سه شنبه 25 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه شماره ۱۸ ميرحسين موسوی؛ منشوری برای جنبش سبز، کلمه

موسوی: با قامتی سرافراز گرچه مجروح و حبس کشيده ايستاده ايم

- توده های ميليونی ملت بزرگ امروز می بينند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پيران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکيک ترين کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اينها، نماهنگ های زيبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به يکديگر هديه کرده اند و فيلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهيه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را جاودانی کرده اند.


کلمه: ميرحسين موسوی به مناسبت سالروز انتخابات رياست جمهوری بيانيه ای صادر کرد. نخست وزير ۸ سال کشور در اين بيانيه منشوری برای جنبش سبز تدوين نموده که شامل اهداف، راهکار ها و هويت جنبش سبز است و آن را به عنوان متنی پيشنهادی برای جنبش سبز در معرض ديد و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است. به گزارش کلمه متن بيانيه ۱۸ و منشور جنبش سبز به شرح زير است :



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسم الله الرحمن الرحيم

در اولين سال انتخابات دوره دهم رياست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشيده ايستاده ايم. با مطالباتی برای نيل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکميت ملی و مطمئن از پيروزی به ياری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چيزی نخواسته ايم.

“فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمکث فی الارض”

اما کف به کناری رود و از بين رود، اما ‏آنچه به مردم سود می‏رساند در زمين می‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شيوه ای مسالمت آميز در راهپيمايی تاريخی و بی نظير ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ اين سوال را پرقدرت و بلند فرياد زديد و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنيدند و ديدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجير به تن برهنه زندانيان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجويی؟

به يقين فجايع کهريزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسينی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نبايد هم پاک شود که خيانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانيم تيرهای مستقيم به مردم و زير کردن آنها توسط ماشين پليس را از ياد ببريم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فريب و ريای تماميت خواهان را دريدند و فساد نهادينه شده پشت پرده های قديس نمايی را نمايان کردند و اين رويدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتيان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجويان، روزنامه نگاران، استادان، روحانيون، کارآفرينان، بازاريان، زنان، مردان، جوانان و پيران و همه فعالين جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و ميانه نشان داد که ريشه مشکلات آنها در کجاست.

اينکه کشور ما بيشترين اعدام ها را نسبت به جمعيتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نيست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مديريت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اينکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تماميت خواهان و دولتيان دست از دروغ و فساد و خرافه و زير پا نهادن قانون اساسی و ساير قوانين بردارند، نشان از نفوذ عميق اين زشتی ها در لايه های درونی نظام دارد، گويا در اين لايه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عايدی صدها ميليارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ ميليارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گيرد.

امروز بيت المال در معرض يغمای يغماگران قديس مآب است و هنوز ملت علی‌رغم ادعاها و دستورهای شديد از شناسايی و معرفی و محاکمه اين مفسدان چيزی نديده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و يک شبه در يک معامله پاياپای بسته شد؟

چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از اين غارت بزرگ ملی که منجر به ايجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترين نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنيتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثير خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آيا اين بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بوديم. شفافيت در مقابل ملت چه مشکلی ايجاد می کرد که به پنهان‌کاری از ملت پناه برديم؟ آيا آن اصل طلايی شفافيت حکومت در مقابل ملت را از زبان پير جماران يادمان رفته است که می‌گفت: “کاری نکنيد که نتوانيد به مردم توضيح دهيد.”

ياران عزيز راه سبز اميد

يک سال از پيدايش جنبش بی نظير سبز گذشته است و در اين مدت سبزها مسافت بسياری را در اين مسير اميد طی کرده اند. به برکت دل بريدن از مساعدت دولتيان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پايدار قابل اتکايی بين آحاد ملت ايجاد شده است و شبکه های پايدار اجتماعی در حيطه آگاهی های سياسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به توليدات هنری اين شبکه و ميزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحليل که به صورت کاملا دموکراتيک جريان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بين مردم ايجاد کرده که در تاريخ معاصر ما بی‌نظير بوده است.

