اظهارات مهدی کروبی در آستانه سالگرد درگذشت آيت الله خمينی: جمهوريت را تضعيف کردند و ما الان خيلی جدی نگران اسلاميت نظام هستيم، سحام نيوز
در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، حجت الاسلام والمسلمين کروبی درباره سيره حکومتی امام (ره) بياناتی را ايراد نمودند. در بخشی از اين بيانات در مورد امام و جمهوريت گفتند: ” جمهوريت را به نام اسلاميت به شدت تضعيف يا تخريب کرده اند و من صريحاً بگويم ما الان خيلی جدی نگران اسلاميت نظام هستيم.” ايشان درباره نگاه امام به مرجعيت افزودند: ” امام به مرجعيت توجه ويژه ای داشتند که مرجعيت محفوظ بماند و به جايگاه مرجعيت آسيب نرسد” همچنين در مورد سيره امام درباره قانون گرايی افزودند: ” امام هم در وصيتشان و هم در عمل و سيره ايشان به شدت مخالف بود که نيروهای مسلح وارد دسته بندی های سياسی شوند. ، حافظ انقلاب باشند اما در اينکه من يا ديگری هم رأی بياوريم نيز نبايد دخالت کنند”
متن بيانات ايشان به شرح زير می باشد:
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه سالگرد وفات حضرت امام هستيم.
طبق معمول و متداول همه ساله مصاحبه می کرديم، صحبت می کرديم، جلسات شرکت می کرديم گاهی هم سفر شهرستان می رفتيم و انجام وظيفه می نموديم. متاسفانه امسال تبعات انتخابات و تقلب بی سابقه سال گذشته در انتخابات رياست جمهوری که حوادث و پيامدهای تلخی هم در اين يک سال برای کشور داشت. احساس من و احساس همه اين است که عوارض و آثارش سالگرد امام (ره) را هم در بر گرفته و همانند سال های گذشته بدان صورت برگزار نمی شود. البته شکوه و جلال حضور مردم قطعاً در روز ۱۴ خرداد بسيار عظيم و مهم است و حتماً در مناطقی هم چه بسا خودشان و يا بزرگانشان در منطقه انجام بدهند، اما حوادث انتخابات در سالگرد رحلت امام نيز اثر گذاشته است. مثلاً هر ساله سه شب برنامه بود، شب ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ خرداد و همچنين روز ۱۴ و ۱۵ خرداد به مناسبت سالگرد خرداد سال ۴۲٫ لکن امسال تنها روز ۱۴ برنامه دارند، آن هم با برگزاری يک نماز جمعه که هر هفته برگزار می شود.
يا اينکه امسال شاهد هستيم نيروهای نظامی بيشتر مصاحبه دارند و نيروهای بسيج و سپاه بيشتر حالت متولی بودن قضيه را دارند اگرچه ستاد و مسئولين محترم آنجا مسئول عملی و کاری هستند و همه چی بر دوش آنها است، لکن مصاحبه می کنند و حتی گاهی هم برای نوه امام تعيين تکليف می کنند که ايشان هم خير مقدم بگويند ! خوب ايشان صحبت می کنند و تکليف خودشان را می دانند که چه کار بايد بکنند. به هر جهت امسال بدين شکل شده است که برای من فرصت مصاحبه ای نيست يا می ترسند مصاحبه کنند يا منعکس نمی کنند و يا دستور رسمی است که مطالبی از فلانی ننويسيد، بنابراين ما هم مانده بوديم که چه کار کنيم و به چه نحوی انجام وظيفه کنيم که به نظرمان آمد که يک چنين برنامه ای را ترتيب بدهيم و يک بحثی در مورد امام داشته باشيم.
