شرح شکنجه های جسمی، جنسی و روحی زندانيان سياسی اوين در نامه به مراجع، جرس
تقريبا تمام زندانيان در بند ۳۵۰ اوين بارها مصاديق عدم استقلال دستگاه قضايی را از زبان بازجويان و پرسنل وزارت اطلاعات شنيده اند
جرس: جمعی از زندانيان سياسی اوين طی نامه ای خطاب به مراجع شرح مفصلی از شکنجه های جسمی ، جنسی و روحی که در طی بازداشت بر آنان وارد شده، نوشته اند و در پايان اين رنج نامه گفته اند،"در تاريخ تشيع همواره اميد آنان که مورد ستم واقع شده اند به روحانيت بوده است تا با حضور موثر خود و مقابله با ظلم، حقانيت و ظلم ستيزی اسلام را برای جهانيان به نمايش بگذارد. اگر اکنون شما بزرگواران به احقاق حق مظلوم نشتابيد بيم داريم که چهره مبارکِ دين عزيز اسلام برای نسل امروز که جويای حق و حقيقت است و بخصوص نسلهای بعد، خدشه دار شود." متن کامل اين نامه خطاب به مراجع که نسخه ای از آن در اختيار جرس قرار گرفته ، در زير می آيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
مراجع عظام تقليد
حضرات آيات صانعی, بيات، دستغيب، سبحانی، اردبيلی ، مکارم شيرازی، صافی گلپايگانی و شبيری زنجانی
ديدار آيت الله صادق آملی لاريجانی رياست محترم قوه قضائيه با برخی از شما عزيزان انگيزه ای شد تا طی نامه ای گزارشی از روند دادرسی های اخير زندانيان سياسی را از بند ۳۵۰ زندان اوين و جايی که نزديک به ۲۰۰ نفر از قربانيان اين دادرسی ها در آن بسر می برند به استحضار شما گراميان برسانيم. در اين گزارش سعی می کنيم محورهايی که در توصیۀ شما حضرات، به آقای لاريجانی بر آن تاکيد شده بود اشاره کنيم:
۱. استقلال دستگاه قضايی؛
به استحضار شريف می رسانيم تقريبا تمام زندانيان در بند ۳۵۰ اوين بارها و بارها مصاديق عدم استقلال دستگاه قضايی را از زبان بازجويان و پرسنل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران شنيده اند و سپس خود به تجربه اين معضل را درک کرده اند. در مدت حضور در بازداشت و زندان بازجويان مکرراً به زندانيانی با چشم و بعضاً دست و پای بسته بر اينکه قضاوت قضايی از سوی قضات نيست و قاضی ها در اين خصوص هيچ کاره اند تاکيد کرده اند و بسياری از متهمين حتی پيشاپيش از ميزان محکوميتشان توسط بازجوها مطلع شده اند و عجبا که در دادگاه ها دقيقا همان احکام صادر شده است.
حضرات عاليقدر
طبق آنچه از شما آموخته ايم استقلال قاضی به معنای آن است که قاضی با استماع سخنان و ادله و بينات طرفين دعوا و با ارزيابی آن با معيار و موازين اسلامی و حقوقی، بدون توجه ويژه به احدی از طرفين دعوا به قضاوت بنشيند. حال آنکه قضات دادگاه ها بدون توجه به ادلۀ متهمان، کيفر خواست را مبنا قرار داده و بر اساس آن به جای آنکه در جايگاه قاضی بنشيند از موضع مد نظرِ دادستان به محاکمه می پردازند. اين امر موجب گشته است در قريب به اتفاق پرونده های رسيدگی شده، نتيجۀ بی قضاوت همان باشد که در کيفر خواست و يا گزارش وزارت اطلاعات يا سپاه پاسداران درج و تقاضا شده است. اين امر چگونه با سنت مولايمان حضرت امير (ع) سازگار است که گفته شده است قاضی حتی در نگاه کردن خود به طرفين دعوا بايد عدالت را رعايت کند؟
اين عدم استقلال و تاثيرپذيری در دادگاه های بدوی به حدی است که برخی از قضات به صراحت به متهمان و يا وکيلانشان گفته اند که به جهت فشارهای نهادهای امنيتی مجبورند اشد مجازات را در نظر بگيرند و وعده داده اند که در محاکم تجديد نظر اين احکام حتما خواهد شکست که اين خود اقراری است صريح از طرف قضات بر عدم رعايت عدالت و اصول اسلام.
