گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
11 اردیبهشت» کويينزلند (استراليا): بزرگداشت جعفر پناهی، هنرمندی در بند، هفته آخر ماه مه11 اردیبهشت» نامداران عرصه سينما در هاليوود: "پناهی را آزاد کنيد"، دانشجونيوز 28 فروردین» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه: تهران بايد بی درنگ جعفر پناهی، سينماگر ايرانی را آزاد کند تا بتواند در جشنواره کن شرکت کند، راديو فرانسه 27 فروردین» سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه: حضور جعفر پناهی را در جشنواره بينالمللی کن مهيا سازيد، پويا خبر 27 فروردین» انجمن اسلامی دانشگاه هنر: بزرگی پناهی و نوریزاد با زندان از بين نمی رود، دانشجونيوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جعفر پناهی رشتههای رژيم را پنبه کردهاست، رضا علامهزادهدستگيری جعفر پناهی جشنوارههای جهانی فيلم را از ميدان بهرهبرداری مزورانه برای مقامات سينمائی جمهوری اسلامی به عرصهای برای دادخواهی هنر از بیدادگران رژيم اسلامی بدل کردهاست. بهراستی که جعفر پناهی با بندیکردن تن خويش رشتههای دو دهه بهرهبرداری ناحق از سينمای ايران در جشنوارههای جهانی فيلم را يکتنه پنبه کردهاست
بر کسی پوشيده نيست که رژيم فرهنگ ستيز جمهوری اسلامی ايران در دو دهه گذشته عليرغم سانسور همه جانبه و کنترل بیچون و چرای شکلی و محتوائی محصولات سينمائی ايران چه بهرهها که از خلاقيت سينماگران ايران نبرده است؛ همان سينماگرانی که به اعتبار ناميرائی هنر و تکيه بر ميراث پر ارج هنر ايرانی در کليت آن، و هنر سينمائی که تخمه اش در يک دهه پيش از انقلاب بهمن ۵۷ کاشته شده بود جلوه هائی درخشان از فيلمهای سينمائی را در سطح جهانی به نمايش گذاشتند. در دو دهه گذشته سينمای هيچ کشوری حتی کشورهائی که صنعت توليد فيلمهای سينمائیشان چندين برابر سينمای ايران است در هيچ جشنواره هنری معتبری موقعيتی مشابه سينمای ايران نداشته است. اين اعتبار چشمگير به چشم من، همانطور که در مقالات ديگری در جاهای ديگر نوشتهام، در درجه اول به خاطر باروری نطفهای است که در بيش از يک دهه پيش از وقوع انقلاب، بويژه از طريق تلويزيون ملی ايران و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در بطن فضای هنری کشور کاشته شد. اين نطفه پيش از آنکه به درستی به بار بنشيند با گسست انقلاب مواجه شد که جلوهگری آن را نزديک به يک دهه به تاخير انداخت. در روند همين آفرينش و کنش و واکنش بود که چهرههای معترض هم سر بر آوردند؛ چهرههائی که به شخصيتهای انسانی قصههای خويش باور داشتند و راه و رسم انسانی تافته در سينمايشان را از زندگی روزمره خود جدا نمیانگاشتند. در راس اين چهرههای نوين در سينمای ايران بايد از جعفر پناهی نام برد که حالا ماهها از دستگيريش در ايران اسلامی میگذرد و نامدارترين سينماگران جهان به دفاع از او به صدا در آمدهاند؛ سينماگرانی در سطح و اندازهی جيم جارموش، اسکورسيزی، مايکل مور و اوليور استون. Copyright: gooya.com 2016
|