دوشنبه 23 فروردین 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مطبوعات، حصن حصين مدنيت؛ شکوفايی مطبوعات در جامعه‌ای دمکرات و مردم‌سالار ممکن است، رحمت‌اله بيگدلی

رحمت‌اله بيگدلی
مصلح بزرگ مشرق زمين، سيد‌جما‌ل‌الدين اسدآبادی (۱۲۵۴- ۱۳۱۴ه. ق) در بيش از يک قرن پيش به‌ جايگاه رفيع مطبوعات در ترقی و پيشرفت جوامع بشری پی برده و با بيانی بسيار لطيف و زيبا در مقاله‌ای که در مجله‌ "عروة‌الوثقی" به‌حليه‌ طبع آراسته به‌اين نکته اشاره کرده و از مطبوعات با عنوان عميق و پرمعنايی چون "حصن حصين مدنيت" ياد کرده است. به‌جرأت می‌توان گفت که درک سيد‌جمال در بيش از يک قرن پيش از جايگاه، کارکرد و نقش مطبوعات در توسعه‌ جوامع و آسيب‌شناسی مطبوعات به‌مراتب بيش از بسياری از حاکمان دولتمردان و سياست‌ورزان امروزی ما بوده‌است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نقش آگاهی و اخلاق فاضله در ترقی جوامع
سيد‌جمال در تبيين جايگاه مطبوعات، ابتدا بر نقش آگاهی و اخلاق فاضله در ترقی جوامع، تأکيد می‌کند و علت اصلی ضعف و انحطاط جوامع را جهل و ناآگاهی مردم و دولتمردان آن می‌داند و برخلاف کسانی که مبتلا‌ی به‌«توهم توطئه‌» می‌باشند و هر گونه عقب‌ماندگی و انحطاط را به‌عوامل بيرونی و بيگانه مستند می‌سازند و ناشی از توطئه‌ آنان عنوان می‌کنند، با بيانی شيوا و مستدل، عوامل اصلی انحطاط جوامع را عوامل درونی از جمله جهل و ناآگاهی و فساد اخلاق و تباهی افکار می‌داند و می‌گويد: «...اگر کسی صحف تواريخ و کتب ‌سير را به‌‌نظر اعتبار، مطالعه کند و در مضامين آن‌ها به‌ديده‌ بصيرت غور نمايد، بی‌شبهه بر او ظاهر و روشن خواهد شد که غنا و ثروت و امنيت و راحت و سلطه و سطوت و قوت و علو کلمه و عزت و شأن و شهرت هر امتی از از امم و هر قبيله‌ای از قبايل در آن زمانی بوده است که افراد آن امت، متخلق به‌اخلاق فاضله و متصف به‌سجايای پسنديده بوده‌اند، و هر طبقه‌ای از طبقات آن قوم را بهره‌ وافر بوده است از بصيرت و بينايی، و فقر و فاقه و ذلت و مسکنت و ضعف و انحطاط کلمه و حقارت و پريشان‌حالی و گمنامی آن در آن وقتی بوده که جهل و عمش[کوری] و نابينايی، عموم اشخاص آن را فراگرفته و صنف‌صنف آن گروه به‌سوء طويت[نيت] و فساد اخلاق و تباهی افکار مبتلا گرديده بودند.»
هم‌چنين سيدجمال يکی ديگر از عوامل انحطاط را تفرق مردم و عدم تعاون و همکاری آن‌ها با يکديگر در راستای پيشرفت می‌داند و با تأکيد بر اين‌که، سعادت هيچ امتی و رفاهيت هيچ فردی از افراد آن حاصل نمی‌شود مگر به‌تعاون و توازر، در خصوص چگونگی ايجاد تعاون بين مردم می‌گويد: «... تعاون و توازر اشخاص متکثره‌ مختلفة‌الطبيعة، صورت وقوع نخواهد پذيرفت، مگر به‌تکافؤ[برابر داشتن] در اشغال و تناسب در افعال و تعادل در اعمال، بدان‌گونه که آن افراد متعدده را صورت وحدانيت حاصل گردد، و تکافؤ و تعادل در عمل در عالم خارج، پيرايه‌ وجود و هستی نخواهد يافت، جز به‌اعتدال اخلاق باطنيه و قوای نفسانيه، و نزاهت[پاکی] آن‌ها، و استقامت اخلاق واعتدال سجايا هرگز وجود نپذيرد الا به‌بصيرت و بينايی و تعديل قوای عقليه و تقويم و تهذيب ملکات آن.»

