گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
14 آذر» سه نکته درباره جبهه مشارکت، به بهانه دهمين سالگرد تاسيس، عبدالله مومنی12 آذر» عبدالله مومنی در گفتگو با ايلنا: سازمان دانش آموختگان خواهان سطحی از تغييرات است که موجب تضمين روند دموکراتيک اداره کشور شود 2 آذر» عبدالله مومنی: خاتمی را کانديدای تغييرات واقعی نمی دانيم، گفت وگوی شهرگان با سخنگوی سازمان دانش آموختگان 22 آبان» "سياست دانشگاهی" بر مبنای "مشارکت انتقادی"، عبدالله مؤمنی 27 مهر» عبداله مومنی: مهم ترين کارکرد؛ جلوگيری از خاموش شدن صدای قربانيان نقض حقوق بشر است، گذار
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اصلاحات جامعه محور به جای اصلاحات از بالا، گفتگو با عبدالله مومنی، روزآنلاينمحمد رضا فروغی - در آستانه ۱۶ آذر با عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان و از فعالان مدنی در مورد ويژگی های جنبش دانشجويی در مقطع کنونی گفت و گو کرده ايم. به باور وی "دانشجويان می توانند از قرار گرفتن در جايگاهی که به ابزار گروههای سياسی تبديل شوند پرهيز کنند." اين مصاحبه را می خوانيم. اگر سه مقطع سال ۷۶، سال ۸۰، سال ۸۴ را درنظر بگيريم به گمان شما ويژگی اساسی و وجه مميزه جنبش دانشجويی در هر يک از اين مقاطع چيست؟
در ابتدای استقرار دولت اصلاحات دفتر تحکيم وحدت به عنوان نهادی برای آزاد شدن نيروهايی که در گذشته بر اثر اعمال فشار حاکميت ونهادهای اقتدارگرا در جهت غيرسياسی نمودن دانشگاه ها در اين جايگاه انباشته شده بود، توانست به مثابه نيرويی قدرتمند و اهرم فشاری توانمند در جهت واکنش به اعمال گروههای محافظه کار برعليه دولت برخاسته از دوم خرداد عمل کند، اما اتفاقاتی نظير حمله به کوی دانشگاه تهران و حوادث خرم آباد، و فقدان دستگاه قضايی عادلانه برای پاسخگويی به درخواستهای دانشجويی ورسيدگی عادلانه به اين مسايل، برخوردهای امنيتی و قضايی، احضار و دستگيری دانشجويان، جلوگيری از فعاليت گسترده تشکل های منقد حکومت در دانشگاه و بخصوص عدم حمايت اصلاح طلبان حاضر در قدرت از دانشجويان هزينه پرداز و ناتوانی شخص رئيس جمهوری و ديگر نهادهای اصلاح طلب در مقابله با فشارهای حاکم بر دانشگاه و دانشجويان، مجموعه عواملی شدند تا دانشجويان به اين جمع بندی برسند که هزينه فعاليت سياسی برايشان بسيار زياد است و اين مسأله زمينه نوعی ضدانگيزش برای فعاليت سياسی دانشجويان و ايجاد فضای انفعال و رکود در دانشگاه را فراهم کرد.پس از چنين شرايطی، اولين جرقه های نااميدی در خصوص اصلاح ناپذيری نظام سياسی در ذهنيت کلی جنبش دانشجويی و دانشجويانی که پيش از اين نقش کارگزار جريان اصلاحی در دانشگاه را داشتند و حامی جدی اصلاحات بودند، زده شد. اما در اين زمان همچنان جنبش دانشجويی و دولت اصلاحات در جبهه ای مشترک قرار داشتند و دانشجويان با وجود داشتن نقدهايی به عملکرد اصلاح طلبان، همچنان در موقعيت ونقشی برای ايجاد اعمال فشار از پايين بر حاکميت تلاش می کردند که ايفای اين نقش توسط دانشجويان، قدرت اصلاح طلبان را در چانه زنی با جناح رقيب افزايش می داد. اصلاح طلبان در اين زمان قوه مجريه و اکثريت قوه مقننه و شوراهای اسلامی شهر و روستا را به تصاحب خود در آورده بودند و در حاليکه اعضای انجمنهای اسلامی و روزنامه نگاران اصلاح طلب يکی پس از ديگری به زندانهای طولانی مدت محکوم می شدند، از جانب آنها استراتژی آرامش فعال تبليغ و توصيه می شد و از جانب تئوريسين ها و سردمداران اصلاحات، دانشجويان به تندروی و راديکاليسم متهم می شدند.چنين برخوردها ونگاههايی زمينه های سرخوردگی و نااميدی از نتيجه بخشی اصلاح را در بين دانشجويان را رقم زد و اين تلقی را در ميان دانشجويان بوجود آورد که اصلاح طلبان سياستمدار حاضر در قدرت از آنها استفاده ابزاری می کنند.