گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
18 آذر» اکبر گنجی در پارلمان اروپا سخنرانی کرد29 آبان» حقوق بشر در ايران و جنبش سبز، سخنرانی اکبر گنجی در برمن، ۲۰ نوامبر 25 آبان» سخنرانی اکبر گنجی در باره جنبش سبز در شهر کلن آلمان (با نشانی جديد)، ۲۲ نوامبر 22 آبان» "وضعيت رژيم ، جنبش سبز و راه های پيش ِرو"، سخنرانی اکبر گنجی در شهر برمن آلمان، ۲۱ نوامبر 21 مهر» دموکراسی خواهی و تجويز تحريم اقتصادی، با اين رژيم چه بايد کرد؟ (۱۵)، اکبر گنجی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زبان تهديد نظامی به سود رژيم ايران است، متن سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان اروپانه تنها حملهء نظامی، بلکه ديسکورس نظامی - امنيتی و زبان تهديد نظامی هم به سود رژيم ايران و به زيان جنبش سبز است. زمامداران ايران در فضای نظامی به بهانهء تهديدهای خارجی، مردم و مخالفان را به اتهام عوامل دشمن گستردهتر از پيش سرکوب خواهند کرد. شکست محافظهکاران و پيروزی اوباما، تغيير ديسکورس تهديد نظامی به ديسکورس گفتوگوهای ديپلماتيک به وسيلهء اوباما، بهانهء "جنگ سخت" را از رژيم ايران گرفت و رژيم را در برابر آزمون ادارهء اقتصاد و حل مشکلات واقعی جامعه قرار داد
متن سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان اروپا - ۱۷ آذر ۱۳۸۸ خانم ها، آقايان جنبش سبز برای رسيدن به اهداف خود، فقط و فقط از روش های مسالمت آميز استفاده می کند. جنبشی که مخالف خشونت است، نمی تواند از روش های انقلابی (خشونت آميز) سود بجويد که نه به نظام دموکراتيک ملتزم به آزادی و حقوق بشر منتهی می شود،نه اخلاقاً قابل دفاع است. مبارزات چند ماه گذشته به پيروزی اخلاقی جنبش سبز و شکست اخلاقی رژيم حاکم منجر شده است. جنبش سبز به دنبال رهبرانی گاندی گونه است،نه افرادی که جز خشم و نفرت و کينه و انتقام چيزی نمی پراکنند و از خود بروز نمی دهند. خانم ها، آقايان تحريم های اقتصادی و افزايش آنها،مجازات مردم ايران، نه زمامداران رژيم ، است. تجربه ی تحريم های گسترده ی عراق نشان داد که تحريم اقتصادی لزوماً به فروپاشی و سرنگونی رژيم های خودکامه منتهی نمی شود. اما تحريم های اقتصادی مردم را فقير و فقيرتر خواهند کرد و موجبات مرگ هزاران انسان (سالخوردگان و کودکان) و سوء تغذيه ميليون ها تن را فراهم می آورند. از سوی ديگر، طبقه ی متوسط بازيگران و عاملان اصلی جنبش دموکراسی خواهی در تمامی جوامع هستند. مطابق آمارهای رسمی دولت در حال حاضر بيش از ۱۴ ميليون نفر از مردم ايران زير خط فقر به سر می برند. تحريم اقتصادی طبقه ی متوسط را هم ضعيف می کند و آنان را به فقرا تبديل می سازد. منابع اقتصادی محدود طبقه ی متوسط ايران امکان بسيج اجتماعی، اتصال شبکه های اجتماعی و گردش اخبار و اطلاعات را در شهرها فراهم آورده است. تحريم های اقتصادی "فلج کننده" رمق اين طبقه را خواهد گرفت و در عوض دستگاه های نظامی و امنيتی مسلط بر منابع نفتی و قاچاق مرزی را تقويت خواهد کرد (ارزش روزانه ی قاچاق بنزين ۲ تا ۳ ميليون دلار است). به عنوان مثال، اگر فروش بنزين به ايران تحريم گردد،قيمت سوخت در ايران افزايش خواهد يافت و ارزش قاچاق اين کالا برای نيروهای مسلط بر آن بالاتر خواهد برد. اين تحريم مستقيماً بر زندگی حداقل ۵۰۰ هزار خانوار در ايران که از راه مسافر کشی يا کار در آژانس های مسافرتی، کل يا بخشی از هزينه ی زندگی خود را تأمين می کنند اثر منفی می گذارد. براساس محاسبات بانک مرکزی ، مجلس و مراکز ديگر در ايران ، تورم ناشی از آزادسازی قيمت بنزين در ايران بين ۲۰ تا ۷۰ درصد خواهد بود. تحريم فروش بنزين اين اثر تورمی را باز هم بيشتر خواهد کرد. چنين تورمی آن بخش از جمعيت ايران را که در زير خط فقر زندگی می کنند( ۱۴ ميليون نفر)، دو برابر(۲۸ ميليون نفر) خواهد کرد. بدين ترتيب تحريم اقتصادی نه تنها مجازات مردم ايران است، بلکه مجازات جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان است. حتی اگر فرض کنيم جرج بوش، ديک چينی و رامسفلد به دنبال دموکراتيک کردن خاورميانه بودند (که ترديد جدی در اين خصوص وجود دارد)، تهاجم نظامی به عراق و افغانستان نشان داد که نمی