محمد هاشمی: هاشمی از وضعيت فعلی بسيار ناخشنود است، گفتگوی ايلنا با محمد هاشمی برادر کوچک هاشمی رفسنجانی
* محبت امام به هاشمی انحصاری بود
* روايت اولين جلسه مجمع تشخيص بعد از انتخابات سال ۸۴
* برای رسيدن به حکومت اسلامی میخواهند هاشمی را از سر راه بردارند
* ماجرای پخش اعترافات آيتالله شريعتمداری در صدا و سيما
برادر کوچک آيتالله اين روزها که به گفته خود به شدت نگران سرنوشت کشور است، معتقد است ادامه روند موجود آينده خوبی را برای کشور رقم نمیزند.
گفتوگو با محمد هاشمی پيرامون اين روزهای برادرش، اکبر هاشمی رفسنجانی صورت گرفت اما مگر میشود با محمد هاشمی گفت وگو کرد و به وضعيت هم حزبیهايش ،نپرداخت...
محمد هاشمی در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، اين پرسش که برخی معتقدند شکافی اجتماعی در کشور ايجاد شده و آيا اين شکاف صرفا مربوط به تحولات بعد از انتخابات است يا نه؟ را اينگونه جواب میدهد: بعد از انتخابات حدود ۱۵ ميليون ناراضی درست کرديم و اين اشخاص افراد معمولی نيستند. البته بخشی از جامعه از مدتها قبل يعنی از سال ۸۶ معترض به رفتار دولت آقای احمدینژاد بودند و واقعيت اين است که دولت نهم مقبوليت ملی در سطح ملی مانند دولتهای آقای موسوی، هاشمی و خاتمی را نتوانست به دست بياورد. کمتر از يک سال بعد از روی کار آمدن دولت، متوجه نارضايتی مردم از دولت بوديم. زيرا خدماتی که دولت نهم ارائه کرد در شان مردم ايران نبود و اين نارضايتی که وجود دارد، نارضايتی از عملکرد يک دولتی است که مردم خواستند آن را تغيير دهند.
وی معتقد است: نارضايتی مردم فقط بعد از انتخابات نبوده است، منشا آن سال ۸۶ بوده است و اين نارضايتی جنبه عمومی دارد و متعلق به يک جناح نيست.
راه اعتماد سازی خشونت و زندان نيست
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينکه در مقطع فعلی عدهای احساس میکنند حقشان ضايع شده و به همين دليل اعتمادشان به نظام کم شده است، راه اعتمادسازی را خشونت، زندان و نمايشهای تلويزيونی نمیداند و میگويد: راه اعتمادسازی تحقير شخصيتهای سياسی نيست که با لباس زندان آنها را به دادگاه بياورند، ولی يک فرد خارجی را با لباس شخصی به دادگاه بياورند. مطمئنا اينگونه کارها به اعتمادسازی ختم نمیشود.
وی نظام جمهوری اسلامی ايران را ميراث امام میداند و میگويد: صلابت اين نظام با اينگونه عملکردها حفظ نخواهد شد و کسانی که اينگونه عمل میکنند بايد در رفتارشان تجديدنظر کنند. پيچيده کردن کار، راهحل معما نيست.
اين روزهای هاشمی رفسنجانی
هاشمی وقتی در مقابل اين پرسش قرار میگيرد که اين روزهای هاشمی رفسنجانی چگونه میگذرد با مکثی طولانی میگويد: روزهای سختی به آقای هاشمی میگذرد. اگر به تاريح نهضت امام توجه کنيد، آقای هاشمی از همان روزهای اول که از سال ۲۷ به قم رفتند تا سال ۳۴ که شاگرد امام (ره)بودند، با امام ارتباط داشتند و امام هم بسيار به آقای هاشمی توجه داشتند. اين توجه نه به خاطر شخص آقای هاشمی بلکه به خاطر شخصيت ايشان بود و آقای هاشمی سهم زيادی در نهضت و انقلاب اسلامی داشتند.
محبت امام به هاشمی انحصاری بود
وی به زمان ترور هاشمی اشاره میکند و يادآور میشود: وقتی که آقای هاشمی ترور میشود امام در نامهای که برای ايشان میفرستند، آقای هاشمی را به عنوان «جناب حجتالاسلاموالمسلمين آقای هاشمی عزيز» خطاب میکنند و میگويند آن زمانيکه رضاخان مدرس را ترور کرد، گفتند به کوری چشم رضاشاه، مدرس زنده است و بعد میگويند، بدخواهان بدانند هاشمی زنده است تا نهضت زنده است و آقای هاشمی را مترادف نهضت میدانند. اين نوع احترام و نگاه امام به آقای هاشمی انحصاری بود و به کسی ديگری چنين توجهی نکردهاند.