از ديگر ظلم ها و بی عدالتی های جاری در اين روزها می توان به دهها نفر از کسانی اشاره داشت که با آنکه قرار بازداشتشان به قرارهای سبکتر و حتی کفالت تبديل شده است، با اعمال نظر نهادهای امنيتی کماکان در بازداشتگاه به سر می برند و دادگاه ها با آنکه خودشان قرارها را صادر کرده اند از توديع وثيقه و يا کفالت امتناع می کنند.
يا در موردی ديگر حداقل چهار نفر از زندانيان با آنکه بعضاً چند ماه است در دادگاه ها دفاع آخر خود را انجام داده اند اما قضات به وکلا و متهمين و يا خانواده هايشان می گويند که نتيجۀ صدور حکمشان مربوط به نهاد امنيتی بازداشت کننده است و تا کنون سپاه يا وزارت اجازه حکم به قاضی نداده است. البته اينکه قضات اعلام کرده اند کاری از دستشان بر نمی آيد و همۀ تصميمات از جای ديگر گرفته می شود در خصوص بسياری از پروندهای ديگر نيز صادق است.
از بی طرفی قضات نيز صحبتی نمی کنيم که اساساً برای همه کسانی که در دادگاه های اخير شرکت کرده اند صحبت از بی طرفی قضات مضحک است؛ چرا که قضات در بيشتر مواقع به عنوان نماينده نهادهای امنيتی ايفای نقش کرده اند و در دادگاه ها نه تنها بی طرف نبوده اند بلکه با تهديد و توهين در صحن دادگاه حتی شکل ظاهری يک دادگاه اسلامی را نيز رعايت نکرده اند.
۲. رعايت اخلاق در دستگاه قضايی؛
و لا يجر منکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون. «نبايد دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنيد. عدالت کنيد که آن به تقوا نزديکتر است و از خدا پروا داريد که خدا به آنچه انجام می دهيد آگاه است (سوره مائده، آيه ۸)
در ديدار آقای لاريجانی با برخی از شما بزرگواران، رعايت اخلاق در دستگاه قضايی و در مراحل دادرسی به ايشان توصيه شده بود. برای اينکه در جريان رعايت اين اخلاق در دستگاه قضايی و نهادهای امنيتی و انتظامی به عنوان ضابطين قضايی قرار گيريد به برخی موارد در اين خصوص اشاره می کنيم:
برخی از زندانيان که در اختيار نيروی انتظامی بوده اند با شنيدن رکيک ترين الفاظ که حتی در ميان اراذل و اوباش نيز کمتر گفته می شود روبرو بوده اند - که البته سالهاست که فعالان اجتماعی، نسبت به رفتارهای توهين آميز و بکارگيری الفاظ غير اخلاقی با شهروندان تذکر داده اند و با اينحال هر کس که گذرش به کلانتری ها و به خصوص اداره آگاهی افتاده با تمام وجود همچنان اين بی حرمتی به شهروندان را حس کرده است. اما اين بار علاوه بر درگيريهای خيابانی که با فحاشی و باطوم و گاز اشک آور و سنگ و زنجير به جان مردم افتاده اند، در حاشیۀ بازداشتهای فله ای و چند هزار نفریِ معترضين، چه در کهريزک و چه در آگاهی شاپور، يا در زيرزمين وزارت کشور، علاوه بر به کاربردن رکيک ترين الفاظ و فحاشی های ناموسی در جهت تخريب روحیۀ متهم، در بازجويی های فردی، بازجويان بر تمام مسائل خصوص و شخصی افراد مسلط بودند و در مراحل بازجويی کسانی که خود را کارشناس می خواندند با ورود به حوزه های شخصی افراد حتی به خصوصی ترين روابط خانوادگی متهم وارد می شدند و اينگونه او را تحت فشار گذاشته اند. جهت استحضار حضرات به چند مورد از اين موارد که زندانيان بند ۳۵۰ با آن روبرو بوده اند اشاره می کنم:
تماسهای مکرر و غير متعارف با خانواده برخی از متهمان؛ بطور مثال در يکی از موارد ظرف ۲۰ روز بازجو با همسر يکی از متهمين، ۶ مرتبه تماس گرفته و ضمن پيشنهاد طلاق به همسر محترم آن متهم از وی خواسته برای پيگيری پروندۀ همسرش بطور منظم با وی تماس بگيرد. در موردی ديگر زمانی که يکی از متهمان که از داشتن پدر محروم است و در زندان انفرادی به سر می برده است، بازجو ظرف يک هفته، بيش از ۱۰ مرتبه با مادر وی تماس گرفته بوده است . اين مزاحمت به حدی بوده که با آنکه مادر نگران فرزندش بوده است مجبور به جواب ندادن به تماسهای آن بازجو شده است. مورد ديگر در راستای به اصطلاح اعتراف گيری از يکی از متهمين که در اختيار سپاه پاسدارن بوده آنست که تمام پرسنل يک شرکت از يک تا ده روز بازداشت بوده اند تا به دروغ به ارتباط غير اخلاقی با وی اعتراف کنند تا آزاد شوند. و اين در حالی که در عين حال با در اختيار گرفتن آلبومهای خانوادگی متهم و نشان دادن عکسهای خصوصی همسرش، همسر وی را به اتهامات اخلاقی متهم کرده اند و با تهديد به افشای آنها و اعترافات کذب همکارانش، مجبور به اعتراف و بيان نوشته های ديکته شدۀ بازجو در دادگاه های به اصطلاح علنی نموده اند.
در بازداشتگاه امنيتی سپاه که به «۲ الف» معروف است شرايط بسيار سخت تری به لحاظ اخلاقی حاکم است از جمله به کار بردن الفاظ رکيک، توهينهای ناموسی، فحاشی های خانوادگی، تهديدهای جنسی تا جايی است که حتی چند نفر که در حال حاضر نيز در بند ۳۵۰ به سر می برند را به آزار جنسی از طريق باطوم تهديد کرده و مجبور به در آوردن لباس و شلوار نموده اند. و البته اينها همه در حالی است که بسياری به دليل شرم، حاضر به روايت برخوردهای غير اخلاقی که در موردشان صورت گرفته نيستند.
اين در حالی است که در قوانين مصوب در خصوص مراحل تحقيق و بازجويی و بر اساس قانون رعايت حقوق شهروندی، تمامی اعمال و گفتارهايی که منافی عفت و اشاعۀ فحشا و يا با توهين و ارعاب و فريب و امثال آن همراه باشد ممنوع و مرتکب آن بايد مجازات گردد. علاوه بر اين بستن چشم، رو به ديوار نشاندن و در پشت سر قرار گرفتن بازجو از موارد مصرح در قانون حقوق شهروندی مجلس شورای اسلامی است ولی اين امورِ خلاف قانون در نهادهای امنيتی اطلاعات سپاه، امری عادی و رويه ای مرسوم شده است.
حضرات آيات عظام
برخی از شما عزيزان در ديدار آقای لاريجانی توصيه فرموده بوديد که اجازۀ انتخاب آزادانۀ وکيل به متهم داده شود که لازم است به اجمال گزارشی نيز از برخوردهای صورت گرفته در اين زمينه ارائه نماييم:
۱. تهديدهای مکرر قضات به بسياری از متهمان مبنی بر اينکه اگر با وکيل وارد دادگاه شوند احکام سنگين تری عليه آنها صادر خواهد شد. بيش از پنجاه نفر از کسانی که در اين بند به سر می برند با اين نوع تهديدات از طرف برخی قضات روبرو بوده اند به خصوص آقای مقيسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه، که در عمل نيز چنين کرده است و در مواردی که با اصرار متهم مجبور به پذيرش وکيل شده است زمان دادگاه را ماه ها به تعويق انداخته و سپس احکام سنگينی صادر کرده است و اينگونه با گفتن اين جمله که «ديدی گفتم» به وعدۀ خود عمل کرده است.
۲. برخی متهمان به عزل وکيل و قبول وکيل تعيين شده توسط نهادهای امنيتی مجبور شده اند. تقريباً تمام کسانی در دادگاه های علنی صحبت کرده و به اصطلاح اعتراف نموده اند با چنين مشکلی روبرو بوده اند.
۳. مضحکترين موضوع اين است که در موارد زيادی وقتی وکيل متهم برای ثبت وکالت در پرونده به قاضی مراجعه نموده است قاضی گفته است که وزارت يا حفاظت سپاه، که متهم در اختيار آن است، با وکالت شما موافق نيست و وکالت وی را نپذيرفته است.
