متن سخنرانی مريم رجوی در گردهمايی شورای ملی مقاومت در تاورنی، حومه پاريس، سايت سازمان مجاهدين خلق ايران
به نام خدا
به نام مردم بهپا خاسته ايران
به نام شهيدان، از ستارگان ۳۰خرداد، فروغ های شعلهور و جاويدان،
زندانيان «قتل عام»، تا ستارگان قيام
وبنام انقلاب دموکراتيک مردم ايران
که سرود پيروزی آن به گوش میرسد
سلام به همه شما و گردهمآيی با شکوهتان در چنين روز فرخندهيی، روز ميلاد شير پيروزمند خدا اميرمؤمنان که خبر بزرگ رهايی انسان است و سرچشمه میتوان و بايد.
از جانب شما، از جانب هموطنانم و از جانب مجاهدان آزادی در اشرف، گرمترين درودها را نثار قيامآفرينان میکنيم.
درود به شما دختران و پسران آزاده و دليرم، به همه خواهران و برادرانم در سراسر ايران که با قيام برای آزادی، بار ديگر ايران را روشنايی بخشيديد.
قيام شما پيروزی راهحلی است که اشرف پرچمدار آن است. پرچمدار مسير سرنگونی رژيم ولايتفقيه و برقراری آزادی، برابری و برادری… .
قيام شما، همه آنچه را که نبايد باشد، به رساترين صورت در شعار «مرگ بر اصل ولايتفقيه» بيان کرده است:
پايان بردگی دينی!
پايان عصر ديکتاتوری!
در قيام شما مردم ايران میگويند فاشيسم عمامه پيچ نمیخواهيم،
سنگسار و اعدام و دست و پا بريدن نمیخواهيم،
حجاب اجباری، دين اجباری و حکومت تحميلی نمیخواهيم.
برويد، برويد و گورتان را از ايران گم کنيد!
آخوندهای حاکم بالاترين حق ملت ايران ـ حق حاکميت ـ را غصب کردهاند.
ما حق حاکميت مردم ايران را میخواهيم، ما رای مردم ايران را میخواهيم، ما انتخابات آزاد میخواهيم.
در اين يک سال، خامنهای برای بسيج قوای سرکوب به هر کاری دست زد.
از تمرکز نهادهای امنيتی در يک سازمان اطلاعاتی واحد،
ايجاد سازمان جديد بسيج تا راهاندازی دوباره کهريزک با انواع شکنجهها و رذالتها.
با اين همه شما ـ علاوه بر تظاهرات و اعتراضهای روزانه و شبانه برپشت بامها ـ در ۱۵ قيام چشمگير ۱۵ بار پوزه ولايتفقيه را به خاک ماليديد.
خوشا آن قيام کبيرتان در روز عاشورا، که تا تسخير خيابانها در قلب پايتخت پيش رفت.
و دور نيست روزی که تمام تهران اسيرمان را فتح کنيد.
قيام شما نشان داد نسلی که برای آزادی به خيابان آمده، ديگر به خانه باز نمیگردد.
هفت سال پيش، وقتی که در شبه کودتای ۱۷ژوئن، صديقه و ندا، سياوش وار، با آتش آن توطئه درافتادند، در کوران آن داغهای جگرسوز، با خود گفتم: اين شهيدان، فداکاری و مبارزه را در سراسر ايران احيا خواهند کرد و به اوج خواهند رساند.
يقين داشتم که از آن پيشتازان گردآفريد، صف بیانتهايی از دختران و پسران شجاع و بیباک برخواهند خاست.
حالا نسل ندا، شهيد قيام ۸۸ را ببينيد. کيانوش و امير و ترانه و فاطمه را ببينيد.
سهراب و اشکان و مريم و سرور را ببينيد. نگاه کنيد که چه توفانها بپا کردهاند
پس به آخوندها میگوييم شما به پايان کار خود رسيدهايد
از بهار ديگريم و از تبار ديگريم میشويم آغاز، از آن جايی که پايان شماست.
همميهنان عزيز
در يک سالی که گذشت، جامعه ايران، زبان گشود و به گوياترين بيان خود را چنين ابراز کرد:
زمانه، زمانه تغيير است، تماميت رژيم ايرانسوز و ايران خوار بايد نفی شود و يک جنبش سازمانيافته لازم است تا کشتی آزادی را در دريای پرتوفان قيام و سرنگونی به ساحل دموکراسی رهنمون کند.
اين جاست که نگاهها به سفينه، به گنجينه، و به نقدينه بزرگ مردم ايران دوخته میشود: اشرف
بله به اشرف، به شما مجاهدان آزادی،
سرمايه و چکيده سه دهه نبرد برای آزادی
تجلی عينی راه، و راهنوردان آزادی ايران
و الهام بخش ايستادگان و نسل قيام
همه نگاهها به شما دوخته میشود که در ميان آتش و خون، در سيلاب توطئه و ترور، در گردباد جنايتهای جنگی و جنايت عليه بشريت، پرچم شرف و آزادی را هرچه برافراشتهتر نگهداشتهايد.