جوامع بشری همواره در معرض صعود و سقوط از حيث علم و اگاهی و اخلاق می‌باشند
سپس علت اصلی سعادت تامه امم و ملل را بر اساس ديدگاه خويش، عقل و بصيرت و نزاهت و اعتدال اخلاق آن و باعث شقا و باعث پريشان‌حالی آن را زوال آن علّت، معرفی می‌کند و با تأکيد بر اين‌که جوامع بشری همواره در معرض صعود و سقوط از حيث علم و اگاهی و اخلاق می‌باشند و در صورت سهل‌انگاری و غفلت، به‌تدريج دچار اضمحلال و در نهايت، نيستی و نابودی خواهند شد، می‌گويد: «... و آن امت[فاقد عقل و بصيرت و نزاهت و اعتدال اخلاق] نه تنها از سعادت و رفاهيت محروم خواهد شد، بلکه در اندک‌زمانی از دائره‌ انسانيت بيرون شده به‌حيوانات وحشيه ملحق خواهد گرديد.»

تنها راه مقابله با سقوط و اضمحلال جوامع، وجود عوامل آگاهی‌بخش و متذکری چون مطبوعات است
سيد‌جمال، تنها راه مقابله با سقوط و اضمحلال جوامع را وجود عوامل آگاهی‌بخش و متذکری چون مطبوعات می‌داند و می‌گويد: «... پس هر امتی را بايد علی‌الدوام از برای صيانت[حفاظت و نگاه‌داری] اخلاق و حفاظت ملکات و راهنمايی به‌سوی سعادت، منبهی[بيدارکننده‌‌ای] از غفلت و صائنی[مانعی] از هبوط و سائقی[راننده‌ای] به‌سوی فضائل و قائدی[کشنده‌ای] به‌جانب کمالات و مانعی از رذائل و زاجری[بازدارنده‌ای] از نقائص و آمری به‌معروف و ناهی‌ای از منکر بوده باشد، و چون به‌مسبار[آلتی که بدان عمق زخم را امتحان کنند] بصيرت، سير نماييم و به‌ميزان عقل بسنجيم، هيچ چيزی را در اين زمان نمی‌بينيم که متصف به‌جميع اين اوصاف و دارای همگی اين مزايا بوده باشد، مگرجرائد و اخبارنامه‌های يوميه؛ زيرا که هر صنعت و حرفه‌ای را موضوعی است خاص و يا عامی که از سوء تصرف، نااهلان را به‌منزله‌ خاص گرديده است و صاحب آن در او مستغرق شده، چشم از مشارکين خويش در عالم مدنيت پوشيده و از سود و زيان تقدم و تأخر آن‌ها غفلت ورزيده است، بلکه ضرورات معيشت، او را در غالب اوقات از اِتقان[استوار کردن] صنعت خويش بازداشته است. اما اخبار، آن يگانه صناعت است که موضوع آن، عموم احوال و اخلاق امم، و غايتش، اصلاح شؤون خويش و جلب سعادت و رفاهيت و امنيت از برای آن، بلکه از برای جميع امم می‌باشد.»

