یکشنبه 16 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روز زن و سکوت سبز! سپيده لرستانی، مدرسه فمينيستی

مدرسه فمينيستی: يکی از استراتژی های جنبش سبز برای تداوم و بقاء اين جنبش استفاده از مناسبت های گوناگون حکومتی و غيرحکومتی بوده است : از روز قدس گرفته تا ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن. ۲۲ بهمن آخرين مناسبت حکومتی در سال جاری بود که جنبش سبز می توانست از آن برای اعتراض استفاده نمايد . پس از آن، دو مناسبت که هر دو هم غيرحکومتی هستند پيش روی اين جنبش قرار داشت: هشتم مارس (هفده اسفند) «روز جهانی زن»، و چهارشنبه سوری.

اولی مناسبتی جديد و آگاهانه که حاصل توافق پيشروترين زنان مبارز معاصر برای يادآوری هرساله ی تبعيض جنسيتی وتلاش در جهت کسب حقوق برابر برای زنان سراسر جهان است که سرانجام بعد از ۶۰ سال سازمان ملل متحد به حقانيت آن، صحه گذاشت و آن را به عنوان روز جهانی زن پذيرفت. و دومی مناسبتی کهن که ميراث ملی ايرانيان است وبا گذشت روزگاران تلخ براين ملک و تاخت و تاز و هجوم و سلطه بيگانگان ،همچنان در ذهن مردم باقی مانده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


شايد اگر وجه اشتراکی برای اين دو مناسبت بجوييم ، ممنوع بودن برگزاری هر دوشان از سوی حکومت است. برگزاری مراسم هشتم مارس در ايران ، هر سال که می گذرد با سختگيری بيشتری روبه روست تا جايی که برگزاری آن حتی در حريم خصوصی خانه های زنان قدغن و ممنوع است و دخالت و اقدام نيروهای امنيتی برای برهم زدن آن نشان از عزم لجبازانه دولت برای فرونشاندن مبارزات مسالمت آميززنان دارد. چهارشنبه سوری هم از آنجا که شايد هويت ملی و ايرانی را برای شهروندان زنده می کند خوشايند شان نيست و به بهانه حفظ سلامت مردم ، هر سال از چند هفته قبل با هشدار پليس و تهديد و ارعاب برپای دارندگان آتش ها ، به پيشواز آن می روند و سرانجام با امنيتی و نظامی شدن فضای شهرها و خاموش شدن اجباری آتش های برافروخته نوجوانان و کودکان و ايجاد دلهره و هراس و بازداشت شهروندان پايان می يابد.

به نظر می رسد که جنبش سبز، از ميان اين دو مناسبت، مناسبت دوم يعنی چهارشنبه سوری را برگزيده است. آنچه اين انتخاب را قابل تامل می کند اين است که اين جنبش اگر چه بارها بر لزوم پرهيز از خشونت و خويشتنداری در مقابل خشونت عريان نيروهای سرکوبگر اصرار داشته ،اما اکنون زنان را که اولا سهم انکار ناپذيری در اعتراضات مدنی ۸ ماه گذشته داشته اند و ثانيا خصلت عدم گرايش به خشونت جنبش سبز مديون حضور آنان است ، ناديده گرفته و مناسبت دوم (چهارشنبه سوری) را که در مقايسه با مناسبت اول (هشت مارس) بدون شک، پتانسيل بيشتری برای ايجاد خشونت دارد برمی گزيند. اين در حالی است که خصلت عدم گرايش به خشونت در جنبش زنان بسيار ريشه دار و نيرومند است و اگر مغزهای متفکر جنبش سبز که پيش از اين، راهبردهای خود را برای تداوم مبارزه بی خشونت در سايت های حامی جنبش از جمله جرس ارائه می دادند به جای کم توجهی و سکوت نسبت به هشت مارس، به ظرفيت های عظيم و شگفت انگيز مسالمت جويی در جنبش زنان توجه و تکيه می کردند قطعا نتايج بهتری برای خود و کل جامعه، به ارمغان می آوردند. به همان ميزان که غفلت از مراسم هشت مارس، سبب از دست رفتن فرصت های بی بازگشت و خسران عظيم است.

به نظر می رسد، پذيرفتن يا نپذيرفتن مطالبات و ظرفيت های واقعی جنبش زنان، يکی از خطوط قرمز عمده حتی برای کسانی به شمار می رود که خواهان تغيير و تحول در وضعيت موجود البته در چهارچوب نظام هستند. باز هم به نظر می رسد برای اين طيف از جنبش سبز، مساله زنان ، چندان موضوعيت ندارد و از همين رو به سکوت برگزار می شود. بدون ترديد پيام اين سکوت برای جنبش زنان اين است که: مساله زنان به دست خود زنان حل می شود و اين خود زنان هستند که بايد با برنامه ريزی برای مناسبت هايی مثل هشت مارس ، مطالبات خود را مطرح و حقوق خود را پيگيری نمايند.

اما از سوی فعالان جنبش زنان هم تاکنون برنامه ای عمومی، برای هشتم مارس اعلام نشده است که آن را می توان نتيجه سرکوب و ارعاب روزافزونی دانست که پيروزمندانه ، فعالان جنبش زنان را به انفعال کشانده است. به نظر می رسد حکومت با سرکوب تجمعات زنان در سالهای گذشته ، توانسته است به زنان بقبولاند که برای جلوگيری از برگزاری مراسم و تجمعات زنان به هر خشونتی دست می زند ،و تنها پاسخش به طرح مطالبات زنان در عرصه عمومی: باتوم و کتک و توهين و زندان خواهد بود.

آثار پذيرش اين موضوع و نااميدی زنان از برگزاری مراسم هشت مارس را می توان در نوشته های برخی از آنان ديد از آن جمله خانم ناهيد توسلی که می نويسد " شايد بهتر باشد که ديگر تنها اميد به روز ۸ مارس يا «روز جهانی زن» و يا يارانه‌های راه‌کاری نهادهای بين‌المللی چون سازمان ملل و... دل نبنديم" .و يا خانم شهلا لاهيجی که می گويد" حتما هر زنی در دل خودش اين روز را به خودش تبريک می‏گويد"!

اين قبيل اظهار نظرها ، اگر چه می تواند به عنوان يک توجيه نظری مورد توجه قرار گيرد، اما نهايتا راه به کلبی مسلکی وانفعال در جنبش زنان می برد. برای رسيدن به حقوق برابر ، اين عمل ماست که تعيين کننده خواهد بود. برای ما زنان هشتم مارس ، فرصت گرانبهايی است برای بيان خواست هايمان و فرياد زدن اعتراض هايمان به وضع موجود که نبايد به آسانی از دست برود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016