توان با سياست های ميليتاريستی نظام دموکراتيک را در کشوری ديگر مستقر ساخت. کشته شدن چند هزار سرباز آمريکا،هزينه کردن صدها هزار ميليارد دلار در اين جنگ، کشته شدن هزاران تن از مردم عراق،از بين رفتن امنيت اجتماعی توتاليتر گونه ی صدام حسين و ناروشن بودن آينده عراق و افغانستان طی سال های آينده؛ برخی از پيامدهای تهاجم نظامی به خاورميانه است(اگر بيش از يک هزار ميليارد دلاری که خرج جنگ افغانستان و عراق شد،صرف توسعه ی آموزشی و فرهنگی مردم خاورميانه می شد،اکنون در چه شرايطی قرار داشتيم؟). حمله ی نظامی به ايران،مردم ايران و زيرساخت های اقتصادی و اجتماعی آنان را نابود خواهد ساخت. نه تنها حمله ی نظامی، بلکه ديسکورس نظامی- امنيتی و زبان تهديد نظامی هم به سود رژيم ايران و به زيان جنبش سبز است. زمامداران ايران در فضای نظامی به بهانه ی تهديدهای خارجی، مردم و مخالفان را به اتهام عوامل دشمن گسترده تر از پيش سرکوب خواهند کرد. شکست محافظه کاران و پيروزی اوباما، تغيير ديسکورس تهديد نظامی به ديسکورس گفت و گوهای ديپلماتيک به وسيله ی اوباما، بهانه ی "جنگ سخت" را از رژيم ايران گرفت و رژيم را در برابر آزمون اداره ی اقتصاد و حل مشکلات واقعی جامعه يعنی فقر و بيکاری گسترده ی نيروی کار، فساد گسترده ی اداری و اجتماعی،رواج گسترده ی اعتياد به مواد مخدر و فرار گسترده ی مغز ها از کشور قرار داد. دولت "خامنه ای- احمدی نژاد" در همه ی اين آزمون ها شکست خورده است و راه حلی هم برای اين معضلات ندارد. تنها راه فرار آن دو بازی با کلمات بر سر "جنگ نرم"،انقلاب مخملی، نابودی اسرائيل، نفی هولوکاست و مسالۀ غنی سازی اورانيوم است. در چنين شرايطی است که نارضايتی گسترده ی مردم ايران در شکل جنبش سبز نمايان شده است. اگر فضا دوباره نظامی- امنيتی شود،(تغيير سرمشق از گفت و گو به تهديد نظامی) جنبش سبز به محاق خواهد رفت. خانم ها، آقايان مهمترين مسأله و خواست سبزها گذار مسالمت آميز ايران به نظام دموکراتيک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. بعضی کمپانی های جهان غرب (به عنوان مثال نوکيا و زيمنس) تکنولوژی سرکوب را به رژيم ايران فروخته و می فروشند. شورای امنيت سازمان ملل - يا حداقل دولت های غربی - بايد فروش تکنولوژی سرکوب به جمهوری اسلامی را ممنوع سازند. ما با هرگونه تحريمی که موجب افزايش درد و رنج مردم ايران شود مخالف هستيم، اما از هر گونه تحريمی که موجب فشار بر سرکوبگران و تضعيف دستگاه اختناق باشد حمايت به عمل می آوريم. کسانی در جهان غرب که به رژيم ايران در قطع استفاده از اينترنت، شنود تلفن ها و استفاده از ماهواره ها کمک کرده اند، اخلاقاً موظف اند تا اين موانع را از پيش پای مردم ايران بردارند. رژيم نه تنها جنبش سبز را از امکانات رسانه ای محروم ساخته است، بلکه تمامی راه های اطلاع رسانی مستقل و درست را مسدود کرده است. همان طور که انگليس تلويزيون فارسی زبان بی. بی .سی را به راه انداخته است، اتحاديه ی اروپا می تواند يک تلويزيون مستقل فارسی زبان به راه اندازد تا در خدمت اطلاع رسانی،گفت و گو، و دموکراسی و حقوق بشر باشد. برای پيگيری حقوقی اين جرائم، ما (فعالين سياسی و مدافعان حقوق بشر) کمپين مبارزه با جنايت عليه بشريت را به راه انداخته ايم. رهبران حاکم بر ايران شش مورد از مصاديق جرم جنايت عليه بشريت را-به طور سيستماتيک-انجام داده و می دهند. ما به دنبال گشودن پرونده حقوقی برای زمامداران ايران در ديوان بين المللی کيفری به جرم جنايت عليه بشريت هستيم. اگر جهان غرب مدافع دموکراسی و حقوق بشر، و مخالف رژيم های ستمگر است، به جای آن که مردم ايران و جنبش سبز آنان را مجازات کند، بايد به مدافعان حقوق بشر ايران ياری رساند تا با کمک وکلای بين المللی پرونده حقوقی تشکيل دهند و آن را به شورای امنيت سازمان ملل بسپارند. در پايان يادآور می شوم که ۶۰ الی ۷۰ روزنامه نگار ايرانی پس از انتخابات به کشورهای همسايه ايران پناه جسته اند. آنان به دنبال کسب ويزا از کشورهای اروپايی هستند، اما سدهای بسياری در برابر آنها قرار دارد. درخواست ما اين است که دولت های اروپايی برای آنها ويزای ورود به اروپا صادر نمايند. Copyright: gooya.com 2016
|