شما که بيش از ۷سال است در نبردی پرخطر، پيوسته، پيچيده، و پرشکوه مقاومت میکنيد.
نبردی که بر تارَک مبارزات رهائيبخش معاصر میدرخشد و شرف و غرور ملی ايرانيان را بازتاب میکند.
اشرف سدی استوار در برابر سلطهجويی ولیفقيه ارتجاع در کشور همسايه است.
به همين دليل خامنهای آن را مايه شر و نابودی رژيمش اعلام کرد، اما پنج ميليون و دويست هزار عراقی و سه ميليون شيعه اين کشور میگويند شما متحد و شريک طبيعی ما در نبرد با اشغالگری حکام ايران و تروريسم و فرقهگرايی آن هستيد.
آخوندها گفتهاند سرنوشتشان درخيابانهای بغداد و بيروت يا در غزّه تعيين میشود بنابراين روزی که توافقات دوجانبه برای سرکوب اشرف را به شکست بکشانيد و روزی که محاصره آن را در هم بشکنيد، اين شکستی است که بیترديد تا واژگونی کاخ ولايتفقيه دامنه و امتداد میيابد.
ريشههای ستبر مجاهدان اشرف، در دل و در اعماق جامعه ايران و حافظه تاريخی آن از ۴۵سال پيش تا امروز قابل انکار نيست.
به همين دليل قيام ، همان شعارهايی را پيش رو گذاشت که شما از سی سال پيش اعلام کردهايد.
اينست آن واقعيت ترسناکی که آخوندها در خيزش مردم ايران به چشم ديدند و به گوش شنيدند
به آنها میگوييم هر چقدر میخواهيد مردم و جوانان ما را بهخاطر هواداری از مجاهدين يا ديدار از اشرف يا بهخاطر نسبت خانوادگی با اشرفيان دسته دسته بازداشت و شکنجه کنيد،
برای آنها احکام اعدام صادر کنيد، پدر بيمار هفتاد ساله را به اعدام محکوم کنيد
ياران و حاميان اشرف، حتی خانوادههای آنها در داخل ايران را بهعنوان محارب محاکمه کنيد.
هر چه میخواهيد در بیدادگاههايتان فرياد بزنيد که تا مرکزيت و رهبری آنها باقی است، همگی و حتی هواداران آنها هم محاربند.
اما اگر مبارزه و فداکاری برای آزادی مردم ايران محاربه است،
بله، ما همه محاربيم و به آن افتخار میکنيم. ما زن و مرد جنگيم و محاربه با قاتلان مردم ايران را عين تقرّب به خدا و خلق میدانيم.
و شما مجاهدان اشرف که بيش از هفت سال است در برابر انواع توطئهها ايستادهايد. در برابر پرحجمترين بمبارانها که به خواست آخوندها انجام شد، در برابر زنجيره انفجارها، حملهها، ترورها آدمربايیها و در برابر يک محاصره ظالمانه.
آنچه در شش وهفت مرداد سال گذشته، در فروغ ايران و قيام اشرف، آفريديد در سراسر دنيا پرآوازه شد:
حمله ديوان و ددان آدمخوار با تير و تبر و ميلههای آهنی، به تنهای بیسپر
يورش بولدوزرها و زره پوش به ميان افراد بیسلاح و بیدفاع
يک طرف طرف قساوت بیحد و حصر، طرف ديگر مقاومت بیانتها و بيکران
با يازده شهيد که چهار تن از آنان بهخاطر ممانعت از دسترسی به دکتر و درمان جان باختند
با صد و سی نقص عضو، با سيصد و هفتاد مجروح که بسياری از آنها هنوز جای گلوله در بدن دارند،
با بيش از هزار مصدوم و مضروب خونفشان
و با سی و شش گروگان که بخش ولايتفقيه در دولت عراق برای چندمين بار از آزاد شدن آنها استيناف خواسته است.
سلام بر شما اشرفی ها، ای مجاهدان آزادی،
سلام بر راهبر و فرمانده کل ارتش قيام و آزادی که راه شرف و پايداری را گشود و تمامی وجوه آرمانی سياسی استراتژيکی و حقوقی آنرا در منتهای سرافرازی و افتخار تاريخی ترسيم کرد.
و سلام بر شهيدانتان؛ حنيف، سياوش، مهرداد، عليرضا، اصغر، امير، فردين، شعبان، محمدرضا، حسين و مهرداد
اين بها و خونبهای پرچمداری تغيير در ايران است.
اين است اشرف، کانون اميد، چشمه آزادی، پلی به سوی آينده، بر قله همه ثروتهای سرشار ايرانزمين، که نقد و حاضر، در دست ملت ايران است. موکول به وعدههای خيالی نيست؛ هست، هست، آری هست.