۱۹ دليل سيد جمال برای اهميت مطبوعات
سيد‌جمال در ادامه به‌ذکر دلايل خويش مبنی بر معرفی مطبوعات به‌عنوان تنها عامل فراگير مؤثر در آگاهی‌بخشی و مبارزه با جهل و نادانی و اصلاح اخلاق عمومی و فردی در عصر خويش، می‌پردازد و می‌گويد:
«...۱. از آن است که جريده مسابقت می‌نمايد در نشر فضيلت ارباب فضائل، اولا از برای محمدت[ستايش] حقه که جزای صاحب فضيلت است، و ثانياً از برای حث[برانگيختن] ديگران بر اکتساب فضائل.
۲. و مبادرت می‌کند بر ذکر رذائلی‌که ضرر‌های آن‌ها متعدی است به‌جهت کبح[بازداشتن] صاحب رذيله و زجر[منع] سائر ناس از ارتکاب مثل آن.
۳. منافع اخلاق جميله را به‌ادله‌ واضحه و بيانات شافيه به‌نهجی[روشی] ‌که عوام از آن فايده ‌گيرد و خواص نيز بی‌بهره نماند، هر روزه در اعمده‌[ستون‌ها‌ی] خود ادا می‌نمايد و مساوی[بدی‌های] صفات خسيسه‌ دنيه[پست] را و مضرت آن‌ها را در عالم انسانی به‌عبارات دل‌پذير شرح و بسط می‌دهد.
۴. فوائد علوم را از برای عموم، چنان بيان می‌کند که هر کسی را يقين حاصل می‌شود که سعادت هر امتی و رفاهيت و عزت آن به‌علوم حقه و معارف حقيقيه بوده است، نه به‌غيرآن‌ها و خسارت و زيان جهل را به‌طوری تقرير می‌نمايد که هر جاهل غبی[بی‌استعداد]، اعتراف می‌کند که هر بليه و مصيبت و گزندی که او را رسيده است از شآمت[شومی] جهل بوده است.
۵. درجات شرف علوم را به‌اندازه‌ منافع آن‌ها در عالم انسانی تعيين می‌نمايد و مقدار لوازم هر يک را مدلل و مبرهن می‌سازد تا آن‌که نادانی به‌جهت فايده‌زهيده[اندک]، صرف عمر گران‌بها را نکند و از فايده‌ جليله‌‌ای‌که از اشتغال به‌علم ديگر حاصل می‌شود، محروم نگردد.
۶. وجوب صنايع را که نتايج علوم است در عالم مدنيت، تثبيت و بر عدم حصول رفاهيت و سعادت، بدون ترقی در صناعات، اقامه‌ براهين قاطعه می‌کند.
۷. و معارف ضروريه‌ای‌که هر انسان را از برای صدق اسم انسان بر او دانستن واجب و لازم است چه اوليات جغرافيه و چه مبادی طبيعيات و چه انموذج[نمودار] فلکيات و چه حوادث جويه و چه لوازم زراعت و چه ضروريات طبيه و چه ترتيب منزل و چه تنطيف بلاد و چه تربيت اولاد بر نوعی‌که عوام‌‌الناس از آن بهره‌‌ور شوند، ذکر می‌کند.
۸. تحديد[تعريف] انسان و شرح فضيلت انسان را نموده، پس از آن اغنيا و ارباب مکنت را به‌فضيلت انسانيت دعوت و به‌انشا‌ی مکاتب عموميه از برای علوم و معارف و صنايع و بنای دارالشفاها ترغيب و تشويق می‌نمايد.
۹. و از برای بر انگيختن همم خامله[افسرده] و احيای نفوس ميته، ذکر فضائل آبای ماضيه و اجداد سافله را به‌جهت اولاد و احفاد[نوادگان]، به‌نهج شيرين، گاه و بی‌گاه، فريضه‌ ذمت خود می‌داند.
۱۰. احوال و اخبار امم بعيده را در اعمده‌[ستون‌های] خود به‌تفصيل نقل می‌کند تا آن‌که صاحبان سياست، نصيب خويش را از آن بردارند و خداوندان تجارت، حظ و بهره خود را بگيرند و ارباب علوم، فوائد علميه را اکتساب کنند و آحاد امت بر احوال آن‌ها نظر دقت نموده، اگر از اهل سعادتند، اجتهاد نموده، اسباب آن را فهميده، پس از آن همت خود را بر انگيخته و عرق[رگ] حميت و غيرت خويش را حرکت داده، در صدد مبارات[معارضه و مقابله] و مجارات[رفتن دو کس برابر يکديگر] آن‌ها بر آيند و اگر از اهل شقا می‌باشند، از آن عبرت گرفته از بواعث آن اجتناب نمايند.
۱۱. و حاکم را بر عدالت دعوت و فوايد آن را بيان و وکالت عموم رعيت را نموده، شکواهای آن‌ها را به‌حکومت می‌رساند و دفع ظلم مأمورين و رفع حکام رشوت‌خوار را می‌کند، حوادث آتيه را تفرس[دريافت]، نموده، ارباب حل‌‌ و عقد را آگاه می‌سازد تا آن‌که قبل از حدوث آن در دفع و علاج آن بکوشند و حکومت و رعيت از ضرر آن محفوظ مانند.
۱۲. و اگر شخصی اجنبی، امر ناملايمی به‌آن قوم نسبت بدهد، به‌ادله و براهين متقنه[محکم و استوار] که برنده‌تر است در نزد دانايان از شمشير‌ها، دفاع از قوم خود را واجب می‌داند.
۱۳. ودائع[امانت‌های] افکار هر عاقلی را به‌سائر عقلا می‌رساند و عالمان را به‌يکديگر آگاهی می‌دهد.
۱۴. حکايات لطيفه و نکت ظريفه و اشعار بليغه را از برای انشراح صدور، گاه‌گاهی به‌قارئين خود عرضه می‌کند.
۱۵. اجزای متلاشيه[پريشان] امت و اعضا‌ی متفرقه‌ آن را جمع نموده به‌حيات تازه زنده‌اش می‌گرداند.
۱۶. و خوانندگان خود را نشسته به‌سير و سياحت عالم، دل‌شاد می‌کند.
۱۷. و بيماران به‌امراض مزمنه[کهنه] را به‌اطبا‌ی ماهرين دلالت، جاهلان را به‌علما‌ی متفننين[اهل فن] رهبری و فقرا را به‌مواقع غنا و اکتساب، ارشاد می‌نمايد.
۱۸. دوست امت را از دشمن، تميز می‌دهد و لباس تلبيس را منشق[پاره] می‌سازد.
۱۹. و به‌کمين‌گاه‌های شر و شقا از برای احتراز کردن اخبار کرده، به‌شاهراه‌های سعادت، ارشاد می‌کند و از برای جلب منفعت و دفع مضرت، حقايق اشيا را چنان‌که در واقع است، جلوه داده و آشکارا می‌نمايد و در هر جا و هر چيزی که منفعتی از برای امت خود ديده، حالاً اعلان می‌کند.»

