نيروی دريايی ايران خود را برای جنگ چريکی آماده میکند، نويه زورشر تسايتونگ، برگردان از الاهه بقراط
انستيتوی خاورميانه در واشنگتن معتقد است در صورت حمله نظامی آمريکا به تأسيسات اتمی و ديگر مراکز ايران، بايد بر روی يک تلافی مشابه حساب کرد. با اين همه هيچ کس يک حمله پيشگيرانه را کاملا منتفی نمیداند. به نظر اين انستيتو، تبليغات رژيم ايران درباره شهادت و آمادگی برای مبارزه تا پای جان بيشتر رجزخوانی نظامی است
روزنامه معتبر سوييسی «نويه زورشر تسايتونگ» در گزارشی (۱۶ دسامبر) درباره تازهترين مانور دريايی جمهوری اسلامی مینويسد:
اوايل ماه دسامبر نيروی دريايی ايران يک بار ديگر دست به مانور دريايی زد. در اين مانور به طور مشخص يک جنگ کوچک عليه آمريکا به نمايش گذاشته شد. مفسران معتقدند اين عمليات بيش از آنکه نيات تهاجمی داشته باشد، رجزخوانی نظامی است.
مانور يادشده که در نخستين هفته دسامبر در خليج عُمان برگذار شد، شش روز به طول انجاميد. بنا به اظهارات فرمانده دريايی، ناخدا سياريز، در اين مانور شصت کشتی جنگی شامل کشتیهای بزرگ و قايقهای کوچک حمل موشک، زيردريايیهای بزرگ و کوچک، شناورهای جنگی، هلیکوپتر، هواپيما و هواپيماهای کوچک بدون سرنشين مورد استفاده قرار گرفتند. تمرينها در چهار مرحله به ويژه برای به کار گرفتن سلاحهای ساخت ايران انجام شد. ژنرال شاهصفی از آزمايش يک مدل جديد از موشکهای گرماياب با برد چهل کيلومتر خبر داد.
هدف: تنگه هرمز
مانورهای دريايی که در ايران زياد انجام میشوند، عمدتا در خليج فارس صورت میگيرند. عمليات اخير که در آبهای بسيار عميق خليج عُمان انجام شد، احتمالا به بازگشايی يک پايگاه دريايی خارج از تنگه هرمز مربوط میشود. در خليج عُمان بيش از هر چيز اسکلههايی برای تانکرها پيش از ورود به تنگه هرمز قرار دارند. مانور نيروی دريايی ايران به روشنی نشان میدهد کدام دشمنان هدف قرار گرفتهاند. در ژانويه ۲۰۰۸ سپاه پاسداران در قايقهای سريع، سرنشينان يک کشتی جنگی آمريکايی را تهديد به حمله کرد. در مارس ۲۰۰۷ سپاه پاسداران پانزده ملوان انگليس را که متحد آمريکا در عراق است در دهانه شط العرب چند روز به اسارت گرفت.
مطالعات جديد انستيتوی خاورميانه در واشنگتن نيز نشان میدهد که واحد جنگی نيروی دريايی ايران خود را برای انجام وظيفه در صورت درگيری با آمريکا آماده میکند. تجهيزات اين واحد نشانگر آمادگی آنها برای پيشبرد يک جنگی چريکی دريايی با کمک يک ناوگان از قايقهای سريع مجهز به سلاحهای سبک تا نيمه سنگين است. خليخ فارس به دليل حضور ناوگانهای آمريکايی داغترين منطقهای است که دفاع از آن به نيروی دريايی سپاه پاسداران سپرده شده است. در کنار پايگاهها و کشتیهای جنگی آمريکا، میتوان در حوالی بحرين، جالبترين نقطه تنگه هرمز را که از نظر بينالمللی دارای اهميت بسيار است، ديد. از اين نقطه چهل درصد نفت صادره به تمامی جهان عبور میکند که شامل پنجاه تانکر در روز میشود.