منتهی من فکر کردم که در مورد امام می خواهم صحبت کنم آن هم شرايط امسال راجع به ايستادگی و مقاومت امام، راجع به قاطعيت ايشان، راجع به زهد و دور انديشی امام، راجع به تصميم گيری هايی که در دوران مبارزه داشت که بن بست را می شکافت. اينها بحث طولانی و مفصلی است که گفته شده و بايد برای آيندگان هم گفته شود. ولی من در اين فکر بودم که امسال راجع به وضع فعلی خودمان و وضعی که الان در کشور بوجود آمده صحبت کنم.
عده ای طوری حرف می زنند که که گويا امام مختص آنهاست و همان ها تابع امام و پيرو خط امام هستند و ديگران از مسير و راه امام جدا شدند. يعنی هرکس به تقلب در انتخابات اعتراض دارد متهم به عامل موساد و سازمان سيا می کنند و هر گونه تهمت و افترايی به اين افراد می زنند، چرا که اينها افرادی هستند که آمدند اعتراض کردند به انتخابات، يا اصلاً بحث انتخابات نيست و انتخابات بهانه است آنها دگرگون شده اند و يا اصلاً آنها از اول منافق بودند و يا اينکه اگر آدمهای درستی هم بودند سوابقشان از دست رفت و در اين امتحان نتوانسته اند سربلند بيرون بيايند. آنها فعال و همه بوق ها هم دست آنهاست و اين اتهام ها و شعارهای تخريبی را مدام و مستمر تکرار می کنند.
ماهم صبر و حوصله کرديم و گاهی هم جواب داديم اما امروز فکر کردم به مناسبت سالگرد امام چند مطلب تازه و جديد بگويم. اينکه آقايان می گويند اينها از راه امام منحرف شده اند، ما می گوييم نخير ما از راه امام منحرف نشده ايم و به خاطر راهمان و به خاطر آرمان های امام و مبارزات ملت هم داريم تلاش می کنيم و شما که اشکالی داريد بيائيد باهم مناظره کنيم ، هر کسی را که خواستيد تعيين کنيد و بگوييد که از طرف حکومت هست و حاکميت قبولش دارد و می نشينيم در مقابل مردم و مناظره می کنيم و ملت عزيزمان هم داوری می کنند، که حتی حاضر نشدند و حاضر نمی شوند چون خودشان می دانند که چطور دارند ريشه های انقلاب را می سوزانند و چگونه آرمان های امام را زير پا گذاشته و انحراف از طرف ديدگاه خودشان در انقلاب بوجود آورده اند و انديشه های خود را بر انديشه های امام تحميل می کنند. حالا من برای
اينکه مطلب روشن شود ناگزيرم به نحو کلی چند موضوع و مهم و اساسی که از آرمان های امام بوده و از مبانی امام بوده از محکمات انقلاب اسلامی است و حتماً بايد اجرا و عمل شود که آنها مخدوشش کردند را به عنوان نمونه ذکر بکنم تا جايی که معلوم شود چه کسی از انقلاب و خط امام منحرف شده است ؟ و چه کسی شيرينی حکومت و طعم زيبای قدرت او را وادار کرده تا بيايد آرمان های امام را به فراموشی بسپارد ؟!
نکته اول:
امام گفت “جمهوری اسلامی” در جمهوريت فرمود: ميزان رأی ملت است و همه ارکان جمهوری اسلامی بايد رای مردم باشد، چه مستقيم و چه غير مستقيم. هيات دولت، رئيس جمهور، نمايندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان، رهبری و … همه بايد با رأی مردم باشد حالا بعضی ها مستقيم و بعضی از آنها غير مستقيم هستند و ميزان همه رأی مردم است.
