شنبه 31 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ عمادالدين باقی به شريعتمداری و حميد زيارتی (روحانی): اينجانب همواره افتخار ارادت و شاگردی آيت الله منتظری را داشته ام، نوروز

نوروز:عمادالدين باقی در دو نامه جداگانه به لجن پراکنی های حسين شريعتمداری نماينده ولی فقيه در روزی نامه کيهان و نوشته تاريخ سرای دولتی، حميد زيارتی (روحانی) در روزنامه دولتی مهرداد بذر پاش، پاسخ گفت.

به گزارش نوروز به نقل از از وب سايت شخصی عمادالدين باقی متن کامل اين دو نامه بدين شرح است:


مدير شريعتمَدار روزنامه فخيمه کيهان
با سلام
هرچند که رويه مرسوم شما همواره اين بوده است که به ديگران دروغ و افترا ببنديد و پاسخ آنان را از ترس اينکه خوانتده گانتان ماهيت تان را بشناسند چاپ نکنيد چنانکه بارها تکذيبيه فرستاده ايم و چاپ نکرده ايد و وقتی هم شکايت کرديم سه سال گذشت تا وقت رسيدگی به يکی از آنها ابلاغ شد و مدير مسئول روزنامه حضور نيافت. در عين حال بازهم بر خود فرض ديدم پاسخ به دروغ ديگرتان را ارسال کنم.

روزنامه کيهان مورخ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸در بخشی از يک خبر ويژه تحت عنوان«تحرکات بقايای باند مهدی هاشمی برای انتقام از امام» آورده است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


«چند تن از عناصر افراطی به ملاقات آقای منتظری در قم رفتند.

براساس اخبار منتشره در اين ملاقات، عبدالله نوری، غلامحسين کرباسچی، محمود حجتی، عبدالمجيد معاديخواه و علی حکمت حضور داشته و خواستار تحرک بيشتر در قم نسبت به وقايع اخير کشور شده اند. اين ملاقات در حالی انجام می شود که باند مهدی هاشمی معدوم تحرکات خود را شدت بخشيده و کسانی چون منتظری، صانعی و بيات را وادار به ايفای نقش در سناريوی اتهام پراکنی و ايجاد التهاب در فضای سياسی کرده است. باند مذکور در تهران نيز تلاش کرده با واسطه هايی خود را به کروبی و موسوی نزديک کند و از طريق شبکه ايجاد شده، انتقام حرکت شجاعانه حضرت امام در جراحی غده نفاق لانه کرده در بيت آقای منتظری را از نظام و انقلاب بگيرد. در اين راستا عناصری نظير ع. باقی در اطراف آقای کروبی بشدت فعالند و گفته می شود بخشی از مقدمات جوگرفتگی آقای کروبی نيز توسط همين طيف فراهم شده است به نحوی که ع.باقی در گفت وگو با مجله صهيونيستی اشپيگل تاييد کرد من و کروبی اطلاعات مذکور را با هم به دست آورده ايم».

در اين رابطه چند نکته قابل ذکر است:

۱- اينجانب همواره افتخار ارادت و شاگردی حضرت آيت الله منتظری را داشته ام اما با مرحوم مهدی هاشمی که سال هاست از او چماقی عليه شخصيت های مختلف ساخته ايد هيچ نسبتی نداشته ام چنانکه در سال۱۳۶۵ که دهها نفر را در ارتباط با او دستگير کردند که برخی از آنها در حد يک جلسه چای خوردن با او بوده اند ولی عليرغم جوسازی های برخی مغرضين در همان زمان عليه اينجانب در اين رابطه چنين برخوردی با من صورت نگرفت و نهادهای امنيتی عليرغم مشکلاتی که با نگارنده داشتند مانند همگان شخصيت مستقلی برايم قائل بودند. حتی در سال های بعد هم همين وضعيت ادامه داشت اما سال ها پس از آن شما هنوز از تکرار اين دروغ ها دست بر نمی داريد و توجه نداريد که انتساب چهره های فرهنگی و حقوق بشری به مهدی هاشمی بيش از آنکه باعث تخريب آنان شود سبب تطهير مهدی هاشمی خواهد شد.

