رنج ما از ظلم و جفائی که به مقام ولايت روا شد، محمد ايرانی
اظهارات محمود احمدی نژاد در مناظره تلوزيونی با مير حسين موسوی را اگر به دقت بررسی کنيم، بيش از هرچيز و هر کس جفا و ظلم به مقام ولايت و رهبری نظام چه در زمان امام خمينی (ره) و چه در زمان حضرت آيت الله خامنهای بود و اين به راستی قلب دوستداران ولايت را جريحه دار میکند. احمدینژاد در واقع سلامت تمام دوران انقلاب تا قبل از رياست جمهوری خود را که بخش کمتری از آن تحت ولايت امام بوده است و شديدتر از آن سلامت شانزده سال از دوران زعامت رهبر معظم انقلاب را زير سئوال برد.
البته اين سئوال باقی است که آقای احمدینژاد در اين سالها کجا بوده است؟ آيا ايشان در خارج از کشور بوده يا در خارج از سيستم حکومتی يا در سمتهای فرمانداری و استانداری؟
در مورد حساسيت آقای احمدینژاد نسبت به فساد و اينکه اين مسائل را بنابه اغراض سياسی مطرح میکند يا واقعا فساد ستيز است ترديد جدی برای انسان بوجود میآيد. عملکرد ايشان در شهرداری تهران و گم شدن ۳۰۰ ميليارد تومان از بودجه شهرداری که هنوز هيچ سندی در مورد آن بدست نيامده است، يا تداوم حمايت از کسی که جعل سند و مدرک میکند و به مردم و نمايندگانشان دروغ میگويد و بر دروغ خود پافشاری میکند، يا وزير کردن کسی که مولتیميلياردر است و در مورد ثروت افسانهای اش شبهات جدی وجود دارد و اگر هم وجود نداشت وزير کردن او کاری بیسابقه در جمهوری اسلامی و يا حتی اغلب حکومت های دنياست! يا حمايت از کسی که ملت اسرائيل را دوست ميداند و چندين مسئله ديگری هم دارد! يا باجناق سالاری و فاميل بازی و عدم شفافيت و قانونگريزی که موجد همه نوع فساد است، و بسياری موارد ديگر همه مواردی هستند که بر اين ترديد میافزايند.
به فرض صحيح بودن ادعاهای احمدینژاد، بايد گفت که شايد بدترين فساد استفاده ابزاری از فساد باشد. سئوال جدی اين است که کسی که از فساد استفاده ابزاری و سياسی میکند، آيا از فساد رنج میکشد يا خشنود میشود؟ آيا بدنبال ريشه کن کردن فساد است يا تداوم بخشيدن به آن که بتواند مدارکش را برای بهرهگيری سياسی افزايش دهد؟ چطور میشود که در اين چهار سال با وجود در اختيار بودن وزارت اطلاعات و دولت و امکانات، هيچ پروندهای به دستگاه قضائی فرستاده نشده است؟
آنچه ما از سيره نبی اکرم و امامان شنيدهايم اين است که در درجه اول از فساد رنج میبردند و برای فاسد غصه ميخوردند که چرا انسانی که ميتواند فرشته شود، فاسد و دور از رستگاری شده است. تاچه رسد به اينکه بدون بررسی قضائی مردم را متهم و محکوم کنند و حکم صادر کنند و اعلام عمومی کنند و ابروی مردم را به بازی بگيرند و ايمان بعضی مردم سطحی را متزلزل کنند.
آقای احمدینژاد در سخنرانی اخير خود در جمع مديران ارشد صنعتنفت گفته بود که: فردی به من مراجعه کرد و خواسته تبعيض آميزی داشت، او را تشويق کردم که طرحش را بنويسد تا کاغذ (مدرک) را از او بگيرم! به راستی اين چه تفکری است؟ آيا اين روش امر به معروف و نهی از منکر است يا سندسازی و مدرک پردازی؟ آيا مطمئنيم که آن بنده خدا جنبه تبعيض آميز بودن يا نا مشروع بودن طرح و خواسته خود را ميدانسته است؟
اما به فرض اينکه خدای ناکرده اتهامات آقای احمدینژاد صحيح باشد که نيست و يا کسی توهم کند که صحيح است، معنای آن چيست؟ سه حالت ممکن است برای مردم متصور شود: ۱- رهبر معظم انقلاب که دستگاههای نظامی و انتظامی بطور مستقيم و کل نظام زير نظر ايشان است و رياست قوه قضائيه و مجمع تشخيص مصلحت نظام را تعيين می کنند از چنين اموری مطلع نيستند؟ ۲- مطلع هستند اما حتی در چهارسال اخير که هماهنگی بيشتری در نظام بوده است، قادر به اقدامی نبودهاند؟ و نهايتا ۳- مطلع هستند و واکنشی ندارد؟ واقعا هر يک از اين تصورها صحيح باشد که صد البته نيست، چه معنائی خواهد داشت؟ پس ببينيد که احمدی نژاد چه ظلمی را به رهبر روا داشته است و اين ظلم در دل دوستداران رهبر که از واقعيت و ماهيت اظهارت فرافکنانه احمدینژاد مطلع هستند چه طوفانی به پا میکند و چه رنجی و نگرانی را به ايشان تحميل میکند، که مبادا سادهانديشان تحت تاثير قرار گيرند؟ بويژه اين که يکی از کسانی که خود و فرزندانش مورد اتهام بیسند و ظالمانه احمدینژاد قرار گرفتند، سالهاست که بازرس ويژه رهبر است.
آقای احمدینژاد برای چنين اتهامات بیسندی که همه تاريخ سیساله نظام را زير سئوال میبرد، چه توضيحی دارد؟ اگر تصور آقای احمدینژاد از نظام و رهبری سابق و لاحق آن اينست، آيا واقعا واجد شرايط مذکور در قانون اساسی است؟ آيا تمکين به رهبری تنها به لسان است؟ آيا می شود کسی تنها به زبان تمکين به رهبری داشته باشد و روش و عمل مشی او عکس آن را نشان دهد؟ آيا شورای نگهبان هنوز اين فرد اتهام زن غير معتقد به ارکان نظام و قانون اساسی را ذيصلاح میداند؟
اما کسی که در عمل نظام و رهبری آن را قبول ندارد و از هر روشی و بويژه پول پخش کردن بی محابا برای رای گرفتن دوباره استفاده می کند، چه انگيزهای برای رئيس جمهور شدن دارد؟ بطور جدی بايد به اين سئوال فکر کرد.
اما ظلم احمدینژاد به رهبری معظم انقلاب ختم نشد، احمدینژاد فهم و شعور مردم حداقل در چهار انتخاب گذشته قبل از خود را زير سئوال برد.
اثر القائات مستقيم و غير مستقيم اين اظهارات و اثر وجود چنين منش و روشی در بالاترين مقام اجرائی کشور بر سرمايه اجتماعی چيست؟
بی شک مردم در روز ۲۲ بهمن ماه پاسخ محکمی را به همه اين شنائتها خواهند داد. و انقلاب را از نا اهلان خواهند گرفت.