برادر کوچک هاشمی به وضعيت فعلی رئيس مجلس خبرگان رهبری اشاره میکند و میگويد: واقعاَ روزهای سختی بر آقای هاشمی میگذرد. وقتی ايشان میببينند جمعی از هموطنان در زندان هستند و جمعی کتک میخورند و مضروب میشوند و حتی اعضای خانوادهاش را میگيرند و بسيار سخيف و خشن با آنها برخورد میکنند، حال خوشی نخواهند داشت. چون اين وضعيت، شرايطی نيست که برای آقای هاشمی شيرين و مطلوب باشد.
وی به تعهد هاشمی رفسنجانی به نظام اشاره میکند و با ذکر روايتی از دوران مسئوليتش در صدا و سيما میگويد: آقای هاشمی در برابر نظام تعهد دارد. من زمانی که در صدا و سيما بودم، خيلی من را به خاطر آقای هاشمی اذيت میکردند و به همين دليل من خدمت ايشان رفتم و گفتم شما که میتوانيد از من دفاع کنيد و جواب اينها را بدهيد. اما آقای هاشمی جملهای به من گفت مبنی بر اينکه ”برای من هم اين مسائل سخت است، اما من نمیخواهم کشور ما مثل افغانستان بشود. کشور را مثل افغانستان کردن کار سادهای است و من میخواهم اين خيمه انقلاب از هم نپاشد و کشور حفظ شود و به همين دليل سختیها را تحمل میکنم“.
روايت اولين جلسه مجمع تشخيص بعد از انتخابات سال ۸۴
اين عضو باسابقه مجمع تشخيص مصلحت نظام به اولين جلسه مجمع بعد از انتخابات سال ۸۴ اشاره میکند و میگويد: در سال ۸۴ که در انتخابات رياست جمهوری نهم، آن قضايا (هتک حرمت عليه هاتشمی رفسنجانی) اتفاق افتاد، در اولين جلسه مجمع راجع به اين مسائل بحث شد. عدهای در آن جلسه به آقای هاشمی معترض شدند که چرا جوابی نداديد. در آن جلسه آقای شيخ حسن صانعی(رئيس بنياد ۱۵ خرداد) گفتند آقای هاشمی میترسد و همه از اين سخن تعجب کردند. بعد ايشان توضيح داد که آقای هاشمی برای انقلاب میترسد و میترسد انقلاب لطمه بخورد به همين دليل اين سختیها را تحمل میکند.
هاشمی از وضعيت فعلی بسيار ناخشنود است
وی به شرايط فعلی اشاره می کند و با بيان اينکه در مقطع فعلی هم شرايط سختی بر آقای هاشمی میگذرد، میگويد: آقای هاشمی از وضعيت فعلی بسيار ناخشنود است و به اين شرايط راضی نيست و اين وضعيت را جزء برنامه انقلاب نمیداند. وقتی کرامت انسانی زير سوال میرود، قطعا برای آقای هاشمی ناراحتکننده است.
برای رسيدن به حکومت اسلامی میخواهند هاشمی را از سر راه بردارند
هاشمی در پاسخ به اين سوال که چرا هجمهها عليه آيت الله هاشمی رفسنجانی شدت گرفته است، به نکتهای اشاره میکند که کمتر به آن پرداخته شده و میگويد: واقعيتی بعد از ارتحال امام صورت گرفت و آن اينکه ما جمهوری اسلامی میخواهيم يا حکومت اسلامی؟ امام جمهوری اسلامی میخواستند. ولی عدهای بعدها گفتند اگر امام هم امروز بود جمهوری نمیخواست و به خاطر ملاحظات و رودربايستی با عدهای جمهوری اسلامی را مطرح کرد. البته آقای هاشمی جمهوری اسلامیای را میخواهد که امام میخواست. ولی عدهای اين را نمیخواهند و به همين دليل بايد آقای هاشمی را از سر راه بردارند که به حکومت اسلامی برسند و در اين راه تهمت و افترا میزنند تا به نتيجه دلخواه خود برسند. اين عده هيچ حقی برای مردم در حکومت قائل نيستند. اين در حالی است که امام (ره) میگفتند هر چه که هست برای مردم است. حتی امام در زمان دولت آقای موسوی تاکيد داشتند آن کارهايی که مردم میتوانند انجام دهند، دولت انجام ندهد و همواره میگفتند که مردم بايد بتوانند خواست خود را بيان کنند.