امروز بيش از هميشه تاريخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنيتی –قضايی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تماميت خواهان در پايمال کردن ميثاق مشترک ملی به‌ويژه در زمينه حقوق اساسی مردم پيش رفته اند. و در عين حال علی‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همين تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانيت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از اين‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هايی که کردند نتوانستند مردم آسيب ديده و کشته داده و حبس ديده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ايستادگی از طريق مسالمت آميز کارآمدترين اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌های برقی و چماقداران و قداره کشان بی‌فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده های ميليونی ملت بزرگ امروز می بينند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پيران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکيک ترين کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اينها، نماهنگ های زيبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به يکديگر هديه کرده اند و فيلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهيه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را اين چنين جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی ديری‌ست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گيسويی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
اين هم نشان ما
يک سو خليج فارس
سوی دگر خزر*

ياران سبز راه اميد

در آغاز سال جديد صبر و استقامت، به توصيه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بيشتر و تقويت هويت مشترک جنبش سبز تهيه شده که در ادامه اين مقدمه تقديم می شود.

طبيعی است که متن پيشنهادی نتواند پاسخگوی همه سليقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی اين همراه کوچک برای اين معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پيدا کردند. در زنجيره سبز ميدان تجريش تا ميدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند ميان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و اين انتخاب پيوستگی آن زنجيره محکم به‌ياد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همين تميز و مسئوليت پذيری برای انتخاب اين و يا آن شروع می شود.

اين متن قدم اولين است و جنبش سبز در سير تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زيباتری خواهد آفريد.

“تلک الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين”

و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار داديم که خواهان برتری‌جويی و فساد در زمين نيستند، و فرجام نيکو از آن پرهيزگاران است.

ريشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدريج سازمان يافته در مسير تحقق اهداف و آرمان هايی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرايشات تماميت خواهانه در ميان برخی از مسوولين حکومتی، نقض حقوق بنيادين شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمديريت دولتی، افزايش فاصله طبقاتی و محروميت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گريزی بل قانون ستيزی برخی مجريان قانون، ناديده گرفتن منافع ملی و ماجراجويی های عوامفريبانه در تعاملات بين المللی، فراموشی تدريجی و دردناک اخلاق و معنويت برای قدرت عواملی است که به نضج گيری نگرش های اعتراضی در ميان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ايران در سال های اخير انجاميد که بروز بارز و نيرومند آن در جنبش سبز مردم ايران پس از انتخابات دهم رياست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.

۲- جنبش سبز با پايبندی به اصول و ارزشهای بنيادين انسانی، اخلاقی و دينی و ايرانی، خود را پالايش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ايران در سال‌های پس از انقلاب می داند و بر اين اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خويش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ايران برای دستيابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکميت ملی است که پيش از اين در برهه هايی چون انقلاب مشروطيت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ايران نشان ميدهد که تنها از طريق تقويت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جريان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنين زمينه پردازی برای فعاليت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سياسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ايجاد تغيير در وضعيت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و اين امر مستلزم توافق و تاکيد بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ايجاد تعامل و هماهنگی ميان همه نيروهايی است که علی رغم داشتن هويت مستقل با پذيرش تکثر در درون جنبش، زير چتر فراگير جنبش درکنار يکديگر قرار می گيرند.

راه‌کارهای بنيادين

۱- جنبش سبز، يک حرکت اجتماعی فراگير است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بيرون جنبش تاکيد دارد. ديده بانی سير حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان انديشه و عمل امری حياتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تماميت خواهی و فساد بر حذر دارد.

۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ايران همه خواهان ايرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتيجه، دشمنی و کينه توزی با بدنه اجتماعی هيچ بخشی از جامعه جايی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضايی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظيفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ايرانی هستيم و ايران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعميق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنيان های هويتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ويژه کليه فعالان سبز است.

۴- جنبش سبز در عين تاکيد مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نيروهای غيرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستيزی نبوده و اسير گرايشات تعصب آلود نميشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنويت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهايی که برای دستيابی به اين ارزشها تلاش کرده اند و همچنين استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزديخواهان و صلح طلبانی که برای رهايی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از ديگر راه کارهای جنبش است.

