو نزاع آيت اله خامنه ای است که بازی قدرت را در نظام به شيوه ای بينابين و کجدار و مريز هدايت می کند.
شايد در مورد خاص احمدی نژاد خود رهبری هم در اين مورد که با توجه به سابقه ناموفق احمدی نژاد، به حمايت از وی در پشت صحنه ادامه دهد يا خير، ترديد دارد.
چنانکه از ظواهر امر پيداست احمدی نژاد اولين رئيس جمهوری اسلامی ايران خواهد بود که اين مقام را تنها برای يک دوره در دست داشته.

حميد منفرد





















Copyright: gooya.com 2016