بنده عرض می کنم پس از رحلت امام در مجلس سوم که يک سال از عمر مجلس گذشته بود انحراف در رأی گيری و انتخابات ها شروع شد و به بهانه نظارت استصوابی در همان مجلس سوم يعنی پايان مجلس سوم، اوايل سال ۷۱ بيش از ۴۰ نفر که ۱۲ سال و ۸ سال و ۴ سال در مجلس بودند را رد کردند و عده ی ديگر را هم در بيرون از مجلس رد کردند و تلاش می کردند مجلسی را که می خواستند بوجود بياورند، يعنی مجلسی که در اول وقتی بوجود آمد از همه ی گروه ها و از همه ی انديشه ها در آن مجلس حضور داشتند، مجلسی که دو تا رئيس جمهور به نظام داد، وقتی حوادثی رخ داد نخست وزير به نظام داد، وقتی آن شهادت ها به آن صورت پيش آمد دو تا وزير آموزش و پرورش، دو تا وزير فرهنگ و ارشاد وزير کشور و وزير کار و بازرگانی به نظام داد و آن مجلس تبديل شده به مجلسی که الان شاهدش هستيم دو فوريت می دهند برای سرعت اعدام، ضمن احترام به نمايندگان ملت ولی بايد بدانيم در چه تنگناها و در چه شرايطی اين مجلس بوجود آمد، بنابراين من عرض می کنم که اولين کاری که برای انتخابات شد يک فيلتری برای رأی مردم بوجود آمد و يک استصوابی شکل گرفت آن هم شورای نگهبان که اول بايد آنها تأييد کنند و تا آنها تأييد نکنند نتيجه ای ندارد، آن هم در اندک بهانه ای و يا جناح بندی هايی که وجود داشته خيلی از چهره هايی که ۲۰ سال در مجلس بودند را رد کردند و خيلی از افرادی که ارزشمند بودند را حذف کردند و کنار گذاشتند.
يا اينکه سال ۶۹ يک سال بعد از رحلت امام در مجلس خبرگان که دور دوم آن می خواست شروع شود باز همان کردند که صلاحيت از حوزه های علميه و علما گرفتند و دادند به شورای نگهبان که منصوب رهبری هستند. جمعيتی که می خواهند بيايند برای انتخاب رهبری و ناظر رهبری، برای اينکه اگر رهبری توان آن کار را نداشت به صراحت قانون اساسی که اگر از روز اول انتخاب اشتباهی بوده تازه آنها بايد منصوب رهبری را تأييد کنند و لذا هم در همان مجلس در انتخابات دور دوم اعضای مظلوم و فداکاری را همانند مرحوم آيت الله احسانبخش گيلان و آقای جمی را حذفشان کردند و عده ای ديگر را هم راه ندادند.
ببينيد اولين قضيه ای که رخ داد، در انتخابات هر وقت خواستند تأييد کردند و هر وقت خواستند رد کردند، من فراموش نمی کنم که آقای عباسی فرد رفت يک امتحان داد و قبول شد و رفت يکی از استان ها داوطلب شد رأی نياورد برگشت بعد معاون قوه قضاييه شد. خوب طبعاً نام و نشان و مسئوليتش بيشتر شد، خواست از تهران داوطلب شود، شبی من قم بودم ديدم آنجا می گويند که دعوت کردند برای امتحان با اين که دو سال پيش امتحان داده بود من متوجه شدم که قضيه چی هست در گوش کسی گفتم که پس فاتحه آن خوانده و پرونده اش بسته شده، گفت چطور، گفتم که کسی که دو سال پيش امتحان داد و قبول هم شده دوباره امتحان برای چی؟ همان هم شد و ردش کردند، مجدداً گفتند امتحان، اين بار قبول نشد و ماجرای انتخابات دور سوم بود که برای خوزستان هم رفت امتحان داد و شرکت کرد و رأی آورد. مجدداً در همين انتخابات دو يا سه سال
پيش مجدداً رد کردند. يعنی انتخابات مردم را اول شورای نگهبان بايد تأييد کند، اين نکته اول که يکی از سيره های امام که اين قدر بر رأی مردم و انتخابات تکيه می کرد و می گفت بايد انتخابات باشد.
