گفتوگوی سايت کلمه با ميرحسين موسوی در باره آيتالله خمينی
کلمه: هنگامی که هنگامه ی انتخابات فرار رسيد از بازگشت به دورانی نورانی سخن گفت. در زمان تنظيم بيانيه ورود به انتخابات برخی به ميرحسين گفتند ازادبياتی مانوس تر با نسل جوان استفاده کند. نسل جوان دوران امام را به خاطر نمی آورد يا از راه معوج رسانه رسمی می شناسد. اما پاسخ اين بود که ميرحسين موسوی با هويت خود به صحنه خواهد امد و هويت او جدا از توجه به واژه هايی چون عدالت خواهی ،کرامت انسانی ، مستضعفان و بازگشت به راه امام نيست. او هويت خود را پنهان نخواهد کرد و نسل جوان حقيقت را خواهد شنيد .
و آن روزها فراموش نخواهند شد که نسل جوان با شور می خواست رای خود را به نخست وزير امام بدهد و فرياد می زد «رای ما يک کلام، نخست وزير امام» وهنگامی که می خواستند از جفای بر رايشان سخن بگويند باز امام راخطاب می کردند که “خمينی کجايی موسوی تنها شده…”.
ميرحسين وقتی در مقابل گلايه برخی افراد قرار می گيرد که ”در باره سال های ابتدايی انقلاب و دوران ۱۰ ساله امام نگاهی احساسی دارد” پاسخ می دهد: « از من نخواهيد که دروغ بگويم يا دلبستگی ام به امام را پنهان کنم.
اما به راستی چرا موسوی تقريبا در همه سخنرانی هايش به امام خمينی اشاره می کند؟ نسبت او و جنبش سبز با امام در چيست ؟حاکميت چه نسبت و سنخيتی با امام دارد و به دنبال چيست؟ اين پرسش ها و همين طورپرسش هايی بيشتر که همزمان با ايام ۱۴ و ۱۵ خرداد در جامعه مطرح است ، « کلمه » را بر آن داشت تا در آستانه بيست و دومين سالگرد رحلت امام خمينی (ره) گفتگويی صريح با مير حسين موسوی داشته باشد. اين گفت و گوی خواندنی را در ادامه مشاهده می کنيد:
در آستانه سالگرد رحلت امام خمينی هستيم . امسال اين بزرگداشت در شرايط ویژه ای انجام می شود . از يک سو مخالفان قديمی امام و انقلاب در خارج و داخل با پشتيبانی برخی از رسانه ها ی خارجی سعی می کنند که دوران ايشان را با وضعيت تاريک امروز مقايسه کنند و از طرف ديگر صدا و سيما و بعضی از رسانه ها ی طرفدار بگير وببند و سرکوب تلاش می کنند تصويری از شخصيت ايشان ارائه دهند که گويی ايشان اگر بودند طرفدار پروپاقرص خرافه و ظلم امروز باشند. به نظر شما، چرا اين گونه اقدامات صورت می گيرد و نتيجه اين فرايند چه می تواند باشد؟
تصويری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آيد اگر ادامه يابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدريجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . اين تصوير با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقيما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پيروز شد و مورد حمايت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظير بود و در تشييع جنازه ايشان هم بيش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعيت برای تماشا و يا گذراندن تعطيلی آمده بودند. فيلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ايشان چه بود. در نظر داشته باشيم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعيت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سيما و بعضی از جرايد هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سينه زنی با خوشحالی و يا حداقل بی اعتنايی مردم روبرو می بوديم . به نظر من لازم است در مورد اين تحريف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبديل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.
کلمه: برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزينه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمينی تدارک ديده شده است. به نظر شما چرا چنين کاری صورت می گيرد؟
شما توجه داشته باشيد که نظام هنوز بخش اعظم مشروعيت خود را از شخصيت امام و خاطره جمعی مردم از ايشان می گيرد. در شرايط موجود بخشی از حاکميت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتياج دارد از اين سرمايه عظيم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعيت های آن دوره را در معرض ديد مردم قرار می دهيد و روی تفاوت های آن با وضعيت فعلی انگشت می گذاريد ، بلافاصله گرايش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سوالات ويران کننده ای قرار می گيرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اوليه انقلاب و ارزش های پايه ای آن فاصله گرفته ايم . توجه کنيد که منظور از نگريستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نيست. بلکه هدف يادآوری ريشه ها و يادآوری جهت های اصلی انقلاب يعنی عدالت ، آزادی و معنويت است.
