گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
20 آذر» هاشمی رفسنجانی: طرح وحدت ملی متعلق به آقای ناطق است؛ آنرا وارونه نکنيد، ايسنا19 آذر» ناطق نوری: بسياری از نيروها را بعد از دوم خرداد به جرم ناطقی بودن حذف کردند، فارس 5 مهر» ناطق نوری: اتلاق "مردم" به جنايتکاران اسرائيلی غلط و نابهجا است، ايلنا 9 شهریور» ناطق نوری: دارايیها با واگذاری به نهادهای شبه دولتی از دولت آشکار به دولت پنهان منتقل شده است، ايسکانيوز 4 شهریور» شکست طرح تشکيل دولت وحدت ملی ناطق نوری، اعتماد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ناطق نوری: حزب نبايد "پنجولی" باشد، تابناکمن يک نگاهی داشتم و الان هم قائل به همان نگاه هستم که يک جناح نمیتواند به تنهايی کشور را اداره کند. احزاب و گروههای سياسی ما قاعده بازی را بلد نيستند. حزب به آن معنايی که در دنيا وجود دارد و هست، ما نداريم؛ لذا به تعبير مقام معظم رهبری اينها حزب نيستند، قبيله هستند. رئيس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری ضمن تحليل ايده خود مبنی بر دولت وحدت ملی که با واکنش دو جناح روبهرو شد، بيان داشت: زمانی به ذهنم رسيد که خودم شروع کنم و يک حزب تاسيس کنم.
حجتالاسلام و المسلمين ناطق نوری ضمن بيان تاريخچه حزب جمهوری اسلامی در گفتوگو با «اعتماد ملی» اظهار داشت: امام در بنيانگذاری حزب جمهوری هم مشوق بود، هم مؤثر بود و هم پول میداد. اصلا حزب جمهوری با پول امام استارت زد. از پاريس در ذهن امام بود که يک حزب اساسی راه بيفتد. نمیدانم، اما آنچه مشخص بود، دورنگری امام را نشان میداد. بالاخره در آينده آنها میبايست زمام امور کشور را بر عهده بگيرند. امام از همه زودتر دنبال اين موضوع بود. اين تيزبينی و نکتهبينی امام بود که مثلا آقای خامنهای يا هاشمی در سالهای بعد عهدهدار مسئوليتهای مهم میشوند. لذا امام آن سخن را گفتند که شما کنار بکشيد. اين موضوع در شورای مرکزی مطرح شد. ما گفتيم اگر شماها نباشيد، اصلا حزبی نمیماند. چون در اين سالها و ايام، حزب مرتب لاغرتر شده بود. اگر قرار است شماها نباشيد، پس بهتر است فتيله را بکشيد پايين. من خودم اين جمله را که «فتيله حزب را بکشيم پايين» به کار بردم. اين سومين و مهمترين شوک بود که به حزب جمهوری وارد شد تا فعاليت آن متوقف شود. وی درباره روحيه حزبی در کشور و ضعف و نقص در برخورد احزاب با يکديگر افزود: زمانی به يکی از بزرگان عرض کردم میخواهم حزبی تأسيس کنم که حزب «پنجولی نباشد» و شعار ضد ندهد. گفتم يعنی وقتی حزبم میگويد من خط امام و رهبری هستم، به طرف مقابلش نگويد که تو ضد خط امام و رهبری هستی. يعنی به طرف مقابلش اتهام «ضد» بودن نزند. نمیخواهم حزبی باشد که به طرف مقابل «پنجه» بکشد. اگر میگويد من حزباللهی هستم، نگويد که تو ضد حزبالله هستی. من قايل به چنين حزبی هستم. ديگر اينکه مواضع آن در اقتصاد، فرهنگ، سياست داخلی، سياست خارجی شفاف باشد. ضمنا وقتی دولتی از رقيب يا غيرحزب خود تشکيل شد، به صرف آنکه رئيسجمهور و دولت از حزب او نيستند، آنها را تخريب نکند. من هميشه نگاهم اين بود که هر دو جناح بايد در اداره کشور حاکم باشند. در مجلس پنجم من رئيس بودم، اکثريت از جناح ما بود، اما اقليت مجلس، بسيار قدرتمند بودند. رئيس اسبق مجلس شورای اسلامی درباره طرح دولت وحدت ملی خود ادامه داد: ببينيد من اين جمله را روزی به يکی از بزرگان به شوخی گفتم و بعد ديدم که اتفاقا جدی است. گفتم: من فرزند زمان خود نيستم. يا زودتر به دنيا آمدم يا ديرتر. هشت ماه پيش من اين بحث دولت وحد ملی را مطرح کردم. دو طرف متوجه نشدند چه میگويم. «دوزاری» آنها نيفتاد. اصلاحطلبان با يک تفسير آن را کنار گذاشتند، بخشی از اصولگرايان نيز تفسير ديگری کردند و آن را کنار گذاشتند. من گفتم، نيروهای معتدل دو طرف جمع بشوند و يک نفر را برای رياستجمهوری انتخاب کنند که اولا مقبول رهبری باشد و ثانيا جريانهای سياسی او را تحمل کنند. به عبارت ديگر، يک اصولگرای معتدل رئيسجمهور شود که هم مقام معظم رهبری او را قبول داشته باشد و هم برای جريانهای ديگر قابل تحمل باشد. اين فرد میتواند کشور را اداره و جمع کند. Copyright: gooya.com 2016
|