مطبوعات حصن حصين مدنيت است
سيدجمال، بعد از ذکر دلايل خويش بر فوائد و اهميت جايگاه مطبوعات در پيشرفت جوامع، بار ديگر با بيانی زيبا به‌چگونگی تأثير عميق مطبوعات بر جوامع، اصناف، افراد، حاکمان و... می‌پردازد و می‌گويد: «و بالجمله جريده، انسان خواهان سعادت را دوربينی است جهان‌نما، و ذره‌بينی است حقيقت‌پيرا، و راهبری ‌است نيک‌فرجام، و صديقی است سعادت‌انجام، و طبيبی است شفيق، و ناصحی است صديق، و معلمی است متواضع، و مؤدبی است خاضع و ديده‌بانی است بيدار، و حارسی[نگهبانی] است هوشيار، و مربی‌ای است کامل از برای عموم، و ترياق[داروی] شافی است به‌جهت جميع هموم، و بهترين منشطی[نشاط آورنده] است خاملين را، و نيکوترين منبهی[بيدارکننده] است غافلين را، و روح‌بخش است دل‌های مرده را، و برانگيزنده است افکار افسرده را، و در وحدت جليس است و در وحشت انيس، عالمان‌ راست سرمايه، عارفان راست پيرايه، تاجران را رهبر، و حاکمان را مشير معدلت‌گستر، زارعان را قانون فلاحت است، و صانعان را استاد صناعت و جوانان را دبستان، و عوام‌ راست ادبستان، ارباب بصيرت راست نور ديده، و خداوند سياست را دستوری است پسنديده، و مدنيت را حصنی[قلعه‌ای] است حصين[استوار]، و سعادت انسانی را حبلی[ريسمانی] است متين.»