جمهوريت را به نام اسلاميت به شدت تضعيف يا تخريب کرده اند و من صريحاً بگويم ما الان خيلی جدی نگران اسلاميت نظام هستيم.
نکته ديگر:
امام شمول و تعادل بين جناح ها بوجود می آورد، امام مراقب بود که جناح هايی که در درون نظام هستند را حفظ کند و هشدار بدهد و هم گوششان را بگيرد و هم حمايت می کرد. لذا قضايای مختلفی پيش می آمد که انجام می داد.
به عنوان نمونه می گويم که مثلاً در روحانيت جلسه داشتيم برای انتخابات دوم مرحوم آقای فخرالدين حجازی را نگذاشته بودند در ليست آن وقت مجمع هم انشعاب نکرده بود. امام پيام دادند که چرا آقای فخرالدين حجازی که نفر اول تهران بود اين همه جبهه می رود و سخنرانی می کند برای چی حذفش کرديد ؟ يا من در همين جلسات بودم که بنا بود خبرگان اول انجام شود من ديدم تلفن شد به يکی از اعضايی که آنجا بودند از دفتر امام راجع به خبرگان رهبری و آنها مرحوم آقای يثربی را حذف کرده بودند و حالا من نمی خواهم بگويم که به چه خاطر آيت الله يثربی حذف شده بود که امام فرمودند که ايشان را بگذاريد، چرا حذف کرده ايد؟
يا در انتخابات مجلس سوم که آقا شيخ محمد يزدی رأی نياورد امام فوراً ايشان را عضو شورای نگهبان کرد يا اينکه آقای آيت الله طبسی در مشهد بود و مسجد گوهر شاد و تشکيلات آن جدای از حرم بود. يک جلسه دوستان ما گذاشته بودند افرادی می رفتند آنجا سخنرانی می کردند و بعد از آنها با آقای طبسی ميانه خوبی نداشتند که حاج سيد احمد آقا به دستور امام تلفن کرد که آقای طبسی نماينده امام است و مسئول توليت آنجاست، طوری که شما می رويد آنجا و برخوردهايی می کنيد به مصلحت نيست، يعنی ايشان تعادل را بوجود می آورد چه از اين طرف و چه از آن طرف، حالا داستان مفصل است که من همين قدر اشاره کردم. حالا اين قضيه وجود ندارد و لذا يک طرفه شد. الان شاهد اين اوضاع هستيم که مسير چگونه و با چه مشکلاتی طی می شود و مجلسی که با اين شرايط و تحميل ها شکل گرفت و چندين هزار نفر را که رد کردند در حالی که می
بينيم دولت و مجلس چه اختلاف هايی دارند، مجلسی که حتی قدرت اين را که به وظايف خود عمل کند را ندارد.
ماجرای مرجعيت هم مهم است که برايتان بگويم.
سرمايه مهم شيعه در دوران غيبت مرجع تفليد است و مراجع تقليد استوانه و حريمی بودند و همچنين پناهگاهی بودند برای اسلام و تشيع در فراز و نشيب های سخت و دشوار.
من اشاره ای می کنم به ماجرای ميرزای شيرازی و فتوای او در رابطه با قضيه تنباکو، ماجرای آيت الله حاج آقا کاظم يزدی در رابطه با ماجرای ليبی و ايتاليا و اشغال آنجا و يا ماجرايی که انگليسی ها پيغام دادند که ما در
عراق هستيم و به نجف حمله می شود بهتر است در خانه نباشيد و با خانواده از شهر برويد بيرون، مرحوم آقای حاج کاظم فرمودند که ساکنان نجف همه خانواده من هستند من زن و بچه ام را بردارم ببرم به کجا؟ يا ماجرای جنگی که در عراق با انگليسی ها بود و خود علما جبهه رفتند و شهيد دادند و يا خلاصه در ماجرای مشروطه به هر جهت حوادثی که پيش آمد مرجعيت شيعه بسيار جايگاه خاص و ممتازی داشت و بالاتر از همه اينها اصلاً داستان خود امام يعنی امام قطعاً پيروزيش و اينکه توانست بر نظام ستمشاهی غالب شود جايگاه مرجعيتش بود.
