بيانيه مشترک کومله و حزب دمکرات کردستان در باره تحريم دوره دهم انتخابات رياست جمهوری در ايران
در جامعهای دمکراتيک، مردم صاحب اصلی حاکميت هستند و به منظور جامهی عمل پوشاندن به اين حاکميت مردمی، بنا به قوانين دمکراتيک و مصوب مردم، انتخابات برای موسسات مختلف و از جمله رياست جمهوری برگزار میشود. در چنين جامعهای، کانديداشدن برای هر پستی، حق مسلم مردم است و تنها مردم هستند که میتوانند رأی به شايستگی و توانايی فردی بدهند، نه اينکه نهاد ديگری کانديداهايشان را تعيين کند. در اين نوع از حاکميت کشور، از مرحلهی اول يعنی کانديداشدن تا تبليغات انتخاباتی و اصولاً روند اخذ رأی و سپس نظارت بر حاکميت و فرد منتخب، حق اصلی از آن مردم است و کليهی اصول و قواعد وضعشده، از يک قانون دمکراتيک و مصوب مردم نشأت میگيرند و حاکميت بايد مجری قوانين دمکراتيک و پاسخگو به مردم باشد. اما کل اين روند در جمهوری اسلامی و طبق قانون اساسی آن رژيم، واژگونه و تحريف شده و صورت يک نمايش گمراهکننده را به خود گرفته است.
رژيم جمهوری اسلامی در ادامه نمايشگریهايش، يک بار ديگر درصدد است تا با به راه انداختن پروسهی تحريفشدهی انتخابات، فردی را به عنوان رئيس جمهور منصوب کند و در اين روند نيز، با کشاندن مردم به پای صندوقهای اخذ رأی، در مقابل ديدگان ناظران جهانی، مشروعيتی برای رژيم کسب کند. آنچه از نامزدهای برجستهی اين دورهی به اصطلاح انتخابات به وضوح مشهود است، همسانی و تشابه آن افراد است که هرکدام در طول ساليان حاکميت جمهوری اسلامی، در جنايت و استبداد رژيم نقش داشتهاند و همگی مهرهی دستگاه ولايت فقيه بوده و هستند و با تفاوتهايی اندک هر يک دورانی مجری جنايت و ستم رژيم در بخشهای مختلف نظامی، اطلاعاتی، ترور، دستگاههای اجرای جنايت و يا بنيادهای چپاولگر بوده و دارای کارنامهی سياه و ضدخلقی هستند.
ارزيابی جداگانه هر کدام از کانديداهای برجستهی رژيم نشان میدهد که روزنهی اميدی در راستای خدمت به مردم در آنها مشاهده نمیشود، اما مهمتر از شخصيت فردی آنها، محتوا و ماهيت دستگاه ولايت فقيه و رژيم جمهوری اسلامی است که با تحليل ساختار، اساس و ايدهی تشکيلدهندهی آن رژيم، به روشنی درمیيابيم که رأی آزاد مردم و منصبی انتخابی به هيچ وجه در آن جای ندارد. رئيس جمهور، حتی اگر شخصيتی آزاديخواه و دارای ايده و ارادهی متعالی نيز باشد، در اين سيستم هيچ قدرتی برای خدمت به مردم نخواهد داشت، اما در زمينهی سرکوب و قلعوقمع نهايت اختيار را خواهد داشت. قانون اساسی رژيم جمهوری اسلامی بر پايهی چنان رويکردی بنيان گذاشته شده است که مردم را ساده لوح میداند و واجب است ولیفقيه، حتی طرز پوشش را برايشان مشخص کند و در اين ساختار انحصارطلب و ارتجاعی هيچگونه صدای متفاوتی در صورتی که در خدمت ولی فقيه نباشد، پذيرفته و شنيده نمیشود و رئيس جمهور تنها بايد مجری و مطيع اوامر ضدمردمی سيستم ولايت فقيه باشد.
قانون قرون وسطايی جمهوری اسلامی که محتوايی ارتجاعی دارد و تنها به منظور گمراهسازی در برخی موارد ظاهر رنگورورفتهی امروزی برايش ترسيم کردهاند، به جز ولیفقيه، به فرد ديگری اجازهی تعيين سياست و برنامهی استراتژيک کشور را نمیدهد و سياستهای دراز مدت، خارجی و اقتصادی و نيروهای نظامی و رسانههای گروهی و... در اختيار ولی فقيه هستند و هر زمان مايل باشد میتواند مجلس صوری رژيم را منحل و رئيس جمهور را نيز برکنار کند.
در جهان آزاد، انتخابکردن و انتخابشدن حق اوليهی مردم است، اما در سيستم جمهوری اسلامی، اکثريت قريب به اتفاق مردم قادر به برخورداری از نامزد خود برای رياست جمهوری نيستند و اين تنها مردان دارای مذهب شيعهی اثنیعشری معتقد به ولايت فقيه، آنهم از نوع مطلقهاش، از حق کانديداشدن برخوردارند و بنا به تجارب ادوار قبلی و اين دوره نيز، تنها اسامی بخشی از مهرههای رژيم که وفاداری خود را به ولیفقيه کاملاً اثبات کرده باشند، در ليست نامزدها باقی میمانند و اينکه در پايان چه کسی از صندوقهای اخذ رأی سر بر میآورد، پيامد رقابت ميان باندهای رژيم بوده و در خدمت دستگاه ولايت فقيه خواهد بود، نه مردم.
