گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
20 مرداد» مراسم خاکسپاری و بزرگداشت کامبيز روستا در برلين20 مرداد» به ياد دوست از دست رفته، کامبيز روستا، نادر اعتمادی 6 مرداد» به ياد کامبيز روستا، پيام تسليت جمعی 5 مرداد» کامبيز روستا بدرودی رفيقانه گفت و...، پيام جمعی 3 مرداد» پيام تسليت و همدردی حسن ماسالی به مناسبت درگذشت کامبيز روستا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پيام نيلوفر بيضايی برای مراسم يادبود کامبيز روستادوستان گرامی، خانمها، آقايان؛ سابقه ی آشنايی من با کامبيز روستا، شايد به قدمت دوستی و شناخت بسياری از شما که سالهای درازی را با او و در کنارش و گاه در نقطه ی مقابل نظراتش قرار داشته ايد، نباشد. در سالهايی که من هنوز بدنيا نيامده و يا کودکی بيش نبودم، او از مبارزين جوان اين مرز و بوم بوده است . در اوسط دهه ی نود که او را برای اولين بار ملاقات کردم، او يک فعال سياسی چپ با سالها سابقه ی مبارزاتی بود و من دختر جوانی که تازه تحصيلاتش را بپايان رسانده و بعنوان کارگردان تئاتر کارش را آغاز کرده بود.
آنچه اما ما را به يکديگر پيوند می داد، کنجکاوی و علاقه ی من به سرنوشت کشورم و آشنايی او با هنر و بخصوص هنر تئاتر بود. صدای گرم و رسايش و دقتش در بيان جملات و گزيدگی کلماتی که بکار می برد، صدايی که همين الان که اين خطوط را می نويسم، در گوشم زمزمه می شود، آن صدای فراموش نشدنی، آن صدايی که بسيار رساتر و لحن بيانی که گاه بسيار حرفه ای تر از بسياری از بازيگران حرفه ای تئاتر بود، متعلق به کسی است که صحنه ی زندگی اش و عرصه ی حضورش در بطن مبارزات مردم ايران بود. نيلوفر بيضايی Copyright: gooya.com 2016
|