امام مرجع بزرگی بود، امام شاگردان فراوانی تربيت کرده بود، امام امامی بود که آقايی به نام سرهنگ قلقصه سال ۳۵،۳۶ ساواک را در قم تأسيس کرد و در زمان زمامداری مرحوم آيت الله العظمی بروجردی که با آن عظمت و با آن سن و سال گزارشهائی از حوزه و مرجعيت و شيوه آن تهيه می کرد و می فرستاد برای ساواک که اسناد آن موجود است و کسی را که انتخاب کردند برای ساواک قم معلوم است که بايد چگونه فردی باشد، جه خصوصياتی داشته باشد، در صف اول نماز بود، کفشهايش را پشت خوابيده می پوشيد گاهی هم کلاه نخی به سر می گذاشت. خيلی حالت مردمی بود و با همه قاطی می شد، گزارش می کند به ساواک مرکز که آنجا علمايی که در قم هستند آقای حاج روح الله خمينی بيش از همه شاگرد دارد و بيش از ۵۰۰، ۶۰۰ نفر هستند که در کلاس ايشان شرکت می کنند، آن زمان اگر کسی ۵۰ يا ۱۰۰ نفر شاگرد برای درس خارج داشت خيلی بود و معمولاً ۱۰ يا ۲۰ يا ۳۰ نفر بودند. گزراش می کند که درس اين چنينی دارد و تلاش هم می کردند که مرجعيت امام را از ايشان بگيرند و حتی در بازجويی ها سوال می کردند که شما مقلد چه کسی هستی؟ می خواستند بگويند که امام مرجع نيست، مثل ساير علمايی هستند که مبارزه کردند مثل مرحوم آيت الله کاشانی و ديگران اما جايگاه مرجعيت امام باعث شد که دشمن نتواند کار خودش را انجام دهد و توطئه ای شود و از طرفی هم آن صلابت و قاطعيتی که داشت توانست پيروز شود.
مرجعيتی که امام اين قدر اهميت می داد به هر حال حادثه ای تلخ هم رخ داد و آن هم بحث جدايی است که متاسفانه ديگران هم به هرجهت شيطنت کردند که دور ايشان حلقه زده بودند، امام خيلی توجه داشت که مرجعيت محفوظ بماند و به جايگاه مرجعيت آسيب نرسد، حتی در آن زمان هم گفت ما نمی خواستيم چنين چيزی شود اما شد چون تذکراتی دادم که اين حوادث برايش رخ ندهد.
خوب امام يک چنين جايگاهی برای مرجعيت قائل بود تا حدی برای مرجعيت احترام قائل بود که من خودم يک وقت در نماز جمعه تهران قبل از خطبه صحبت می کردم، پرخاش کردم به يکی از مراجع که واقعيت اين است که فرح رفته بود ديدن آن مرجع و معروف بود که انگشتری برای شاه داده آن هم وقتی رفته که اوضاع درگيری در ايران هست، من در حين صحبتهايم که يادم نمی آيد به چه مناسبتی بود که گفتم آن مرجعی که انگشتر برای شاه می فرستد،(بدون اينکه اسمی ببرم) فوراً امام که صحبت ها را در روز جمعه گوش می دهد به نزديکانش زنگ می زند و می گويد که به راديو بگوييد اين عبارت ها را از نطق در بياورند، در آن زمان خطيب نماز جمعه که صحبت می کرد روز يکشنبه از ساعت ۱ تا ۲ پخش می شد من هم اتفاقاً روز يک شنبه می آمدم آنجا برای ملاقات خانواده ها که متوجه شدم امام اين دستور را داده من فکر می کردم که با من
هم برخورد می کنند ولی نه ايشان کار خود را کرده بود و صحبت های من که از راديو پخش شد اين مطلب نبود.