کثرت مطبوعات و ارج نهادن به‌آن‌ها نشانه‌ ترقی جوامع است
سيد‌جمال در ادامه، کثرت مطبوعات و ارج نهادن به‌آن‌ها را نشانه‌ ترقی جوامع عنوان می‌کند و می‌گويد: «و شرف و منزلت و رفعت جريده و کثرت آن برحسب ترقی امم است در علوم و معارف و عروج آن‌هاست به‌مدارج مدنيت؛ زيرا که عالم عارف، حاجات و ضروريات خويش را از جاهل غافل بيش‌تر می‌داند و در استحصال آن‌ها زياده سعی مبذول می‌دارد.»
سيد‌جمال سپس با تأکيد بر اين‌که تنها راه تأمين سعادت و رفاه جوامع بشری در عصر جديد، تلاش در راه‌اندازی مطبوعات سالم است، می‌گويد: «پس هر امتی که جويای سعادت و خواهان رفاهيت بوده باشد، بايد بداند که به‌غير از جرائد و اخبارنامه‌های يوميه به‌مقصود اصلی و مطلوب حقيقی خود نخواهد رسيد، پس به‌عبث راه‌های بيغوله[گوشه] نپايد و اراضی پست و بلند را بيهوده قطع ننمايد.»

آسيب‌شناسی مطبوعات؛ صاحب جريده‌، بايد بنده‌ حق باشد، نه عبد دينار و درهم
سيد‌جمال بعد از تبيين جايگاه مطبوعات و نقش آ‌ن‌ها در پيشرفت جوامع، به‌آسيب‌شناسی مطبوعات می‌پردازد و می‌گويد: «و ليکن به‌شرط آن‌که صاحب جريده‌، بنده‌ حق بوده باشد نه عبد دينار و درهم؛ زيرا که اگر بنده‌ دينار و درهم بوده باشد. حق را باطل و باطل را حق، و خائن را امين و امين را خائن، و صادق را کاذب و کاذب را صادق، و عدو را صديق و صديق را عدو، و قريب را بعيد و بعيد را قريب، و ضعيف را قوی و قوی را ضعيف، و منفعت را مضرت و مضرت را منفعت، و حسن را قبيح و قبيح را حسن، و موهوم حقيقی را موجود و موجود حقيقی را موهوم وا می‌نمايد.»
مصلح بزرگ شرق با توجه به‌خطراتی که از ناحيه مطبوعات ناسالم و خودفروخته و مجيز‌گو، ممکن است متوجه جوامع شود، می‌گويد: «و البته عدم اين‌گونه جريده از وجود آن به‌مراتب غيرمتناهيه بهتر است.»
سيد‌جمال سپس به‌ذکر تأسف از عدم توجه اهالی مشرق زمين به‌جايگاه مطبوعات و قلت انتشار جرايد در اين مناطق، می‌پردازد و با توجه به‌اين‌که اين مطلب را در هندوستان نوشته است می‌گويد: «چون فايده‌ اخبار‌نامه‌ها و مزيت آن‌ها معلوم گرديد، اکنون مرا می‌رسد که تأسف خويشتن را اظهار کرده، بگويم، هندوستانی که از قديم زمان، معادن علوم و معارف و منبع صنايع و بدايع و ينبوع[چشمه] حکمت و فلسفه و کان قوانين و نظامات و مدنيت بوده است، چرا بايد جرائد را در او آن‌قدر که بايد و شايد مقدار و منزلت نباشد و جرائد منطبعه در آن، عبارت از معدودی چند باشد و کثرت عدد سکان که به‌دو صد ميليون بالغ می‌شود، چرا اهالی آن مملکت را رغبت تامه در خواندن جرائد نباشد با عظم فائده و کثرت منافع آن؟»
سيد‌جمال سپس عذر برخی از اهل‌نظر در هند را که علت بی‌توجهی مردم به‌مطبوعات را عدم انتشار مطالب مفيد در آن‌ها عنوان می‌کنند، رد، و علت ضعف مطبوعات را در برخی از جوامع، نقص افکار عمومی معرفی می‌کند و می‌گويد: «و اما آن عذری که بعضی از ارباب وجاهت هند در باب نخواندن جريده تقديم کرده، می‌گويند که جرائد مطبوعه در اين ممالک، مطالب نافعه و مقالات مفيده را حاوی نيست، لهذا طبع به‌قرائت آن، رغبت نمی‌نمايد، البته آن عذر مقبول نخواهد افتاد؛ زيرا که معلوم است نزد هر صاحب بصيرتی که اِتقان صناعت و اِحکام حرف و تأنُّق[خوبی] در اعمال و تحسين افعال بر حسب رغبت و ميل عموم امت می‌باشد، پس نقص را بايد در افکار عموميه دانست، نه در اخبار‌نامه‌ها، اگر عموم اهالی را رغبتی کامل و ميلی صادق از برای خواندن جرائد حاصل شود، بی‌شبهه، صاحبان جرائد صرف افکار نموده، آن‌چه در جنايای[گوشه‌های]‌‌‌‌ عقول داشته باشند برای خواهش افراد امت به‌منصّه‌[محل جلوه و بروز] شهود جلوه خواهند داد، بلکه فکر خويش را با افکار ديگران شريک کرده و هر روزی مقاله‌های شيرين از برای تربيت و تهذيب عموم انشا خواهند نمود، اين است مجمل آن‌چه می‌خواستم در فضيلت جرائد بيان کنم والسلام.»

