گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
27 فروردین» ايدئولوژی شيطانی، بحران مشروعيت و فساد رژيم سياسی در ايران، موانع عادی شدن روابط سياسی ميان ايران و ايالات متحده، مجيد محمدی، گذار14 اسفند» انتخابات دهم رياست جمهوری در ايران: فقدان برنامه، تفرق نيروها و ياس عمومی، مجيد محمدی، گذار 26 اردیبهشت» آيا پيشنهاد روسيه پذيرفته می شود؟ گفتگوی راديو بين المللی فرانسه با مجيد محمدی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بازداشت ايرانيان دو مليتی در ايران، ابزار معامله کردن انسان ها، گروگانگيری يک ملت، و انحصار ارتباط با خارج، مجيد محمدی، راديو فرانسهبازداشت و زندانی کردن ايرانيان دو مليتی يا ايرانيان مقيم خارج از کشور در ايران در سالهای دههء هشتاد شمسی و بالاخص پس از يکدست شدن حکومت در دست اقتدارگرايان به يک پديدهء روزمره تبديل شده است. رامين جهانبگلو، کيان تاج بخش، زهرا کاظمی، عشا مومنی، نازی عظيما، مهرنوش سلوکی، و اخيرا رکسانا صابری مورد دستگيری، حبس طولانی مدت بدون ذکر اتهام، بازجويیهای طولانی مدت، توقيف گذرنامه، و احضار مرتب به دادگاه واقع شدند. بازداشت و اِعمال فشار بر اين افراد اعم از روزنامه نگار، خبرنگار، محقق، استاد دانشگاه، فعال سياسی و فعال مدنی، دانشجو، وهنرمند چند معنی و پيام در بردارد:
اول اين که حکومت می خواهد از آنان به عنوان چک و سفته و ژتون در معامله با غربيان استفاده کند. اگر غربیها بر مسائل مربوط به غنی سازی هستهای يا تروريسم تاکيد دارند وازاين طريق بر حکومت فشار وارد می آورند، طرف ايرانی نيز با بازداشت شهروندان ايرانی- آمريکايی يا ايرانی- اروپايی بر آنها فشار وارد می کند. وقتی يکی ازمقامات وزارت امور خارجهء امريکا فهرستی از سه ايرانی- امريکايی را در مذاکرات ژنو به مقام ايرانی می دهد و خواستار آزادی آنان می شود، مقام ايرانی نيز در مقابل می تواند خواستههايی راعرضه می کند. دراين حال ايرانيان دو مليتی به عنوان گوشت قربانی توسط رژيم مورد سوء استفاده واقع شدهاند. درحوزهء معامله، داستان اين است که دو مليتیها بازداشت می شوند و بعد سياستمداران غربی تحت فشار نهادهای مدنی خود خواستار آزادی آنها می شوند. آنها بايد پيام بفرستند و رهبری رژيم که خود (يا بيت و عوامل وی) دستور بازداشت را صادر کردهاند لطف کند و هر از گاهی يکی دو نفر را که از او توسط مقامات بالای غربی خواسته شده آزاد کند و بقيه را نيز آزاد نکند تا هم نشان دهد که قرار نيست به دشمنان روی خوش نشان داده شود و هم باب مذاکره را باز نگه دارد. مورد هالهی اسفندياری به نامهی لی هميلتون، مدير مرکز وودرو ويلسون، به خامنهای منجر شد و اخيرا مورد رکسانا صابری در مذاکرات هالبروک با آخوند زاده مطرح شده است. زدن اتهامهايی مثل جاسوسی و اقدام عليه امنيت ملی به روزنامه نگاران و محققان و سپس پس از چند ماه آزاد کردن آنها دادن علامت به غربی هاست که "بله، ما هم می توانيم برای شهروندان شما و خود شما دردسر درست کنيم". اين کار بر روی شهروندان تک مليتی غربی کمتر انجام می شود چون پيامدهای حقوقی و سياسی بيشتری برای رژيم در بر دارد. دوم آن که اين بازداشتها ابزار فشار به ايرانيان فعال مقيم خارج کشور است که اگر می خواهند به ديدار خانوادهی خود بيايند (مثل مورد هالهی اسفندياری که برای ديدار از مادر پيرش به ايران سفر کرده بود) بايد دهانشان را سالها ببندند. اين فشارها برای آن دسته از ايرانيانی که می خواهند به ايران رفت و آمد داشته باشند و ارتباط خود با خانواده و دوستان خود را حفظ کنند يا دارای مشغله و منافعی در ايران هستند معمولا موثر واقع می شود. وقتی يک فعال انجمنهای اسلامی دانشجويان در اروپا که با بخشی از نيروهای درون حاکميت نيز ارتباط داشته (سعيد رضوی فقيه) پس از پياده شدن از هواپيما به زندان فرستاده می شود بقيه بايد حساب کار خود را بکنند. اين امر نشان می دهد که رژيم ج.ا.ا. نه تنها در داخل بلکه در خارج به دنبال تهديد و تحديد آزادی بيان ايرانيان با سياستهای ارعاب و ارهاب است. بدين ترتيب رژيم سياسی با گروگانگيری يک ملت و استفاده ی ابزاری از خانواده ها و عزيزان ميليونها ايرانی مقيم خارج از کشور می خواهد ايرانيان خارج از کشور را نيز به سکوت در برابر نقض حقوق بشر، آزادیهای اساسی مردم و تداوم حکومت استبدادی دينی وادار کند. رژيم همچنين به ايرانيان جهت واگذاشتن کار بر روی مسائل ايران علامت می دهد.
رژيم سياسی ايران به دليل احساس بی ثباتی و عدم مشروعيت از ارتباط نهادهای مدنی ايرانی با نيروهای خارج از کشور بالاخص ايرانيان مقيم خارج و حتی ارتباط نهادهای علمی و هنری و فرهنگی هراسان است. در اين ميان حتی سفر چند عضو آکادمی اسکار به ايران از سوی نهادها و رسانههای اقتدار گرا با مخالفت شديد مواجه شد. ارتباط با جهان خارج از منظر حاکميت نه تنها مجرای ورود انديشهها و ايده های تازه و بستر سازی برای حرکتهای مدنی بلکه زمينه سازی برای ساقط کردن حکومت از انحصار در همهی حوزه های سياسی و فرهنگی است. وچهارم آن که حکومت با اين گونه فشارها به ايرانيان خارج کشور می گويد، "فکر نکنيد که اگر شهروند کشورهای غربی باشيد در امان هستيد. تا وقتی شناسنامه و گذرنامهی ايرانی داريد در ذيل سايهی ولی فقيه هستيد و يکی از رعايای او به شمار می رويد و حقوقی نداريد مگر آن که روحانيت به شما لطف کرده و امتيازاتی مثل حق حيات يا سفر به کشور خود را برای شما قائل باشد." همچنين حکومت به ايرانيان داخل کشور اين پيام را می دهد که "چندان رويای خروج از کشور و خلاصی از دست حکومت استبداد دينی را در سر نپرورانيد. هر کجا که باشيد کابوس ما با شما خواهد بود". Copyright: gooya.com 2016
|