۳. بازجويی ها؛
بازجويی ها توسط ارگانها و نهادهای مختلفی از جمله وزارت اطلاعات، سپاه، بسيج و واحدهای مختلف نيروی انتظامی صورت گرفته است. در واقع نيروی انتظامی و بسيج پس از بازجويی های اوليه افراد را تحويل سپاه پاسداران و يا وزارت اطلاعات می داده اند تا بازجويی ها که اغلب در مدت زمانی بسيار طولانی و بی وقفه، و در ساعات غير متعارف صورت می گرفته ادامه پيدا کند.
بازجويی ها در نيروی انتظامی و بسيج نيازی به توضيح ندارد که تماماً همراه با توهين و تحقير و ضرب و شتم وحشتناک، بدون هدف مشخص بوده است و اکنون دهها نفر از کسانی که توسط اين دو نهاد بازداشت شده اند در بند ۳۵۰ به سر می برند. در اين روند بازجويی، افرادی چند روز متوالی را در اتاقهايی که به دليل ازدحام به زحمت می توانستند حتی در آن بنشينند بدون آب و غذای کافی به سر برده اند. با اين حال از زمانی که برخی از آن افراد تحويل نهادهای امنيتی در سه بند ۲۰۹، ۲۴۰، و ۲ الف شده اند فضای ديگری را شاهد بوده اند. روايت يکی از زندانيان که در حال حاضر در بند ۳۵۰ به سر می برد را عينا در ذيل به استحضار می رسانيم:
«متنی را جلوی من گذاشتند و گفتند بعد از اينکه متن را خواندی با زبان خودت بنويس. من خواندم اما چون سراسرش کذب بود حاضر به نوشتن نشدم. به من گفت تو آدم نمی شی و رفت بيرون و سه نفر وارد شدند و چند دقيقه به طور متناوب با باطوم و شوکر برقی من را مورد ضرب و شتم قرار دادند و وقتی بيرون رفتند بازجو دوباره داخل شد و با تمسخر گفت: چی شده؟ چرا گريه می کنی؟ کسی اذيتت کرد؟ و اين کار ۴ بار تکرار شد تا من مجبور شدم و آن مطالب کذب را نوشتم و چند روز بعد در دادگاه آن متن را قرائت کردم.»
تقريبا تمام کسانی که در بند ۲ الف زندان اوين که زير نظر سازمان اطلاعات سپاه فعاليت ميکند مورد بازجويی و تحقيقات قرار گرفته اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. برخی نيز که در اين بند بوده اند به ساختمانی در شمال تهران معروف به شرکت منتقل شده و ضمن بازجويی ها، با کابل و باطوم و شوکر برقی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. حداقل دو نفر از زندانيان اعلام می کنند که به زور بازجويان، روزانه نزديک به ۱۰ عد د قرص مصرف می کرده اند و اين هر دو نفر در دادگاه های علنی حاضر بوده اند و بعد از اينکه به بند ۳۵۰ منتقل شدند مشکلات روحی و روانی شان به وضوح قابل مشاهده بوده و هست.
در موردی ديگر يکی ا ز زندانيان روايت می کند وقتی در برابر نوشتن منويات بازجويان در بند ۲ الف مقاومت کردم مرا عريان کرده و صرفاً با يک لباس زير در يک محل سر باز به ميله ها بسته و با تهديدات جنسی از قبيل آزار جنسی با باطوم و اعمالی از اين دست مجبور به اعتراف به اعمال ناکرده کردند.
همچنين حداقل ۵ نفر از کسانی که در بند ۲ الف مورد بازجويی قرار گرفته اند به زير زمينی برده شده اند که در آن وسايل شکنجه از جمله وسايلِ ناخن کشی بوده است و با تهديد به استفاده از آن وسايل، بازجويی شده اند. در يک مورد نيز دستهای متهم را در درون اين دستگاه قرار داده و او را وادار به اعترافات مورد نياز کرده اند.