يا داستان آيت الله سيد طاهری خرم آبادی می گفت که وقتی می خواستم بروم پاکستان و آن جايگاهی که امام داشت و شيعيان نماينده از امام خواستند که امام می گفت آنجا به تقليد مردم کاری نداشته باشيد، تقليد کار کارشناسی است، هر کس می خواهد تقليد از هر آقايی بکند و وجوهاتش را به هر کس می خواهد بدهد، اصلاً به تقليد افراد کاری نداشته باشيد و مروج انقلاب اسلامی باشيد.
آن صلابتی که امام داشت و پيروزی که نصيبش شده بود، عده ای را که می رفتند برمی گرداند يا عده ای داوطلب عدول بودند، قبل از اينکه من نماينده امام در حج شدم بعضی آقايون فرموده بودند که روحانيون کاروان ها از فتاوای امام بگويند، اگر از آقايی سوال کردند از او بگويند، امام شنيده بود و بسيار ناراحت شده بود و گفته بود که اين چه کارهايی است که می کنيد، مقلدين مختلفی هستند. به هر جهت امام حريم علما و مراجع تقليد را به بهترين نحو حفظ می کرد.
ولی حالا می بينيم که چه بلايی به سر مراجع و حوزه های علميه آمده، ما که می دانيم نقش اطلاعات نقش نيروهای مسلح، نقش بعضی از روحانيون چيست و چه کارهايی کردند و بعضی از نهادها چه کارهايی کردند، جلوی درب بعضی از منازل جمع شدند جلوی درب جامعه مدرسين جمع می شوند و چه حوادثی رخ می دهد.
آيا اين سيره امام است ؟ اينها را ما کرديم يا از گروه هايی که الان در حکومت هستند؟
اين سه نکته از مسائل مهم امام بود که يکی قانون گرايی امام بود. در سيره حکومت امام قانون گرايی بود که امام توجه داشتند که دقيقاً به قانون عمل کنيد مگر موارد ضروری و مواردی که ديگران می خواستند، مثلاً مواردی که در جنگ بوده.
داستانی دارم که بسيار شنيدنی است برای خوانندگان و بينندگان عزيز:
مجلس اول اساسنامه سپاه، اساسنامه وزارت اطلاعات همه را تنظيم می کرديم و می نوشتيم. در اساسنامه نوشتند که رأس اطلاعات بايد مجتهد باشند که در مجلس هم تصويب شد، از طرفی هم که امام اين را می شنود و مخالف اين قضيه هم هست و می پنداشت که رأی نمی آورد، چون نمی خواست اين چنين شود و می
خواست که تذکر بدهد که لفظ مجتهد خوب نيست بگذاريد برای امنيت و اطلاعات مرحوم آيت الله العظمی سلطانی طباطبايی پدر خانم جناب آقای حاج سيد احمد خمينی به خود من می گفت که در حضور امام بوديم رئيس مجلس وقت آمد آنجا و بسيار متاثر بود از اينکه مجتهد در رأس اطلاعات باشد. منظورم اين نکته
است که رئيس مجلس گفت که حالا اگر ناراحت هستيد ما می رويم اصلاحش می کنيم و بر می گردانيم ولی ايشان گفت که حالا ديگر تصويب شده و قانون شده من وارد نمی شوم، ما موارد متعددی از امام داريم و دارم.
آقای طباطبايی رحمت اله عليه می گفت وقتی رئيس مجلس تشريف بردند من گفتم که چرا اينقدر ناراحت هستيد؟
امام فرمود: تشکيلاتی که امنيتی است و نحوه برخورد و کار، کاری است که اصلاً اگر مجتهد آنجا باشد مشکلاتی هم اضافه می شود که همان طور الان شاهدش هستيم که الان چه اتفاقی می افتد.