مطبوعات؛ رکن چهارم دموکراسی
در ادبيات سياسی از پارلمان، انتخابات آزاد، احزاب و مطبوعات، به‌عنوان چهار رکن دموکراسی ياد می‌شود و هرگز بدون اين ارکان چهارگانه، نمی‌توان نظامی را دموکراتيک دانست. بدون ترديد، امروزه رسانه‌های گروهی به‌ويژه مطبوعات، نقش عظيمی در انعکاس وقايع، ثبت حقايق، توسعه‌ جوامع بشری و گسترش و تثبيت دموکراسی و مردم‌سالاری دارند. و از اين‌روست که در عصر جديد از مطبوعات به‌عنوان «رکن چهارم دموکراسی» نام برده و توسعه مطبوعات از جمله شاخص‌های توسعه و دموکراسی محسوب می‌شود.

جهل حاکمان نسبت به‌جايگاه و کارکرد مطبوعات
علی‌رغم اين‌که در بيش از يک قرن پيش، سيدجمال‌الدين اسدآبادی از مطبوعات به‌عنوان «حصن حصين» مدنيت ياد کرد، ولی متأسفانه هنوز هم آن‌چنان که بايد و شايد، درک صحيحی از جايگاه مطبوعات در جامعه ما وجود ندارد. فقدان شناخت و درک صحيح از سوی مردم و حاکمان نسبت به‌جايگاه مطبوعات و جهل به‌کارکرد آن، مشکلات بسياری را برای مطبوعات و کشور ايجاد کرده و می‌کند و مانع استفاده شايسته از اين دستاورد مهم بشری می‌شود. از اين‌رو صاحب‌نظران و فرهيختگانی که دغدغه ارتقای آگاهی عمومی و توسعه کشور را دارند، بايد برای حل اين مشکل به‌تبيين جايگاه و کارکرد مطبوعات برای مردم و مسؤولان بپردازند تا زمينه‌ برخی از سوء تفاهم‌ها رفع و فضايی مناسب برای شکوفايی مطبوعات ايجاد شود.