دوران حاکميت رژيم جمهوری اسلامی نشان داده که رئيس جمهور، چنانچه اندکی از امر ولايت فقيه منحرف شده باشد، به خطمشی ولايت مطلقه بازگردانده شده است. در دوران سناريوی پرنيرنگ اصطلاحطلبی حکومتی، عليرغم دراختيارداشتن کليهی پستهای منتخب نيز حتی قادر نبودند قوانين جمهوری اسلامی را هم اجرايی کنند و اجازه نيافتند که حتی يک مورد قانون اساسی را با اندک تفاوتی با منويات ولیفقيه تغيير دهند. فرجام آن دوران نيز بر همگان آشکار ساخت که آنها برای افزايش طول عمر رژيم آمده بودند و محتوای اظهارات همهی کانديداها، فقط و فقط حفظ نظام ولايت فقيه و افزايش طول عمر رژيم جمهوری اسلامی بوده است ولاغير. آنچه که در اين روند وجود ندارد، مطرحکردن خواست واقعی بخشهای گوناگون جامعه و مطالبات مليتهای ايران است.
جامعهی ايران که تجربهی ۳۰ سال حاکميت مملو از سرکوب و جنايت جمهوری اسلامی را پشت سر نهاده، دارای خواست و مطالبات مشروع و آزاديخواهانه است که هيچ يک از آنها در چهارچوب نظام موجود احقاق نخواهند شد. مليتهای ايران، از ستم مضاعف رژيم به ستوه آمدهاند و خواهان نيل به حقوق و آزادیهايشان و استقرار يک سيستم دمکراتيک و فدرال هستند که در چهارچوب ايدئولوژی بسته و کوتهانديشانهی حاکم متحقق نخواهند شد. رؤسای جمهوری مختلف رژيم جمهوری اسلامی، به غير از کشتار، شکنجه، قلعوقمع و جنايت، ارمغان ديگری برای ملت کرد نداشتهاند.
دستگاه ولايت فقيه از روزی که خمينی عليه ملت کرد فرمان جهاد صادر کرد تاکنون، از طريق سپاه پاسداران، اطلاعات و مؤسسات گوناگون وابسته به نهاد رياست جمهوری، در کردستان و عليه ملت کرد جنايت کرده و کارنامهاش سرشار از ويرانگری و کشتار است.
ملت کرد در کردستان ايران همچون ساير مليتها در ايران، خواستار به رسميت شناختهشدن و نهادينهشدن حقوق و آزادیهايش میباشد تا به عنوان يک ملت با هويت مخصوص خود در ادارهی کشور مشارکت داشته و از حاکميت محلی و دمکراتيک خود برخوردار باشد که در همين راستا مبارزات پرافتخاری را به منصهی ظهور رسانده است و به کسی اجازه نمیدهد اين مطالبات را تقليل داده و آنها را محدود به چند مادهی بیمحتوا سازد. اين ملت حقطلب به اين واقعيت رسيده است که آرمانهايش در چهارچوب رژيم جمهوری اسلامی متحقق نخواهد شد.
در واقع در طول حاکميت رژيم جمهوری اسلامی، محروم کردن مردم از روند سياسی کشور توسط حاکمان و قانون اساسی رژيم، يکی از موانع اصلی در برابر ارادهی مردم برای شرکت در اين پروسهی سياسی بوده و میباشد. تعيين هرکدام از مهرههای رژيم به عنوان رئيس جمهور، بر روند احقاق ابتدايیترين مطالباتشان تأثير نخواهد گذاشت، جامعهی ايران و مليتهای ايران آگاهتر از آن هستند که فريب تحريفات جمهوری اسلامی را بخورند و در وضعيت حساس موجود که رژيم از درون و برون ايران دچار بحرانهای لاينحل شده است، میدانند که رژيم تنها قصد دارد برای نظام و حاکميتش کسب مشروعيت کند و پيامد اين دورهی به اصطلاح انتخابات نيز، فقط سرکوب شديدتر و عميقترشدن مشکلات جامعه خواهد بود و لذا وظيفهی همهی آزاديخواهان ايران، همهی مبارزان مليتهای تحت ستم و همهی ميهندوستان کرد است که با آگاهسازی و ترغيب مردم، به جای حضور در پای صندوقهای اخذ مشروعيت برای جمهوری اسلامی، صفوف مبارزات همهجانبهی خود را مستحکمتر سازند.
از مردم ايران اعم از کليهی اقشار و طبقات و همهی مليتهای ايران و بهويژه ملت حقطلب و هشيار کرد خواستاريم که با تحريم نمايش انتخابات و با عدم حضور در پای صندوقهای رأیدادن به جنايتکاران، راه موفقيت توطئههای رژيم را سد کنند و در انظار جهانيان نشان دهند که رژيم جمهوری اسلامی از هيچ پايگاهی در ميان مردم برخوردار نيست.
تحريم نمايش انتخابات، يک وظيفهی ميهنی و يک گام دمکراتيک مهم در راستای نيل به آزادی میباشد.
کوملهی انقلابی زحمتکشان کردستان ايران
حزب دمکرات کردستان ايران
۲۹ ارديبهشتماه ۱۳۸۸ خورشيدی
۱۹ مای ۲۰۰۹ ميلادی