گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
5 بهمن» پکن آمريکا را مسئول ناآرامی های ايران می داند، راديو بين المللی فرانسه18 دی» سفارت ايران در پکن: هيچ ايرانی در چين اعدام نشده است، مهر 17 دی» حکم اعدام ۱۰ ايرانی در چين، واحد مرکزی خبر 12 دی» جمهوری اسلامی زره پوش ضد شورش از چين وارد می کند، صدای آمریکا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نامه ۱۱۲ نفر از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی خارج کشور به موضع چین در خصوص حوادث اخیر ایرانما امضا کنندگان این نامه، گروهی از دانشگاهیان ایرانی و پژوهشگران فرهنگ و تمدن ایرانی در سراسر جهان، از سر مقاله اخیر روزنامه خلق، ارگان مرکزی حزب کمونیست چین شگفت شده ایم. در این سرمقاله اعتراضات مردم ایران علیه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و نیز تلاش ایشان برای برقراری یک حکومت دموکراتیک و پاسخگو، مصداق "توطئه سیاسی عریان" ایالات متحده آمریکا معرفی شده است. نویسنده آن سرمقاله، وانگ زیا یانگ، این پرسش را مطرح می کند: "سرچشمه ناآرامی های پس از انتخابات ایران کجاست؟" و پاسخ او این است: "جنگ اینترنتی ای که توسط آمریکا آغاز شد؛ آمریکائیان از طریق ویدئوهای یوتیوپ و پیامهای کوتاه تویتر شایعه پراکنی کردند تا میان هواداران محافظه کاران و جناحهای اصلاح طلب شکاف بیندازند، آنها را تحریک کنند و میانشان تفرقه بیندازند." روحیه توطئه اندیشی و خردگریزی متفرعنانه حاکم بر نوشته آقای زیااویانگ بسیار شبیه به مواضع مرتجعانه و افراطی رژیم اسلام گرای ایران در خصوص جنبش سبز مردم ایران است. لزومی ندارد که در اینجا شواهد بیشماری را برشماریم که از تقلب در انتخابات ۲۰۰۹ حکایت می کند. و لازم به ذکر نیست که بخش بزرگی از شهروندان ایرانی که شمارشان بسی بیشتر از آن کسانی است که برای اعتراض به خیابانها آمدند، از دولت کنونی ایران حمایت نمی کنند. علاوه بر آن، میلیونها انسان در سراسر جهان به چشم خود واکنش نسبت به آنچه را که موجب اعتراضات مردم ایران پس از انتخابات شد دیدند. اکثریت قاطع مردم ایران بر شمارش صحیح آرای خود پافشردند، و وقتی که خواسته شان برآورده نشد، و وقتی که کسانی که به دزدی گستاخانه آرای شان اعتراض کردند مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، بازداشت شدند، و به قتل رسیدند، جنبش گسترده تر و قویتر شد.
بر مبنای این واقعیات، لاجرم باید ادعای آقای زیا یانگ را در خصوص عوامل اعتراضات قاطع مردم ایران از سرجهالت و عمیقاً اهانت آمیز تلقی کرد. آیا او حقیقتاً گمان می کند که یک قدرت خارجی می تواند به این آسانی مردم ایران را بفریبد؟ و این فریب نه فقط یک یا دو روز پس از انتخابات، بلکه برغم تمام خشونتهای بی رحمانه حکومت علیه معترضان ماهها ادامه یابد؟ و شاید بدتر از آن، آیا آقای زیا یانگ و همفکران او در چین بر این گمان هستند که مردم ایران اکنون که به لطف ایشان دریافته اند که توسط خارجیهای "توطئه گر" فریب خورده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند، به گوشه عافیت می خزند، تسلیم می شوند، و انتخابات سراسر تقلب و نیز خشونتی را که علیه معترضان آن تقلب ورزیده شده است یکسره به فراموشی می سپارند؟ کاملاً آشکار است که سرمقاله آقای زیا یانگ بی مبناست، اما برای ما پرسش مهمتری مطرح است. چرا برخی از رهبران چین تا این حد مشتاقانه از رفتارهای ماجراجویانه آقای احمدی نژاد در عرصه بین المللی حمایت می کنند؟ این پرسش خصوصاً از آن حیث مهم است که چین روابط دیپلماتیک نزدیکی با رژیم ایران دارد و عمیقاً با مسائل مربوط به ایران درگیر است، و بنابراین، رهبران چین بی هیچ تردیدی می دانند که آقای احمدی نژاد در ایران از محبوبیت و مقبولیت بسیار اندکی برخوردار است و در عرصه بین المللی هم کاملاً منزوی است. بنابراین باید پرسید که این مقامات چینی از حمایتی که نثار آقای احمدی نژادی می کنند چه چشمداشتی دارند؟ سرمقاله روزنامه خلق پاسخ روشنی به این پرسش است. موضع ایشان چیزی نیست جز یک "توطئه سیاسی عریان" برای اینکه جنبش سبز ایران – و چه بسا هر گونه اعتراضی را که توسط مردم کوچه و خیابان علیه فساد حکومتی ابراز می شود- تخریب نمایند تا از این طریق در مقابل آمریکا امتیازات بیشتری کسب کنند. مطابق این استراتژی است که این گروه از رهبران چین رژیم آسیب پذیر، توطئه اندیش، و روز به روز منزوی تر ایران را حمایت کرده اند. اما چرا اینگونه است؟ جنبش سبز ایران هیچ نزاعی با مردم چین ندارد. بلکه مردم ایران آشکارا میراث فرهنگی چین را که همچون فرهنگ ایرانی عمیقاً در تاریخ تمدن بشر ریشه دارد می ستایند. علاوه بر آن، ما دستاوردهای چشمگیر زنان و مردان کوشای چین و نیز توفیق اقتصادی آن ملّت را برسمیت می شناسیم و به دیده تحسین می نگریم. اگر رهبران چین تلاش مردم ایران را برای رسیدن به یک زندگی بهتر و حکومتی پاسخگوتر محترم می داشتند، و اگر به رژیم اسلامگرای ایران وسایل نظامی ای را که برای حمله و قتل هموطنان ایرانی ما به کار می رود،نمی فروختند، و درمی یافتند که یک ایران میانه رو، صلح گرا و دموکراتیک بهتر می تواند به ثبات و صلح منطقه کمک کند، در آن صورت دولت چین نمی توانست هیچ دوستانی بهتر از اکثریت مردم ایران که حامی جنبش سبز هستند بیابد. ما مایل نیستیم شاهد آن باشیم که سیاستهای ملّت بزرگ شما در جهت حمایت از رژیمی باشد که بی مهابا حقوق اساسی مردم خود را نقض می کند. در این موارد فرصت طلبی سیاسی خدمتی به منافع چین نخواهد کرد. و موجب خواهد شد که مردم ایران به این نتیجه برسند که دولت چین برای تأمین منافع خود است که در امور ایران دخالت می کند.
آشوری، داریوش (پژوهشگر مستقل، فرانسه) ۱ Copyright: gooya.com 2016
|