ضرب و شتم در بند ۲۴۰ زندان اوين نيز به طور معمول در مورد بسياری از زندانيان مرسوم بوده است البته ضرب و شتم ها در حد بند ۲ الف نبوده است. در اين ميان وضعيت بند ۲۰۹ که تحت نظارت وزارت اطلاعات است کمی متفاوت است. در اين بند تقريباً از شکنجه های جسمی صحبتی در ميان نيست. اما اين نهادِ وابستۀ به دولت احمدی نژاد با تسلطی که بر اطلاعات شخصی افراد داشته است بيشترين فشارها را بر خانواده، نزديکان و روابط بين آنها داشته است و از طريق دخالت در حريم خصوصی، تهديد به افشای راست و در بسياری از موارد دروغ اين روابط، و دهها روش غير اخلاقی ديگر، زندانيان را تحت فشار گذاشته اند تا به پروژه های از پيش طراحی شدۀ خود جامۀ عمل بپوشند . در اين خصوص لازم به ذکر است از بين زندانيان بند ۳۵۰ حداقل ۲۰ نفر در زمان بازداشتشان، با بازداشت همسر و فرزندان خود روبرو بوده اند. حداقل ۵ نفر از کسانی که در دادگاه ها ی علنی حضور يافته اند و اعترافاتی را قرائت کرده اند همزمان همسر يا فرزندانشان نيز در زندان به سر می برده اند و از اين طريق از سوی نهادهای امنيتی تهديد شده بودند که اگر متنها و نوشته های از قبل تمرين شده را در دادگاه اجرا نکنند برای همسر و فرزندانشان مشکل ايجاد خواهد شد.
۴. دادگاه های به اصطلاح علنی؛
آيات عظام، مراجع معظم تقليد
عين گفته های يکی از زندانيان را که در دادگاه های علنی حضور يافته و اعترافاتی عليه خود و ديگران داشته است را عيناً می آوريم:
«يک روز با چشمان بسته ما را به محلی بيرون از زندان اوين بردند. جمعی حدود ۵۰ نفر بوديم. وقتی چشممان را بازکرديم در سالن بزرگ دادگاه که قبلا از تلوزيون پخش شده بود بوديم. قاضی صلواتی و دادستان جعفری و چند نفر با لباس شخصی حضور داشتند. شخصی به نام فراهانی صحبت کرد. سپس من و نه نفر ديگر را از سالن بيرون بردند. يک به يک داخل يک اتاق رفتيم. نوشته هايی را به همراه سوالات که می گفتند توسط قاضی پرسيده خواهد شد به ما دادند. آنها حتی در مورد چگونگی حرکت دستهايمان نيز به ما آموزش و تمرين می دادند. وقتی دوباره وارد دادگاه شديم يک به يک آن حرفها را زديم و کسی که جای قاضی نشسته بود سوالات را پرسيد و ما جوابهای از پيش تعيين شده را داديم. در تمام اين مدت قاضی صلواتی و دادستان در آنجا حضور داشتند و نظاره گر ما بودند. در پايان هم همان آقای فراهانی محل قرار گرفتن دوربينها، استقرار خبرنگاران و موارد ديگر را توضيح داد. فردای آن روز بازجوها متنها را دوباره آوردند و گفتند آن مطالب را با زبان خودمان و به طور طبيعی بيان کنيم. به من گفت اگر اين حرفها را بزنم و طبيعی جلوه کند چند روز بعد آزاد می شوم ولی اگر نگويم چون هيچ کس من را نمی شناسد بدون سر و صدا اعدامم می کند. او همچنين تهديد می کرد اگر در دادگاه آن حرفها را درست نزنم خواهر و پدرم را بازداشت می کند. هر چند گاهی هم می گفت خواهرم در بازداشت است و او را نيز اعدام خواهد کرد.»
تقريباً تمام کسانی که در دادگاه های علنی حضور داشته اند و در حال حاضر در بند ۳۵۰ به سر می برند در چنين جلسات تمرينی، در سالن دادگاه و يا در اتاقهای بازجويی، حضور داشته اند.