دانشجويان مابين سالهای ۸۰ تا ۸۴ اگرچه از اصلاح طلبان حکومتی نااميد ورويگردان شدند وتا حدود زيادی با سرخوردگی در مسير حرکت خود مواجه شدند، با اين حال اما برنامه ها و سياست هايی را در دستور کار و فعاليتهای خود قرار دادند که بسترساز طرح دانشگاه به عنوان جايگاهی برای نقادی و روشنگری و بسط وگسترش فرهنگ گفت وگو ونقد حاکميت بود وصورتی از مباحث مرتبط با حوزه عمومی را به تصوير می کشيد. از اين پس بود که شاهد تحولات عميقی در پيکره فکری و معرفتی بخشی از نيروهای انجمن اسلامی که جوهره اصلاحات را پرسشگری، آگاهی بخشی و نقادی می دانستند، شديم.در اين راستا دفتر تحکيم ازتشکلی که در طی دو دهه اول انقلاب در قامت يکی از جريانات مشروعيت بخش نظام به شمار می رفت، به جريانی مستقل از حاکميت تبديل شد که تقويت دموکراسی و گسترش حقوق بشر و تقويت جامعه مدنی را در سرلوحه برنامه هايش قرار داد و نااميد از حمايت های حکومتی، شعار جامعه مدنی وحوزه عمومی را مستقل از خواست حکومت واصلاح طلبان حکومتی دنبال می کرد. تاکيد بر استراتژی دوری از قدرت ونقادی حاکميت و حرکت در مسير اصلاحات جامعه محور در برابر اصلاحات از بالامهمترين خصيصه ی اين دوره محسوب می شود. در مقايسه با سه مقطع گفته شده ويژگی اساسی جنبش دانشجويی در مقطع کنونی را چگونه ارزيابی می کنيد؟در تبيين وضعيت فعلی جنبش دانشجويی بايد به خصوصيت عمده ی فضای سياسی در دوره ی فعلی هم توجه شود، يعنی اينکه در حال حاضر حاکميت يکدست جناح اقتدار گرا فشار را بر فعالين حوزه ی جامعه ی مدنی به حداکثر خودش طی يک دهه ی اخير رسانده است و مجال فعاليت برای فعالين حوزه های مختلف از فرهنگ و هنر گرفته تا جامعه سياست بسيار محدود تر است، در دانشگاهها هم اين وضعيت وجود دارد و فشار بر جنبش دانشجويی به اوج خودش رسيده است. بازداشت دانشجويان در دوره های قبل هم وجود داشت ولی اکنون به نحو روزانه اين بازداشتها صورت می گيرد؛ ضمن اينکه محروم کردن فعالين دانشجويی از تحصيل نيز به صورت حربه ای نيرومند در دست حاکميت است که به واسطه ی آن سرکوب جنبش دانشجويی را با حداقل هزينه انجام می دهد و اساسا فعالين جنبش را از فضای فيزيکی دانشگاه دور می کند. به رغم اين، بدنه ی جنبش دانشجويی طی اين سالها ضمن وفاداری به استراتژی دوری از قدرت کوشيده است در برابر اين موج فشار مقاومت کند. از اين رو دوره ی اخير را می توان دوره ی "سرکوب" يا "مقاومت در برابر سرکوب" نام نهاد که البته در اين وضعيت و تحت اين فشارها و پرداخت هزينه بسيار زيادی که بدنه دانشجويی در برابر نهادهای سرکوبگر پرداخت کرده، جنبش دانشجويی عميقا از ضعف تشکيلات و سازماندهی هم رنج می برد. به نظر می رسد جنبش دانشجويی امروز دچار ضعف شديد است.آيا اين ضعف طبيعيست يعنی ماحصل وضعيت کلی جامعه است يا غيرطبيعی است و ماحصل ضعف فعالان جنبش است؟ بسياری ضعف کنونی جنبش را ناشی از تصميم اشتباه جنبش دانشجويی در سال ۸۴ مبنی بر تحريم انتخابات می دانند. تصميمی که جنبش دانشجويی را در دانشگاهها با مديرانی روبرو کرد که با تمام توان در جهت نابودی جنبش می کوشند حال آنکه اگر کانديدايی اصلاح طلب پيروز می شد حداقل اين حسن را داشت که فضا در داخل خود دانشگاه باز تر بود. آيا تصميم تحريم انتخابات برآيند نظر اکثريت شورای عمومی دفتر تحکيم بود يا نظر شورای مرکزی؟ به نظر می رسد امروز ديگر دفتر تحکيم وحدت در درون خود جنبش دانشجويی واجد هژمونی نيست و مجبور به چانه زنی و گفتگو از موضعی برابر با ديگر گروههای دانشجويی است. شما دليل پيدايش چنين وضعيتی را چه می دانيد و آيا اين اتفاق را مثبت ارزيابی می کنيد يا خير؟ موضع کنونی دفتر تحکيم وحدت مبنی بر مشارکت انتقادی در انتخابات را گسستی از موضع دفتر تحکيم در سال ۸۴ ارزيابی می کنيد؟ اين تغيير موضع را مفيد می دانيد يا خير و دليل آن را چه ميدانيد؟ Copyright: gooya.com 2016
|