جالب آنکه خبر از تحرکات بقايای باند مهدی هاشمی داده ايد و در صدر خبر نام کسانی را آورده ايد که در آن سال ها به مخالفت با مرحوم مهدی هاشمی شهره بودند.

۲- من متاسفانه در هفته های اخيرجز يک مهمانی بزرگ عمومی برای صرف نهار با جناب آقای کروبی توفيق ملاقات با ايشان و اينکه به شدت در اطراف ايشان فعال باشم را نداشته ام. اين جمله را برای نشان دادن دروغ شما می نويسم نه برای اينکه اگر می توانستم در کنار ايشان به شدت فعال باشم ايرادی بر آن مترتب بود.

۳- ادعا کرده ايد که « ع.باقی در گفت وگو با مجله صهيونيستی اشپيگل تاييد کرد من و کروبی اطلاعات مذکور را با هم به دست آورده ايم» اما مطلقا چنين نگفته ام .عبارت دقيق من در مصاحبه اين است که« متاسفانه من مدتی است ايشان(آقای کروبی) را نديده ام و به همين دليل نمی دانم که اطلاعات ايشان دقيقا چيست اما با شناخت طولانی که از آقای کروبی دارم می دانم شخصيتی نيستند که نسنجيده حرف بزنند و بخصوص با توجه به اينکه خودشان از پايه گذاران نظام جمهوری اسلامی هستند و دغدغه جدی برای آبروی آن دارند به سادگی هر ادعايی را نمی پذيرند و به خاطر همين تعلق خاطر به نظام موجود بوده است که خواهان تحقيق در اين زمينه شده اند تا اگر صحت دارد با آن برخورد جدی شود»،« پيش از انتشار نامه آقای کروبی در برخی وبلاگ ها توسط افرادی که آزاد شده بودند گزارش هايی درمورد اين نوع برخوردها منتشر شده بود. يکی از آنها پدر يکی از افراد بازداشت بود که استاد دانشگاه است و من او را می شناسم که شخصی موجه بوده و اساسا فردی آکادميک است ودر جريانان سياسی فعال نبوده. او در وبلاگ خود آورده است که پسرش را پس از دستگيری به مکانی بردند و« دستور دادند همه افراد همه لباس‌هايشان حتی شورت‌ها را در بياورند و جلوی ديگران به مدت ۱۵ دقيقه نشست و برخاست کنند . نمونه ديگری را نيز ديده ام که پرونده پزشکی هم تشکيل داده است».

اين خبرسازی ها نشان می دهد که شما همانطور که خود به خوبی در مقاله (چه ارزان خريدند ؟ کيهان مورخ کيهان چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸) توضيح داده ايد آگاهانه از منبع سياه استفاده می کنيد. نمی دانم شما چه پدر کشتگی با صدها تن از شخصيت های علمی و فرهنگی و سياسی و خدوم کشور داريد که هر روز يکی را به چوب تهمت و دروغ می نوازيد. گويی ماجرا را وارونه ساخته وهر کس در جرگه انگبين شما نباشد ننگين است.

با آرزوی انس با گفتار نيک ، کردار نيک ، پندار نيک و اعاذناالله من شرور انفسنا
عمادالدين باقی
جمعه۳۰مرداد۱۳۸۸

--------------------------------------------
جناب آقای بذر پاش با سلام.
احتراما مستدعی است وفق ماده۲۳ قانون مطبوعات دستور فرماييد جوابيه زير نسبت به نوشته آقای سيد حميد زيارتی(روحانی) که به عنوان مطلب تيتر يک روزنامه وطن امروز ﺳﻪشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ منتشر گرديده است در همان صفحه و ستون درج گردد.