ما می خواهيم از سکويی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آينده استفاده کنيم. نمی خواهيم به صورت احساسی يک فضای آشفته درست کنيم و جهت گيری هايمان از دست برود. به طور مداوم بايد به نسل سرافراز جوانان امروزياد آوری کنيم که وضعيت فعلی هيچ شباهتی با دوران حضزت امام ندارد. من يقين دارم که همين جوانان اگر به صورت خيالی در ظرف ديروز قرار بگيرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقريها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز اميد می بودند و در زندان ها جوابگوی گرايش های دينی و ملی خود می شدند.
کلمه: شما از ضرورت ياد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتيد اما در فضای پر از گرد و غبار و تبليغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد؟
در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم اين نوشته ها و تحليل ها ادامه دارد. دليلش هم روشن است. تاثيرگذاری اين انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ايران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثير اين دگرگونی قرار گرفته اند. اما آنچه امروز در سطح تبليغات و زد وخوردهای روزمره رسانه ای مورد نياز است، ارائه تصوير روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بين وضع فعلی و وضعيت گذشته شبيه سازی ناشيانه ای شود. بايد اين طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ايشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و اين که ” تشخيص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماينده عرف و نمايندگان خود از عرف بر می آيند” ، باز کرد و با اين ديد مجلس در راس امور قرار می گيرد.
ولی مهمتر و تاثيرگذارتر نقل خاطراتی است که شيوه های عمل سياسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخيرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شيوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کرديم ، ايشان خاطره ای را نقل کرد که خيلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند .ايشان به ياد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کانديدا بودندند . يکی يک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقير و ديگری يکی از منسوبين نسبتا نزديک خانواده امام .
يکی از نزديکان امام از فرد دوم حمايت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اينجا آن فرد که از نزديکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکيک در سلامت انتخابات خمين بود . حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اينکه يک نفر از فاميل من و شما با حمايت شما نامزد می شود ولی مردم يک معلم ساده را که چنين پشتيبانانی ندارد ، انتخاب می کنند.
آيا اين از زيبايی های انتخابات نيست که بايد شکر گزار آن باشيم .” حالا شما اين تصوير را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهيد که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و يک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی را وارد مجلس کردند. يا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسيله ای شد که انتخابات در حقيقت دو مرحله ای شد. شما دقت کنيد که با اسلحه همين اصطلاح که نه ريشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظيمی از خدمتگزاران آگاه و مدير دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتيجه اش همين پائين آمدن شان و جايگاه مجلس است .
من به همه آن نمايندگان اصولگرايی که به خدا و پيامبرش ايمان دارند و هنوز ايمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنيد آيا از اين همه تحقير مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنيد؟ آيا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همين وضعی است که در آن بسر می بريد؟ شما هنوز نتوانسته ايد جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسيدگی کنيد و جواب درست بگيريد چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکيل آنان هستيد داريد؟ آيا وضعيت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد ؟
يکی از مواردی که در شرايط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرايط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشريح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود اين فرمان بدون هيچ تغييری می تواند فضاحت وضع موجود و بگير و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان بايد اين سند را ببينند و بدانند که ما به کجا می رفتيم و اينک به کجا می رويم . عده ای در اين کشور به خاطر دنيا و رياست خود مشغول تخريب همه چيز از جمله تخريب و تحريف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کليد اين پروژه در طول انتخابات رياست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ويران کننده بر سياست های سرکوب و خرافه گرايانه امروز دارد .