تحميل خط قرمز‌های من‌در‌آوردی بر مطبوعات
امروزه برخی از مديران، دولتمردان، سياست‌ورزان و جريانات سياسی و...، مطبوعات را به‌عنوان ابزاری برای مداحی و تمجيد از کار‌های خود و تحميل ديدگاه‌های شخصی و گروهی خويش بر جامعه می‌پسندند، نه به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی و وسيله‌ای برای نظارت ملی بر عملکرد آن‌ها، و واسطه‌ای برای انتقال خواسته‌های مردم به‌مسؤولان و بيان ديدگاه‌ها و نظرات کارشناسان و صاحب‌نظران. اين‌گونه افراد و جريانات با ترسيم خط قرمز‌های من‌در‌آوردی و تحميل آن بر فضای رسانه‌ای و مطبوعات موجبات ‌تضييق عرصه‌ اطلاع‌رسانی و فعاليت مطبوعاتی را فراهم می‌آورند و مانع شکوفايی فعاليت‌های مطبوعاتی می‌شوند.
البته وجود خط قرمز در عرصه اطلاع‌رسانی و فعاليت‌های مطبوعاتی و سياسی در جوامع مختلف امری طبيعی است؛ چرا که در هر کشوری با توجه به‌منافع ملی، فرهنگ و مقدسات آن‌ جامعه، خط قرمزهايی وجود دارد، اما اين خطوط قرمز صرفاً در خصوص يک سلسله امور کلی از قبيل قانون اساسی، امنيت و منافع ملی، اصل دين و مسائل اجماعی، قابل طرح هستند و هرگز نبايد شامل اشخاص، جناح‌ها، احزاب، گروه‌ها و... شوند، ولی متأسفانه برخی از جريانات و افراد در جامعه ما خود را به منزله‌ دين، نظام و مقدسات می‌‌پندارند و هيچ‌گونه نقدی را نسبت به‌شخص يا جريان متبوع خويش بر نمی‌تابند و با گل‌آلود کردن فضای اطلاع‌رسانی، مشکلاتی را برای رسانه‌ها از جمله مطبوعات ايجاد می‌کنند.

مطبوعات؛ بهترين ابزار برای اصلاح امور و جلوگيری از فساد
از سوی ديگر برخی از مسؤولان و مديران و دولتمردان، بعضاً نوعی دشمنی و رقابت بين خود و مطبوعات احساس می‌کنند، و حال اين که دولتمردان و مسؤولان هرگز نبايد مطبوعات را دشمن و حتی رقيب خويش تلقی کنند. دولتمردان و سياست‌ورزان هر کشوری بايد بکوشند که رابطه‌‌ای حسنه با مطبوعات داشته باشند؛ زيرا مطبوعات علاوه بر اين‌که مطالبات و خواسته‌های مردم را به‌مسؤولان منتقل می‌کنند و مانع غيرقابل مهار شدن آن‌ها می‌شوند، به‌اطلاع‌رسانی در زمينه‌ بروز برخی از آسيب‌ها و فساد‌ها در جامعه و سيستم مديريتی می‌پردازند و اطلاعاتی را که سازمان‌های عريض و طويل نظارتی و بازرسی با هزينه‌های هنگفت، به‌دنبال کسب آن‌ها هستند، و بعضاً هم موفق نيستند، به‌رايگان در اختيار مسؤولان قرار می‌دهند و از اين جهت به‌عنوان بهترين بازوی اصلاحی برای مديران و مسؤولان در راستای اصلاح امور و جلوگيری از فساد عمل می‌کنند که هر مدير عاقلی، از چنين نعمتی استقبال می‌کند.

شکوفايی مطبوعات در جامعه‌ای دموکرات و مردم‌سالار ممکن است
رسانه‌ها به‌ويژه مطبوعات به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی در جامعه‌ای دموکرات و مردم‌سالار، شکوفا می‌شوند. در جامعه‌ای که تلقی نادرستی از دموکراسی وجود داشته باشد، فضای کار برای مطبوعات و ديگر ارکان دموکراسی، فضای مناسبی نخواهد بود و در نتيجه، مطبوعات، احزاب، سنديکا‌ها و... دچار جزر و مد تحولات سياسی می‌شوند.
با کمال تأسف امروزه بعد از گذشت بيش از يک قرن از بيان رسا و شيوای سيد‌جما‌ل الدين اسدآبادی در باره‌ اهميت و کارکرد مطبوعات، هنوز پيشرفت چندانی در ميان برخی از حاکمان و دولت‌مردان ما در خصوص درک جايگاه مطبوعات و تعامل صحيح با آن حاصل نشده است و ما هم‌چنان محتاج توضيح و استدلال در اين زمينه‌ هستيم.
به‌اميد روزی که اين‌گونه مسائل به‌«قضايای بديهی و قياساتها معها» برای حاکمان دولتمردان ما تبديل شود و ديگر نيازی به‌استدلال و توضيح در باره فوائد، اهميت، جايگاه و کارکرد مطبوعات برای آنان نباشد!

رحمت‌اله بيگدلی
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، صاحب‌امتياز و مديرمسؤول هفته‌نامه بهار زنجان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016