هويت سبز

گنجينه ايرانی- اسلامی:

۱- جنبش سبز با پذيرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دين رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنويت، اخلاق و تکريم انسان تاکيد دارد و راه تقويت ارزش های دينی در جامعه را تحکيم وجه اخلاقی و رحمانی دين مبين اسلام و نظام جمهوری اسلامی ايران می داند. ايجاد پيوند ميان ميراث ايرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پيشرفت در جامعه، پرهيز از اکراه مردم به تقيد به مرام، مسلک و رويه خاص و همچنين مبارزه با استفاده ابزاری از دين و حفظ استقلال نهادهای دينی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جايگاه والای دين و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ايران است که به عنوان يکی از اصول بنيادين جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گيرند.

۲- رمز بقای تمدن ايرانی- اسلامی همانا همزيستی و همگرايی ارزش های دينی و ملی در طول تاريخ اين سرزمين است. در اين راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقويت ارزش های والای فرهنگ ايرانی و سرمايه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت‌های ملی تاکيد می ورزد و در اين راه تقدس‌زدايی از تعصبات نابجا و آگاهی‌بخشی درباره ويژگی های هويت آفرين آيين های ملی و مذهبی را وجه همت خويش قرار می دهد.

۳- ملت ايران در تاريخ مبارزات خويش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمايش گذاشته است. جنبش سبز ملت ايران با اتکا به اين ميراث گرانبها و با تکيه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خويش، دستيابی به اجماع آگاهانه بر خصيصه های هويت آفرين و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و اين امر را تنها با تکا به عقلانيتی ميسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانيت توحيدی باشد.

۴- جنبش سبز جنبشی ايرانی- اسلامی است که در جستجوی دستيابی به ايرانی آباد، آزاد و پيشرفته است. بر اين اساس، هر فرد ايرانی که توسل به خرد جمعی توحيدی را به عنوان مبنای تلاش برای ايجاد فردای بهتر برای ميهن خويش بپذيرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آيد. جنبش “ايران را متعلق به همه ايرانيان می داند”.

حق حاکميت مردم

۱- حاکميت مردم بر سرنوشت خويش از جمله اصول خدشه ناپذير جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترين شيوه تحقق اين اصل مدنظر اين جنبش قرار می گيرد. براين اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صيانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غيرگزينشی و منصفانه که شفافيت و سلامت آن کاملاقابل تضمين باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعيت قدرت سياسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحيت خودسرانه و گزينشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغاير با قانون اساسی، حق تعيين سرنوشت مردم وحقوق بنيادين آانها دانسته و با آن مبارزه ميکند.

۲- دستيابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پايه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال ميسر است. جنبش سبز با آگاهی از اين امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و اين مسئله را در زمره موازين محوری خويش می داند.

ارزش های جنبش سبز

کرامت انسان ها و پرهيز از خشونت

۱- نخستين ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنيادين بشر فارغ از ايدئولوژی، مذهب، جنسيت، قوميت و موقعيت اجتماعی است. استقرار و تضمين موازين حقوق بشر به عنوان يکی از مهمترين دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تاييد و تاکيد جنبش سبز است. اين حقوق خدادادی است و هيج فرمانروا، دولت، مجلس يا قدرتی نمی تواند آنها را لغو يا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق اين امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آميز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ايجاد زمينه های لازم برای فعاليت آزاد رسانه های مستقل، جلوگيری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعميق جامعه مدنی، احترام به حريم خصوصی افراد، فعاليت آزادانه شبکه های اجتماعی غير دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعيض ميان شهروندان امکان پذير است.

۲- جنبش سبز يک جنبش مدنی است که پرهيز از خشونت و حرکت در چارچوب موازين مبارزه مدنی را سرلوحه خويش قرار می دهد. اين جنبش با اعتقاد به اينکه “مردم” تنها قربانی خشونت در هر زمينه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آميز و توسل به راهکارهای غير خشونت آميز را ارزشی خدشه ناپذير می داند. جنبش سبز با توجه به شرايط و مقتضيات، از کليه ظرفيتهای مبارزه مسالمت آميز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

۳- عدالت جايگاه والايی در ميان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزيع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سياسی، اجتماعی و چه در ابعاد ديگر حيات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذير جنبش سبز است که لازم است برای دستيابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.

گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذير است که نظام حاکم بر کشور – در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سياسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ايران فراهم شود، تضمين کند.