کلمه: شما را نخست وزير امام می دانند. همواره نيز در سخنان و بيانيه ها و مصاحبه هايتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گوييد. اما ايا در کل و در فضای سياسی ايران در مورد ابعاد شخصيتی امام بزرگنمايی نشده است؟
مرحوم شريعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نيازی به اثبات ندارد .” شخصيت امام هم بزرگ بود و تحول غير قابل بازگشتی در تاريخ کشور ايجاد کرد و بساط سلطنت را در اين مملکت بر چيد . نظامی که افتخارش به پابوسی رعيت ها از سلاطين بود. ممکن است برخی عکس های شاه، نسل جوان را به بيراهه ببرد . اما خوب است که گفته شود يکی از پوسترهايی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقير و بيچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسيد .
ولی در جواب شما بايد بگويم امام بزرگ بود. اما در عين حال خود را بزرگ نمی ديد. از تعريف و تمجيد و مدح بيزار بود. يکبار ايشان صدا و سيما را از پخش فيلم ها و عکس هايش منع کرد. گفت :” از اينکه هر موقع تلويزيون را باز می کنم و خودم را می بينم ، عقم می گيرد .” همين منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ايشان را درک کرده اند يادشان است که وقتی نماينده اول تهران و در حقيقت کشور، در حسينيه جماران تعريف ايشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماينده قصد به دست آوردن چيزی را نداشت. همين وضعيت هم برای رئيس مجلس خبرگان رهبری وقت که يک مجتهد و از شاگردان خود ايشان بود، پيش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ايشان تعريف و تمجيد کردند، در ميان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ايشان را نماد يک نظام جديد رهايی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنيم، امری غير طبيعی نيست. بدون ايشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ايستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون اين ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه ، تظاهرات مسلحانه منافقين که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بيگناه در سال ۶۰ شد ، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهيد بهشتی و يارانش ، انفجار نخست وزيری و ترور شخصيت هايی چون شهيدان مدنی ،دستغيب و صدوقی که همه از پيشگامان روحانيت بودند، پشت سر بگذارد .
کلمه: به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز اين پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می بريد و يا از عکس ايشان استفاده می کنيد. چرا؟
البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که يقين دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است يک عده در اين ميان بگويند اين يک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گيری راه سبز اميد به صراحت خود را يک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بيان کنم همانطور که جزو ويژ گی های اين جنبش بيان صريح و صادقانه انديشه ها است، ما از تعامل انديشه ها ضرر نمی کنيم. ولی از پنهان کردن هويت خود در ميان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنيم. يادمان باشد که شايد بهترين پوستر جنبش سبز “دروغ ممنوع است ” بود. اين چه انتظاری است که بنده يک تجربه ۱۰ ساله و پر از رويدادهای گونان گون را ناديده بگيرم. نه من بلکه تعداد کثيری از ملت ما هزاران خاطره ازايشان دارند و تاثيرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نيستند در مقابل تحريف ها و بی انصافی ها رضايت بدهند. آيا صرف نظر کردن از اين سرمايه عظيم اجتماعی درست است؟ آيا اين همان چيزی نيست که زندانبانان از ما می خواهند .
کلمه: شما به عنوان يک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از اين سرمايه معنوی سخن گفتيد. آيا اينها باعث نشده اند که به اين دوران نقدی نداشته باشيد يا به عبارت بهتر آيا معتقد نيستيد که به اين دوران هم نقد وارد است؟
من اين گونه سوالات را به ويژه بعد از صحبت دادستان تهران زياد شنيده ام و اخيرا هم نامه ای خطاب به بنده در سايت ها منتشر شده که همين مضمون را دارد. يکی از اجزاء اعتقادات همه ما اين است که تعداد معصومين ۱۴ نفر است و بقيه بندگان خدا جايز الخطا هستند و هميشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همينطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تيغه قيچی، يعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصوير حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشايم. مسلما به دليل فضای زهرآگين موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبيه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصوير حضرت امام پياده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پيوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بين ببرند. در کشور ما ميليون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم يکی از آنها هستم. به رسميت شناخته شدن اين علاقه و معنای رهايی بخش آن در شرايط کنونی سرمايه بزرگی است که ما حق نداريم در اين زمينه اشتباه کنيم. باز هم تکرار می کنم که نبايد انتظار دروغ از يک همراه داشت، هر چند آن همراه بسيار کوچک باشد.