با تشکر و آرزوی موفقيت
عمادالدين باقی
پنجشنبه۲۹مرداد۱۳۸۸

***

جناب سيد حميد زيارتی(روحانی)
با سلام
هرچند هيچ گاه بنا نداشتم با کسی چون جنابعالی دهان به دهان شوم به ويژه که چندين سال است از حوزه سياست ورزی (که آنچه برخی مدعيان انجام می دهند نه سياست ورزی که شناعت ورزی است) دوری گزيده و دغدغه های خود را در حمايت از حقوق زندانيان و اعداميان خلاصه کرده ام، اما توهم پراکنی های شما در ادامه سنت هميشگی تان در روزنامه وطن امروز ﺳﻪشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸مرا بر آن داشت که برای ثبت در تاريخ چند کلامی را به عنوان پاسخ بنويسم.

مشکل اساسی امثال جنابعالی و روزنامه های فخيمه کيهان وغيره اين است که اسير قياس به نفس هستيد و چون تمام صحنه زندگی سياسی و اجتماعی را مانند صحنه عروسک خيمه شب بازی که خود در آن گرفتاريد می بينيد هر يک از شخصيت های موجه کشور که بر خلاف ميل شما سخنی گفت بی درنگ به جستجوی کسانی بر می آييد که آنان را اغوا کرده اند و يک عمر تجربه مبارزه و سياست را در آنها ناديده می گيريد و گويی همه آدم ها آلت دست ديگران هستند(بجز خود شما) در حالی که اگر همين افراد در جرگه شما بودند و به جای نقد شما مجيز می گفتند، تراز بلند صداقت و دانش و اجتهاد و فهم و ديانت و ....را داشتند. چنانکه آقای کروبی در آن زمان که نامه معروف سه نفره(با امضای شما و ايشان) را عليه آيت الله منتظری منتشر کردند از نگاه شما چنين بودند و چون شما جايگاهی نداشتيد تنها امضای ايشان بود که به نامه سه نفره اهميت می داد . اگر ايشان آنقدر تاثير پذير هستند که بيست سال پس از آن نامه سه نفره، ادعا کرده ايد، آيا می خواهيد القا کنيد در آن زمان که نامه سه نفره منتشر شد نيزکسانی جناب آقای کروبی را اغوا کرده بودند؟ اگربه زعم شما امضای نامه سه نفره در بيست سال پيش ناشی از پختگی بوده است هر طلبه ابجد خوانی می داند که پختگی يا علميت از صفات ثبوتی است نه اثباتی لذا در گذر زمان زائل نمی شود بلکه عالم، عالم تر و پخته ، پخته تر می شود و امروز کروبی پخته تر از ديروز است و نيازی به توجيه تأثير پذيرفتن از ديگران ندارد.

جنابعالی با آن ادعای های کذب، ناخواسته تاريخ گذشته را و خودتان را زير سوال می بريد.شما با همين منش و نگاه توهم آلود به ارزيابی جناب حجت الاسلام والمسلمين کروبی و آيت الله منتظری پرداخته ايد. جالب اينکه عده ای چون شما خود را شاقول حقيقت و معيار راه مستقيم و کژ راهه دانسته و به آقای کروبی نوشته ايد:« بر اين اميد بودم که نامبرده(کروبی) به خود آيد و از کژراهه برهد و به انتشار اين نامه هيچ‌گاه نيازی نباشد» سپس به دنبال دست های مرموز گشته و افزوده ايد:« ليکن چه توان کرد که دست‌های مرموز عناصر پشت‌پرده، رخصت انديشيدن را از او سلب کرده‌اند و او را به ورطه‌ای افکنده‌اند که راه بازگشت ندارد و هر روز بيش از پيش از اسلام و امام سلام‌الله عليه دور می‌شود». بدين ترتيب درآمدی را بر حمله به اينجانب و جمعی ديگر از موجهين گشوده ايد.