همچنين تقريبا تمام کسانی که در دادگاه های علنی حضور داشته اند از داشتن وکيل اختياری محروم بوده و حتی برخی که از قبل وکيل داشته اند نيز تحت فشار بازجوها مجبور به عزل وکيل و انتخاب وکلای تسخيریِ همکار نهادهای امنيتی شده اند. در چندين مورد نيز از کسانی که در دادگاه های علنی حضور يافته اند به خصوص آنان که در جلسات اول تا سوم حضور داشته اند خواسته اند تا سر و صورت خود را به صورتی خاص که مد تظر آنان بوده است اصلاح کنند تا از نظر ظاهر، شبيه اعضای فرقه ای خاص شوند. بطور مثال يکی از متهمان را که با فشار بسيار بر خانواده اش از وی خواسته بودند تا در دادگاه مطالبی را که از قبل نوشته شده بود بخواند و به ارتباط با مفافقين اعتراف کند را مجبور کرده بودند تا صورت خود را به شيوه ای خاص اصلاح و سبيل بگذارد.
از جمله مضحکترين و شرم آورترين بخش اين دادگاه های علنی، استفاده از سه نفر از کسانی است که اساساً چندين ماه قبل از انتخابات بازداشت شده بودند ولی در اخبار به گونه ای القا شد که گويی اين افراد در جريان انتخابات بازداشت شده اند و متاسفانه دو تن از همين افراد را پس از حوادث عاشورا و بر اساس همان اعترافات ساختگی و از قبل نوشته و تمرين شده به دار آويختند. اين در حالی است که وزارت اطلاعات به آنها گفته بود در صورتی که در دادگاه علنی آن حرفها را بزنند به آنها کمک می شود تا از زندان آزاد شوند. اين را نيز در نظر بگيريد که يکی از اعداميان فقط ۱۹ سال سن داشت.
در اين دادگاه ها حتی تماشاگران نيز از قبل برای حضور در دادگاه تمرين کرده بودند و افرادی از نهادهای وابسته به نهادهای امنيتی و نظامی از جمله بسيج و برخی نيروهای دادگاه انقلاب و دادستانی با تمرين قبلی که با حضور متهميان نيز بوده است در دادگاه حضور پيدا کرده بودند. و اين در حالی است که هيچ يک ا ز اعضا خانواده و يا نزديکان و مهمتر از آن وکلايی که توسط متهمان انتخاب شده بود حتی اجازه حضور در اطراف دادگاه نيافتند.
در بسياری از اين دادگاه ها در حالی که فقط چند متهم حضور داشتند اما ده ها نفر ديگر را به اجبار و بدون اطلاع قبلی با لباس زندان بر روی صندلی ها آوردند که صرفاً با پر کردن صندلی ها و نمايش تلوزيونی اين دادگاه را تکميل کنند. و البته با توجه به اينکه خود آقای لاريجانی بر تخلف بودن چند دادگاه اول که تصاوير متهمين منتشر شد صحه گذاشته اند از توضيح بيشتر درباره آن صرف نظر می کنيم.
۵. اطاله دادرسی
در بند ۳۵۰ حداقل سه نفر هستند که بيش از دو سال است در بازداشت موقت به سر می برند و هنوز هيچ حکمی برايشان صادر نشده است. در بند ۲۰۹ که در اختيار وزارت اطلاعات است افرادی حضور دارند که بيش از ۲ و حتی تا ۷ سال است که در زندان انفرادی يا حداکثر اتاقهای دو نفره به سر می برند. در خصوص ديگرانی که وضعيتشان مشخص نيست نيز چند ماه بلا تکليفی ديگر به يک روال طبيعی تبديل شده است. به عنوان مثال در بند ۳۵۰ دهها نفر هستند که بيش از ۴ يا ۵ ماه است که در بلاتکليفی به سر می برند. اما شرم آور آن است که برخی از وکلای متهمان - در حالی که چند ماه است دفاع آخر صورت گرفته - وقتی از قضات پرونده علت عدم صدور حکم را پرسيده اند شنيده اند که نهادهای امنيتی هنوز نظرشان را دربارۀ حکم پرونده اعلام نکرده اند و با اين استدلال چندين ماه ديگر پرونده متوقف و متهم در زندان به سر می برد.
حضرات آيات عظام و مراجع عاليقدر تقليد
يکی از شما بزرگواران در ديدار با رئيس قوه قضائيه فرموده بوديد «هرجا اسلام هست ما هستيم و هر جا معارض با اسلام باشد ما با آن معارضه می کنيم».