وی ادامه میدهد: متاسفانه اکنون به جايی رسيديم که عدهای به خود اجازه میدهند که در رسانه ملی و مطبوعات، رسما اعلام کنند که اگر امام هم بود، جمهوری نمیخواست و افرادی مانند آقای هاشمی را میخواهند از سر راه بردارند.
محمد هاشمی در پاسخ به اين سوال که اين عده میتوانند آقای هاشمی را از سر راه بردارند يا نه؟، با خنده میگويد: انشاءالله که نتوانند. آقای هاشمی با اين سابقه خدمات و به عنوان استوانه نظام در حال خدمت است و چه دليل دارد اينگونه حرفها را بزنند.
وی به سخنی از محمد باقر قاليباف اشاره میکند و میگويد: به قول آقای قاليباف آن زمان که سفره خون پهن بود مدعيان امروز معلوم نبود کجا بودند ولی الان که سفره ديگری پهن شده همه چيز را میخواهند.
وی در پاسخ به اين سوال که در جلسه مجمع تشخيص بعد از مناظره احمدینژاد و موسوی چه گذشت، میگويد: همه به اين مناظرهها و اساعه ادبها انتقاد داشتند و اينگونه برخوردها با اشخاص را پديده بدی در جمهوری اسلامی میدانستند.
هاشمی، مرد بحرانها
هاشمی وقتی که در مقابل اين سوال قرار میگيرد که چرا برادرش که ”مرد بحرانها“ نام گرفته،در مقطع فعلی نتوانسته است بحران را مديريت کند؟، به دوران امام اشاره میکند و میگويد: اينکه آقای هاشمی در زمان حيات امام میتوانستند برخی بحرانها را حل کنند، به دليل همراهی و حمايت امام بود. ولی الان اين شرايط نيست و با برخی موضعگيریهايی که شده است عملا آقای هاشمی به تنهايی نمیتواند موثر باشد. زيرا قدرت حکومتی دست آقای هاشمی نيست و به دليل در اختيار نداشتن ابزارهای لازم،آقای هاشمی نمیتوانند عملا کاری کند. ايشان نمیخواهد به گونهای موضعگيری کند که بلندگوهای خارجی بگويند جنگ قدرت در ايران در گرفته است.
وی به پيشنهادهای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران اشاره کرده و از آن به عنوان فرمان سه مادهای نام برد و گفت: متاسفانه با اين پيشنهادهای آقای هاشمی برخورد مناسبی نشد و حتی آيتالله يزدی بسيار توهينآميز برخورد کردند. جريانی که مقابل آقای هاشمی شکل گرفته منتظر است که ايشان حرفی بزنند تا به ايشان توهين کنند. همانطور که آقای هاشمی گفتند، رهبر انقلاب میتوانند اين بحران را حل کند. وگرنه با خشونت و زندان کردن شخصيتهای سياسی، بحران کنونی حل نخواهد شد و اگر قرار بود با اين شيوهها به جايی برسيم، انقلاب ما به پيروزی نمیرسيد.
با بخشی از مردم نمیتوان کشور را اداره کرد
هاشمی به مراسم تحليف و تنفيذ احمدینژاد اشاره میکند و با انتقاد از وضعيتی که در تهران حاکم بود، میگويد: برای برگزاری اين دو مراسم، پايتخت را به پادگان نظامی تبديل کردند. اگر بخواهند با اين روش، کشور را اداره کنند، هزينههای سنگينی درپیخواهد داشت. چرا که جمهوری اسلامی ايران از روزی که امام آن را بنيان نهادند، حکومت بر قلبها بود. از اين رو مطمئنا با بخشی از مردم، نمیتوان کشو را اداره کرد. من با ادامه شرايط فعلی، آينده خوبی را پيشبينی نمیکنم و حتما بايد بزرگان نظام در اين شرايط تجديدنظر کنند و از راههايی که تاثيرگذار نيست، استفاده نکنند.