حالا ما کاری نداريم چرا که سليقه امام بود و اگر کسی هم قبول نداشته باشد، ضد ولايت فقيه هم نيست اما من می خواهم بگويم که ايشان به قانون تصويب شده پايبند بودند که بايد عمل شود يا اينکه مسئله نيروهای مسلح که امام هم در وصيتشان و هم در عمل و سيره ايشان به شدت مخالف بود که نيروهای مسلح وارد دسته بندی های سياسی شوند. ، حافظ انقلاب باشند اما در اينکه من يا ديگری هم رأی بياوريم نيز نبايد دخالت کنند.
آيا اين برای نظام است؟ نيروهای مسلح اسلحه در دست دارد و سرنوشت انتخابات هم دست بسيج و سپاه است، اين را که ما می دانيم و تعارف نداريم و می بينيم که چنين نماينده هايی به کار می آيند ضمن اينکه در مجلس آدم های شريفی هم که رأی از مردم گرفتند هستند ولی در مجلس دوستان بسيج و سپاه حق ديگری را که بايد می آمدند در صحنه را ضايع کردند و نطق هايی هم می نويسند و دست آنها می دهند و هرچی می خواهند می گويند، کاری غير از اين ندارند.
بنابراين امام تأکيد داشت نيروهای مسلح وارد نشوند و حالا هر کس می گويد به آنها حمله می کنند که شما مخالف نيروهای مسلح و بسيج هستيد و لذا اين قدر هم به نهادهای مختلف آسيب زدند. نمی خواهم بگويم عباراتی را که مطلوب نيست ولی به هر جهت معنويت آنها را در انظار مردم از بين بردند، می گوييد نه ، يک نظر سنجی آزادی بين مردم بکنيد که اين نهادها چقدر در درون و دل مردم جايگاه دارند؟ آيا بسيج، بسيج همان موقع است ؟ و يا اينکه ساده زيستی و زندگی امام که از بيت المال استفاده نکنند و از بيت المال دردسر برای حکومت ايجاد نکنند.
چند نکته از سيره های امام را گفتم و کوتاه می گويم که آقايان بيايند جواب بدهند، ما حافظ بوديم، تلاش کرديم انتخابات آزاد باشد، تلاش کرديم قانون گرايی باشد، ما تلاش کرديم که نيروهای مسلح وارد انتخابات نشوند، ما تلاش کرديم که مرجعيت محفوظ بماند.
ديگر گذشت و اين بلاها را سر مراجع آوردند و به خانه هاشان حمله کردند و در نماز جمعه به مرجع بزرگی که در خارج بود حمله کردند، يک آقايی آمد باز حمله کرد به مرجع ديگر به خاطر يک قضيه سياسی، تازه چه وصف هايی من از آن آقا از اين مرجع شنيده بودم اما او آمد و ايشان را مورد حمله قرار داد.
می خواهم بگويم که امام تلاش می کرد همه ی آنها بمانند و ما بکوشيم که به آرمانهای امام عمل کنيم.
من ميدانم حالا به جای اينکه جواب بدهند…. و ما هم دنده ی پهنی دارم و هيچ اعتنايی به اين اراجيف آنها نمی کنيم و حرفمان را می زنيم و مسائلی دارم که امام اين قدر مقيد بود که الان چه حوادثی پيش آمد و چقدر به بيت المال مردم دقت می کرد چگونه الان بيت المال از بين می رود.
رهبری که بر زندگی مردم دقت می کرد و همچنين مهربانی ايشان با مردم و رابطه ايشان با مردم و حقوقی که برای مردم قائل بود و چگونه از خودسری ها جلوگيری می کرد و اجازه نمی داد اصلاً کسی به حريم شخصی کسی وارد شود.
اگر وقت داشتم از برخوردهايی که امام با خودسرها می کرد حتی با نزديکانشان را برايتان می گفتم.
والسلام عليکم
مهدی کروبی
۱۳۸۹/۰۳/۱۳