۴- جنبش سبز با عنايت به لزوم تامين خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پيوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سياسی ضعيف‌تر هستند- تاکيد دارد. اين جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور مخالف است و با تاکيد بر استقلال سياسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، يگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای ميهن را “حاکميت مردم بر سرنوشت خويش” در تمامی ابعاد می داند.

۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذير انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نيز بر ضرورت دستيابی به آن تاکيد دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سياسی و همچنين مبارزه با حذف فيزيکی هر انديشه و ديدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در اين جهت، برای رهايی مردم از هرگونه سلطه سياسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعيض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقيد فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمايت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعيض جنسيتی و حمايت از حقوق اقليتها و اقوام تاکيد ويژه دارد.

۶- جنبش سبز بر اين باور است که امنيت تنها امنيت دولت نيست، امنيت انسانی تک تک شهروندان ايرانی است. امنيت برای آحاد مردم بايد برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نياز تحت حمايت قانون زندگی کنند. مداخله نيروهای نظامی و انتظامی در امور سياسی، هر گونه دخالت افراد غير مسول در امور انتظامی و سلطه نيروهای امنيتی و انتظامی بر مقامات قضايی مخل امنيت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاييه، عدم مداخله نيروهای نظامی در امور سياسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ويژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجديدناپذير و حتمی جنبش سبز است.

۸- آزادی زندانيان سياسی، رفع محدوديت های غير قانونی و نگاه امنيتی عليه فعاليت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجويی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنين محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتيجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظريه پردازان و حاميان خشونت در لايه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد.

اخلاق مداری و احترام به خلاقيت های فردی و اجتماعی

۱- با کمال تاسف بايد اذعان کرد که اتخاذ سياست های نادرست سياسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمايه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکيد بر ضرورت احيای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پيوند دهنده حيات اجتماعی مردم ايران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پايبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه می توان يک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نايافته و بی هدف. مرور تجربه تاريخی مردم ايران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاريخی، هوشياری، توانايی و درک والای خويش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکيه بر قوای خلاقه خويش، راه را برای دستيابی به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پايه اصول و مبادی بنيادين خود، با تکيه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، انديشه و نوآوری های مدنی ملت ايران تکيه دارد و دستيابی به آرمان هايی چون عدالت و آزادی را به شکوفايی اين خلاقيت ها منوط می داند. شعار “هر ايرانی، يک ستاد” اينک می تواند به شعار “هر ايرانی، يک جنبش” تبديل شود.

قانون گرايی و مذاکره

۱- جنبش سبز با پيگيری اهداف و آرمان های هميشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپايه ميثاق مشترک مردم ايران يعنی قانون اساسی، در پی دستيابی به آينده ای روشن برای ملت ايران است.

۲- در اين راستا، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” راهکار اصلی و بنيادين جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعايت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعيت و جايگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگير شده است رهايی يافت و در راه ترقی و توسعه ميهن گام برداشت. جنبش سبز در عين حال کاملا توجه دارد که قانونگرايی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نيست. بايد شرايطی فراهم آورد تا قانون وسيله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنيادين شهروندان قرار نگيرد و خشونت، بی عدالتی و تبعيض قانونی نشود.

۳- قوانين کشوری و از جمله قانون اساسی متونی هميشگی و تغيير ناپذير نيستند. هر ملتی اين حق را داراست که با تصحيح سير حرکتی خويش، به اصلاح در قوانين جاری اقدام کند. اما بايد توجه داشت که تنها تغيير و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذيرش است که در فرايند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهيز از تصلب و انحصارگرايی و زورگويی صورت پذيرد.

۴- گسترش جامعه مدنی و تقويت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است که حفظ منافع ملی و دستيابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنين کاستن از تبعات ناخوشايند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو ميان نمايندگان گروه‌های مختلف فکری و سياسی است و در اين راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۵- اين جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بين‌المللی و سرمايه گذاری و افزايش قدرت خريد مردم ايران است. جنبش سبز خواهان سياست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنيا و طرد ديپلماسی ماجراجويانه و عوام فريبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاريخی ايران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز
ميرحسين موسوی

_______________
* استاد شفيعی کدکنی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016