گراميان عاليقدر
آيا زير پا نهادن علنی قوانين آيين دادرسی مجوز اسلامی دارد؟
آيا ضرب وشتم متهم بر اساس موازين اسلامی است؟
آيا فحاشی، اعمال شنيع و تهديدات جنسی موافق احکام الهی است؟
آيا بازداشت و تهديد خانواده، همسر، فرزند، پدر، مادر، خواهر و برادر برای اعمال فشار به متهم در تعارض با آموزه های دينی نيست؟
آيا تماسهای تلفنی غير متعارف و بيش از اندازه بازجويان با همسران و مادران متهمين و بعضا ارائه پيشنهادهای بی شرمانۀ طلاق و جدايی با مجوزهای اسلامی صورت گرفته است؟
آيا فحاشی بازجويان و حتی بازپرسان و قضات و عدم اجازه استفاده از وکيل بوسيله تهديد و تطميع با مجوز و فتوای علمای اسلام بوده است؟آ
يا برگزاری دادگاه های نمايشی، تبليغات دروغ، پخش اعترافاتِ از سر اجبار متهمان قبل از اثبات جرم، آنهم با تصوير و صدا با مجوز شرعی صورت گرفته است؟
آيا بازداشت موقت های طولانی و بعضا تا دو سال، زندان های انفرادی چند ماهه و حتی در موارد زيادی يک ساله و دو ساله بر اساس موازين اسلامی است؟
آيا صدور احکام و تصميم گيری در خصوص ميزان آن و حتی در برخی موارد نوشتن متن حکم در محلی خارج از قوه قضائيه و توسط شخصی غير از قاضیِ صالح در تعارض با دين اسلام نيست؟
مراجع معظم تقليد و آيات عظام
اتقوا الله و اعدلوا فانکم تعيبون علی قوما لايعدلون (از خداوند پروا کنيد و عدالت بورزيد و بر کسانی که داد نمی ورزند عيب بگيريد «روايت کلينی از امام صادق، کافی، جلد دوم»)
انتظار نداريم که سخنان و نوشته های ما را بپذيريد. انتظار نداريم که گزارشات يک متهم را از درون زندان قبول کنيد آنهم متهمانی که تبليغات رسمی، امثال آنها را افرادی بی دين، ضد انقلاب، ليبرال، وابسته به غرب، و يا حتی سلطنت طلب و منافق می خواند اعتماد کنيد اما با توجه به سابقۀ درخشان مراجع شيعه در قرون گذشته که هميشه مستقل از حکومتها در برابر ظلم و ستم ايستاده اند از شما می خواهم در اين موارد تحقيق و تفحص کنيد تا به صحت گفته های ما پی بريد.همچنين با آنکه می دانيم نهادهای امنيتی و دنباله رو آنها قوه قضائيه و سازمان زندانها به شما اجازه ديدار ما را نخواهند داد با اين حال از شما بزرگواران می خواهيم با توجه به مسئوليت سنگينتان در برابر اسلام و ملت مسلمان ايران، با اعزام نمايندگانتان به بند ۳۵۰ و صحبت خصوصی با زندانيان علی الخصوص کسانی که در دادگاه های علنی حضور يافته اند صحت و سقم اين مطالب را مورد بررسی قرار دهيد و يا حداقل، علی رغم فشارهای امنيتی، اگر اين امکان را يافتيد که درب بيوت محترم خود را به روی اين متهمان و خاتواده هايشان باز بگذاريد تا با بيان دردهايشان ضمن تسلی يافتن، شما را نيز از بی عدالتی حاکم در فضای زندانها و بازداشتگاه ها مطلع سازند.
در تاريخ تشيع همواره اميد آنان که مورد ستم واقع شده اند به روحانيت بوده است تا با حضور موثر خود و مقابله با ظلم، حقانيت و ظلم ستيزی اسلام را برای جهانيان به نمايش بگذارد. اگر اکنون شما بزرگواران به احقاق حق مظلوم نشتابيد بيم داريم که چهره مبارکِ دين عزيز اسلام برای نسل امروز که جويای حق و حقيقت است و بخصوص نسلهای بعد خدشه دار شود.
ان من اشد الناس عذاباً يوم القيامه من وصف عدلاً و عملاً بغيره. «پر حسرت ترين مردم در روز رستاخيز کسی است که عدل را وصف کند سپس به راه ديگری عمل کند (کافی، جلد دوم، به نقل از امام صادق (ع))
الملک يبقی مع الکفر و لا يبقی مع الظلم (شرح اصوا الکافی مازندرانی جلد ۹)
و من الله التوفيق