وی در پاسخ به اين سوال که چه راهکارهايی را برای بهبود اين شرايط پيشنهاد میدهيد؟، تاکيد میکند: يکسری راهکارهايی ارائه شده است. مانند اينکه رهبری فرمودند از آسيبديدگان دلجويی و با معترضين طبق قانون برخورد شود. ولی اينکه اينگونه دادگاهها را برگزار کنند، آيا طبق قانون است؟ و يا اينکه رسانهها و برخی مطبوعات بتوانند هر چه دلشان میخواهند، بر عليه يک فرد بگويند و آن شخص حق دفاع و اظهارنظر نداشته باشد، طبق قانون است؟
هاشمی به نارضايتی عدهای بعد از انتخابات اشاره میکند و میگويد: اکنون جمعيتی ناراضی وجود دارد و میگويند ما حرف داريم، چرا به اين عده اجازه اظهارنظر نمیدهند. اينکه شورای نگهبان يک جانبه حرف بزند، راهکار مناسبی نيست. بايد در رسانه ملی آن مسالهای که موجب شکاف شده است را به بحث بگذارند. مگر آيه صريح قرآن نيست که میگويد «فبشر اباد الذين يستمعون القوم و يتعبون الحسنه» و به همين دليل بايد اجازه داد هر کس نظر خود را بگويد و مردم انتخاب کنند.
وی ادامه میدهد: مساله ديگر رسيدگی به آسيبديدگان است. رئيس قوه قضائيه يک فرمان چند مادهای برای رسيدگی به اين موضوع را دادند. ولی يک ماه از اين فرمان میگذرد و هيچ اتفاقی نيفتاده است؟ چرا به فرمان بالاترين مقام قضايی کشور عمل نشد؟
عضم مجمع تشخيص مصلحت نظام از اينکه هر مسالهای را در کشور به خارجیها نسبت میدهند گلايه کرد و گفت: نبايد همه چيز را به آمريکا و انگليس ارتباط دهيم. ما همه از آنها متنفر هستيم ولی اينگونه کارها اثر عکس دارد. وقتی من با اين سابقه در انقلاب در رسانه ملی میبينم يک فرد آمريکايی در ايران توانسته اين بلوا را راه بياندازد، از اين نظام مايوس میشوم.
سخنان ابطحی و عطريانفر در دادگاه
محمد هاشمی در بخشی ديگری از اين گفتوگو به وضعيت هم حزبیهای دربندش اشاره میکند و با بيان اينکه از وضعيت آنها هيچ اطلاعی نداريم و نگرانیهايی در خصوص وضعيت جسمی آنها وجود دارد، در خصوص صحبتهای عطريانفر در دادگاه نيز میگويد: آقای عطريانفر خيلی بر شرايط زندان تاکيد میکرد. ايشان میگفتند که «من تحول پيدا کردم و اين تحول را ناشی از شرايط زندان میدانم». ولی دو نکته در مورد مباحث آقايان عطريانفر و ابطحی وجود دارد، يکی آنکه اين افراد در «زندان» به اين نتيجه رسيدند که در انتخابات تقلب نشده است. سوال اينجاست که چه امکاناتی در اختيار اين افراد بوده که به اين نتيجه رسيده باشند. چون برای رسيدن به اين موضوع که در انتخابات تقلب شده يا نه نيازی به اسنادی است.
ماجرای پخش اعترافات آيتالله شريعتمداری در صدا و سيما
وی با بيان اينکه سخنان آقايان ابطحی و عطريانفر را به ضرر نظام و کشور میدانم در پاسخ به اين سوال که اگر در مقطع فعلی رئيس رسانه ملی بود آيا اجازه میداد که اين اعترافها از اين رسانه پخش شود؟ گفت: پخش اين نوع از اعترافات خارج از حيطه مديريت سازمان است. در قضيه آقای شريعتمداری که وزارت اطلاعات اصرار داشت که صحبتهای ايشان پخش شود، من شخصاَ مخالف بودم و يک جلسه هم که پخش شد، خدمت امام رفتم چون وزارت اطلاعات میخواست ادامه دهد و امام هم با اين تعبير که «آب پشت سر مرده جمع نمیشود» فرمودند ”ضرورتی ندارد که بيش از اين به آقای شريعتمداری بپردازيد“ و پخش اعترافات اشخاص ملی و مذهبی اثرات مثبتی ندارد، چون اين افراد طرفدارانی دارند و افرادی مانند آقای شريعتمداری که در حد مرجع بودند و مقلدينی داشتند اگر بيش از اين به آن میپرداختيم اثر معکوس داشت .
وی در پايان اين گفتوگو تاکيد میکند: پخش اينگونه اعترافات با توجه به جايگاه و شان آن فرد تبعاتی برای جامعه دارد. مگر آنکه سناريويی پشت اين قضيه باشد که به عنوان مثال بخواهند احزاب را از بين ببرند که اين موضوع هم به جمهوريت و هم به اسلاميت نظام ضربه میزند.