جناب واقعاً روحانی! شما در دهه۶۰ ازنزديک ترين ياران جناح روحانيون مبارز بوديد و اگر امکان داشت توضيح دهم که چرا روحانيون مبارز از شما فاصله گرفتند و نگران بودند که ترکش چه مسائلی در کارنامه شما دامن شان را بگيرد و اينکه چرا جنابعالی که تا پيش از رهبری آيت الله خامنه ای تعابير موهن درباره ايشان بکار می برديد و اندکی از آن ناشی از حکميتی بود که به رياست آقای خامنه ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی عليه جنجال دروغين شما در مورد کتاب درسی تاريخ دبيرستان رخ داد و اگر می توانستم توضيح دهم که چرا ناگهان شما برای پيدا کردن حاشيه امن ناچار شديد مدافع سينه چاک رهبری و ولايت شويد و اگر می توانستم توضيح دهم که چرا مقامات ارشد نظام شما را به آرامی ازمرکز اسناد انقلاب اسلامی کنار گذاشتند و نيز دست باز شما را در مرکز اسناد محرمانه کشور بستند، آنگاه همه می فهميدند که که چرا شما مصاحبه هايی از اين دست را عليه دوستان ديروز خود مانند آقای کروبی و خاتمی و ديگران و عليه کسانی چون بنده که خوشبختانه هيچ سابقه مودت با شما نداشتم انجام می دهيد تا برای خود حاشيه امن درست کنيد.شگفت اينکه در نامه تان ديگران را به پناه بردن از شر نفس به خداوند توصيه کرده و آورده ايد« اعاذناالله من شرور انفسنا».

نمی خواهم به برخوردهای دوگانه اشاره کنم که برای مثال ده سال پيش در جلسه ای که در دانشکده امام خمينی داشتيم فرموديد کتابی را نوشته ايد که يکسال است نگه داشته ايد تا به نظر بنده برسانيد و از نظراتم استفاده کنيد که من هم تمايلی نداشتم همين را بهانه تماس با جنابعالی کنم. همچنين نمی خواهم درباره جنابعالی سخنانی را بنويسم که در دفتر خاطراتم به تفصيل نوشته و نزد شخص امينی در ماورای بحار نهاده ام تا روزگاری در اختيار عموم قرار گيرد.

۳- اصلا می خواهم فرض را براين بگذارم که همه آنچه امثال شما و کيهان نشينان عليه حجت الاسلام والمسلمين کروبی و مهندس موسوی و حضرات آيات صانعی وبيات و هاشمی رفسنجانی و خاتمی ، تمام مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين و مدرسين حوزه و عده ای از اعضای محترم جامعه مدرسين و صدها تن ديگر از شخصيت های برجسته انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که همراهی ميليون ها تن از مردم وهزاران تن از خانواده شهدا و جانبازان را دارند (چنانکه اغلب زندانيان کنونی از خانواده شهدا و جانبازان هستند) مرّ حقيقت است و همه اينها به نحوی توسط ديگران اغوا شده اند اما يک لحظه از خود نمی پرسيد که شما با آنان چه کرده ايد که به اين وادی گمراهی!! (به زعم شما) افتاده اند. اگر طلحه و زبير(رضی الله عنهما) دو نفر و جزو استثنائات صحابی بوده اند، نمی شود که شما اين همه را که به استثنای بزرگتر از قاعده تبدل شده اند بازهم طلحه و زبير بخوانيد و خودتان را با اين قياس های ناروا فريب دهيد چنانکه در نهايت شما خود تبديل به استثنا شويد و از پاسخ به پرسش فوق طفره برويد.

۴- جنابعالی خواسته ايد مهدی هاشمی را مذمت کنيد اما از او به عنوان يک انسان با تسامح و تساهل نسبت به همه جريانات و گرايش ها ياد کرده و گناه اصلی اش را همين دانسته ايد و البته يکجا هم او را مهدی قاتل خوانده ايد و من نفهميدم که قصد شما مذمت بود يا مدح ؟ زيرا به دنبال آن افزوده ايد که تز تسامح مهدی هاشمی را امروز باقی در کنار آقای کروبی دنبال می کند.

آيا شما وهم انديشان تان برای يک لحظه نيز نمی خواهيد در روش خود که هر روز جمعی را از قافله قدرت پياده کرده است شک کنيد؟

با آرزوی انس با گفتار نيک ، کردار نيک ، پندار نيک و اعاذناالله من شرور انفسنا

عمادالدين باقی
پنجشنبه۲۹مرداد۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016