در روزهای جنگ ايران و عراق نيز رژيم ايران تهديد به بستن تنگه هرمز به عنوان اقدام تلافیجويانه میکرد. ولی از ماه ژوييه ۲۰۰۸ است که ايران خود را به عنوان قدرت حافظ اين شريان حياتی انرژی به سوی غرب معرفی میکند. جمهوری اسلامی در حال حاضر خود را در وضعيتی میبنيد که بتواند از اين تنگه به طور نظامی حفاظت کند. اين وضعيت [به رژيم ايران] اجازه میدهد در برابر يک تحريم تمام عيار، بر روند مذاکرات تأثير بگذارد و در عين حال ادامه عبور و مرور تانکرهای خود را که حامل صادرات حياتی برای وی هستند، تضمين کند.
بمبهای خودرو
بر خلاف نيروی دريايی متعارف ايران که دارای کشتیهای جنگی کوچک و قايقهای راکتبر است، نيروی دريايی سپاه پاسداران خود را بر روی قايقهای سريع کوچک متمرکز کرده است. با اين تاکتيک میخواهند در درگيری با کشتیهای جنگی بزرگ، آنها را دور بزنند. ولی در سال ۲۰۰۲ نيروی دريايی آمريکا اين تاکتيک را که میتوان با شمار زيادی قايق سريع کوچک، به کشتیهای جنگی بزرگ حمله کرد، شناخت. بخش اعظم ناوگان ايران را قايقهای فايبرگلاس (مدل عاشورا) تشکيل میدهد که تعداد کمی سرنشين با يک توپ سبک، يا يک اسلحه خودکار و يا يک موشکانداز را میتواند حمل کند. قايقهايی که کمی بزرگتر هستند با موشکهای ۱۲۲ ميلیمتری و يا با يک موشک سنگين ضد توپ مجهز میشوند.
سلاح ديگری که پاسداران به کار میگيرند، قايقهای پر از مواد منفجره است که از راه دور هدايت میشوند. يکی از توليدات جديد سپاه پاسداران قايقهای اژدرافکن است که از روی مدل کرهای تقليد کردهاند. سپاه پاسداران همچنين خودش چهار زيردريايی به نام «غدير» توليد کرده است که هر يک با قدرت دويست تن میتواند دو اژدرافکن را حمل کند. تمامی اين کشتیها برای آبهايی حداکثر به عمق صد متر و راه آبی خليج فارس که ۳۵ تا ۵۰ متر عمق دارد، مناسب هستند. سه زيردريايی بزرگ اما میتوانند در آبهای عميق خليج عُمان و اقيانوس هند شناور شوند.
وظيفه دفاعی
يکی از مهمترين وظايف ملوانان ايرانی مينگذاری است که از زمان جنگ ايران و عراق به شدت گسترش يافته است. ناوگان ايران دارای موشکهای مختلف، از موشکهای دفاعی تا راکتهای سنگين ضد توپ با ظرفيت پانصد کيلو مواد منفجره است. ايرانیها راکتهای چينی قديمی و انواع ديگر موشک را که داشتند، تکميل کرده و گسترش دادهاند. برای اين موشکها پايگاههای متعددی در کناره خليج فارس و جزاير ايرانی ساخته شده است. نيروی دريايی ايران هم چنين دارای هواپيماهای کوچک بدون سرنشين برای دفاع هوايی است.
انستيتوی خاورميانه در واشنگتن بر اين ارزيابی است که در صورت حمله نظامی آمريکا به تأسيسات اتمی و ديگر مراکز ايران، بايد بر روی يک تلافی مشابه حساب کرد. با اين همه هيچ کس يک حمله پيشگيرانه را کاملا منتفی نمیداند. به نظر اين انستيتو، وظيفه اصلی نيروی دريايی ايران، دفاعی است و تبليغات رژيم ايران درباره شهادت و آمادگی نيروی دريايی برای مبارزه تا پای جان بيشتر رجزخوانی نظامی است. کارشناسان اين انستيتو معتقد هستند همه فکر رژيم ايران پيشبرد يک جنگ نامتوازن عليه آمريکاست که از تجهيزات فنی و مادی به مراتب برتر برخوردار است. آنها میافزايند در هدف استراتژيک اين رژيم تغييری پيدا نشده و آن همانا راندن آمريکا از خليج فارس و تمامی منطقه است.