گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
27 تیر» شيرين عبادی: هدف، برقراری دموکراسی است، گزارش مجيد روشن زاده از مجموعه گفت وگوهای رسانه های آلمانی با شيرين عبادی28 خرداد» ابراهيم يزدی بازداشت شد، تا کنون پانزده نفر از اعضای نهضت آزادی بازداشت شده اند 9 خرداد» ابراهيم يزدی: سخنرانیهای خارج از کشور خاتمی را با سخنرانیهای احمدینژاد مقايسه کنيم، به روشنی تفاوتها را درمی يابيم، ايلنا 2 اردیبهشت» بازداشت مهدی معتمدی مهر، عضو دفتر سياسی نهضت آزادی ايران و اظهارات ابراهيم يزدی در اين باره، ميزان 29 اسفند» ابراهيم يزدی: محور اصلی نهضت ملی شدن نفت استيفای حقوق ملت ايران بود، ايلنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سپاه خواهان قبضه قدرت سياسی است، گفت وگوی روزنامه "الشرق الاوسط" با ابراهيم يزدی، برگردان از مجيد روشن زادهابراهيم يزدی می گويد: "تنها راه حل قابل قبول" و مناسب "راه حل ميانی"ست که خواسته های دو طيف درگير را دربرگيرد. او معتقد است که ظواهر امر حاکی از آن است که روند اوضاع به سمت غلبه ذهنيت طرفداران مصالحه و سازش در حرکت است. به اعتقاد وی "عصبيت دم افزون محافظه کاران گويای آن است که راه حل ميانی و سازش اجتناب ناپذير است"
- ايران همان مسير شوروی را طی می کند
يزدی می گويد: "در آوريل سال گذشته در "موسسه خاورميانه" واشنگتن سخن رانی کردم و در آنجا گفتم که ايران درمسير مدل شوروی [سابق] گام برمی دارد. اما مدل شوروی چگونه مدلی بود؟ نظام شوروی، يک نظام قوی توتاليتاتورو مجهز به پليس فوق العاده فعال مخفی و در عين حال فاسد بود. فشارهايی از داخل و خارج بر اتحاد جماهير شوروی وارد آمد؛ اما انقلابی رخ نداد. [ولی بايد پرسيد که] در نهايت چگونه و چه چيزی سبب فروپاشی کل نظام شوروی شد؟ فردی بنام ميخاييل گارباچف که عضو نظام بود، وارد کميته مرکزی حزب کمونيست شوروی شد. گارباچف معتقد بود که اين نظام در شکل فعلی اش نمی تواند به حيات خود ادامه دهد و نيازمند تغييراتی از درون است. او موفق شد که کميته مرکزی را قانع کند. اما در آن مقطع ديگر همه چيز دير شده بود. قبل از آن و در دهه ۶۰ خروشچف، يکی ديگر از رهبران شوروی، پيشنهاداتی برای اصلاح سيستم داد. اما هيچکس به حرف او گوش نکرد. در آخر، وقتی که گارباچف آمد، ديگر همه چيز دير شده بود". ابراهيم يزدی نوعی تقارن ميان روند اوضاع سياسی ايران و پروسه تحولات شوروی سابق می بيند. او در مورد ايران می گويد که حدود دوهه پيش آيت الله منتظری اصلاح نظام را توصيه کرد؛ اما همانطور که در مورد شوروی به توصيه های خروشچف توجه نشد، به توصيه های منتظری هم کسی گوش نداد. از اين رو، به اعتقاد وی ايران در مسير شوروی حرکت می کند؛ اما با دو تفاوت اساسی: تفاوت اول اين است که شوروی سابق يک امپراطوری بود و فروپاشی آن منجر به تجزيه و تشکيل جمهور های نوينی در آسيای مرکزی و اروپای شرقی شد. ايران اما به گفته يزدی يک امپراطوری نيست که خطر تقسيم به جمهوری های متعدد آن را تهديد کند. تفاوت دوم اين است که پايان نظام شوروی در واقع پايان ايديولوژی مارکسيستی در آن کشور بود. در ايران اما اسلام جزيی از هويت و فرهنگ ايران است و از اين بابت خطری متوجه اسلام نيست. يزدی تاکيد می کند که نگرانی او از بابت سرنوشت جمهوريت و دموکراسی ايران است و او خود را موظف به حمايت از اين دو شاخص ساختار سياسی ايران می داند. يزدی در اين مصاحبه مفصل در پاسخ به اين سوال روزنامه عربی که آيا رفسنجانی در خطبه های خود به همه مسايلی که برای تظاهر کنندگان و مردم معترض مطرح بود، اشاره کرد؟ و اصولا رفسنجانی قادر است راه حل سياسی برای خروج از بحران رياست جمهوری پيدا کند و ياخير؟ پاسخ می دهد: " بله، سخنان رفسنجانی بازتاب خواسته های مردم خيابان [معترض] بود". و اضافه می کند: رفسنجانی در موقعيتی ست که راه حل مناسب و سياسی از درون خود نظام برای عبور از بحران فعلی پيدا کند. و در ادامه می گويد : "تنها راه حل قابل قبول" و مناسب "راه حل ميانی" ست که خواسته های دو طيف درگير را دربرگيرد. اومعتقد است که ظواهر امر حاکی از آن است که روند اوضاع به سمت غلبه ذهنيت طرفداران مصالحه و سازش در حرکت است. به اعتقاد وی "عصبيت دم افزون محافظه کاران گويای آن است که راه حل ميانی و سازش اجتناب ناپذير است". خبرنگار روزنامه "الشرق الاوسط" می پرسد که آيا می توان تصور کرد که افرادی مانند حسن روحانی و يا علی اکبر ولايتی که با هردو طيف اصلاح طلب و محافظه کار روابط نزديکی دارند و در عين حال مشاور و معتمد آيت الله خامنه ای هستند، نقش واسطه و رابط ميان دو طرف درگير را ايفا کنند؟. يزدی در پاسخ می گويد: " خير، فرد و يا افراد نمی توانند اين نقش را ايفا کنند بلکه فشاری که از درون خود نظام و از جانب جريانات متعدد مانند مراجع قم و يا مسولين برجسته سپاه و مجلس صورت می گيرد ، در تحقق اين راه حل ميانی نقش مهمی بازی می کند ". در کنار تلاش برای حل قطعی بحران رياست جمهوری، يزدی معتقد است که مسايلی هستند که نياز به اقدام فوری دارند. اين مسايل بر دو دسته اند:" يکی آنکه خواست فوری وعاجل ما ـ که در سخنان رفسنجانی هم آمده ـ آزادی صدها زندانی سياسی است که از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نيست. اين امر برای همه ما نگران کننده است. بعضی از اين باز داشت شدگان جزء رهيران اصلاحات هستند" ديگر آنکه "بايد تحقيق در مورد قتل هايی که در حين تظاهرات صورت گرفت، آغاز شود. بايد روشن شود که آمران شليک به سمت مردم کيستند و قاتلين چه کسانی هستند". در باره سپاه پاسداران يزدی معتقد است که در سپاه نظری هست که خواهان قبضه کامل قدرت سياسی است. اما طرفداران اين نظر به گفته وی سخت در اشتباه اند."زيرا کشوری که با قدرت نظامی اداره می شود، پيش رفت نخواهد کرد. البته در اين ميان کره جنوبی يک استثناء را تشکيل می دهد؛ و آن هم بخاطر آن است که آمريکا تلاش کرد اين کشور را بعنوان الگويی در مقابل کره شمالی و چين بازسازی کند. اما اين مدل بطور مثال در پاکستان موفق نبود. بدين خاطر، طرفداران اين مدل در سپاه در اشتباه اند. آن ها پس از مدتی و بعد از پرداخت هزينه سنگينی دوباره پشيمان خواهند شد و از اجرای [اين نوع اداره کشور] دست خواهند کشيد". يزدی می گويد که سپاه همواره "ادعا می کند که حامی انقلاب است" و" از بابت انقلاب مخملی نگران است". اين ادعا بطور غير مستقيم سپاه و انقلاب را مترادف می داند و يکسان تعريف می کند. سران "سپاه درواقع معتقدند تازمانی که آن ها و محافظه کاران در قدرت هستند و حکومت می کنند، همه چيز خوب و جمهوری اسلامی پابرجاست؛ اما به محض اينکه مردم تلاش کردند آن ها را تغيير دهند، بلافاصله می گويند که اين تلاش ها به قصد تغيير جمهوری اسلامی است". از اين رو به اعتقاد وی " تفاوت هست ميان حامی انقلاب بودن وحامی منافع کسانی که ادعا می کنند حامی انقلاب اند". دبيرکل نهضت آزادی ايران در نهايت به شرح رابطه آيت الله خامنه ای با احمدی نژاد و روسای جمهور پيشين پرداخته و می گويد: "زمانی که موسوی نخست وزير بود، خامنه ای از همکاری با او راضی نبود و بارها تلاش کرد او را کنار بگذارد، اما آيت الله خمينی مخالفت کرد. بعدها [و پس از مرگ آيت الله خمينی] خامنه ای ولی فقيه شد و رفسنجانی به رياست جمهوری انتخاب شد. در اين برهه خامنه ای هم نتوانست رفسنجانی را به زير سيطره خود در آورد؛ بعد از آن خاتمی آمد که بخاطر رفتار مستقل و درک ويژه اش برای رهبر چالش بزرگی بود . بدين جهت، رابطه آن ها هم از همان ابتدا با تنش همراه شد. بعد از آن احمدی نژاد آمد و خود را تماما در اختيار رهبر گذاشت و همان کاری را انجام می داد که خامنه ای می خواست. اما اين کار خود خامنه ای را هم با مشکلاتی مواجه کرد. بعد از مدتی دوستان قديمی از حمايتش دست کشيدند و از او فاصله گرفتند و او بتدريج تنها و منزوی شد". Copyright: gooya.com 2016
|