سرمايه آزادی، راه و رسم آزادی، تضمين آزادی.
به خامنهای که پنج ماه است مأموران اطلاعات بدنام خود را در ورودی اشرف مستقر کرده میگوييم در اين اردوکشی ذلت بار ـ که با شعار پرفضيحت «خمينی آری، رجوی نه» به آن آويختهيی، ما محاصره و فرو ريختن بيت ولايت در تهران را میبينيم.
و به آخوندها و دست نشاندگانشان در عراق میگوييم آرزوی انهدام اشرف را به گور خواهيد برد.
اين را هم در مورد توطئههای رژيم بايد گوشزد کنم که بر طبق قوانين بينالمللی، و به ويژه ماده ۴۵ کنوانسيون چهار ژنو، دولت آمريکا در قبال نقض حقوق ساکنان اشرف، حتی بعد از تحويل حفاظت آن به دولت عراق، مسئول است؛ چه بر اساس حقوق بينالملل، چه بهخاطر توافق نيروهای آمريکايی با تکتک مجاهدان اشرف و چه براساس موازين اخلاقی و انسانی، اين مسئوليت امريکاست که حفاظت ساکنان اشرف را تضمين کند.
ما همه دولتها را فرا میخوانيم که سازمان ملل را ترغيب کنند که نيروهايش حفاظت اشرف را مستقيما برعهده بگيرد.
ما هشدار میدهيم. از نظر مردم و مقاومت ايران در هر حمله و هجوم و خونريزی در اشرف، علاوه بر دولت عراق، دولت آمريکا و سازمان ملل و صليب سرخ مسئول و مقصرند.
و بگذاريد بر سر اشرف و سلامت و حفاظت ساکنانش، از جانب مدافعانش و از جانب تمام هموطنان سوگند ياد کنيم. بله سوگند میخوريم که ذرهيی از حقوق قانونی و مشروع اشرف کوتاه. نخواهيم آمد.
امروز از بيانيه و نامههای ۴۸۰هزار تن از مردم ديالی که اشرف در آن قرار دارد، مطلع شدم. آنها خواستار لغو محاصره غيرانسانی اشرف و به عهده گرفتن حفاظت ساکنان آن توسط مللمتحد شدهاند. مردم ديالی از نيروهای آمريکايی خواستهاند که عدم خشونت و جابجايی اجباری را تضمين کنند. از دولت عراق هم خواستهاند که برطبق قطعنامههای پارلمان اروپا و بيانيههای شورای اروپا و اکثريتهای پارلمانی در ۲۰کشور جهان موقعيت قانونی مجاهدان اشرف را بهعنوان پناهندگان حفاظت شده تحت کنوانسيون چهارم ژنو بهرسميت بشناسد
از جانب مردم و مقاومت ايران از مردم و عشاير شريف ديالی صميمانه سپاسگزاری میکنم
درود بر مردم شجاع ديالی.
هموطنان عزيز!
در يک سال اخير، تهاجم و توطئه رژيم عليه اشرف صد برابر شد.
زيرا خامنهای به يقين رسيد که برای مهار قيام و بستن شکاف در رأس حکومت خود، بايد ابتدا اشرف، را از سر راه بردارد.
در عراق هم خامنهای به انهدام اشرف نياز مبرم داشت. زيرا مجاهدين را افشاگر دخالتها و جنايتهايش و پرچمدار خلع يد از رژيم آخوندی در اين کشور میدانست.
روشن است که سرکوب در داخل ايران و صدور تروريسم و بنيادگرايی، ذاتی رژيم ولايتفقيه است. بدون آن، نه عنوان «ولی امر مسلمين جهان» موضوعيت دارد و نه سپاه پاسداران باقی میماند. از اينرو کوتاه شدن دست اين رژيم از بغداد، به کوتاه شدن دست آن از تهران میانجامد.
مقابله با سلطه ولايتفقيه در عراق، به همين دليل، برای جنبش آزادی مردم ايران اهميت يافته است.
در غيراين صورت، رژيم ولايتفقيه، چه حقی دارد که برای عراق نخستوزير تعيين کند يا نخست وزيری دکتر ايادعلاوی را که منتخب مردم عراق است خط قرمز اعلام کند؟
راستی چه کسی پشت طرح ترور اياد علاوی پنهان شده است؟
و راستی چه کسی بود که دبيرکل جنبش ملی عراق دکتر صالح المطلک و دکتر ظافرالعانی و بسياری ديگر از کانديداهای العراقيه را از شرکت در انتخابات حذف کرد؟
چه کسی بود، جز خامنهای، که از طريق سفيرش در بغداد به آقای صالح المطلک پيام داد که فقط اگر مجاهدين را يک بار تروريست بخوانيد، همه درها به روی شما باز خواهد شد.
گناه دکتر صالح المطلک اين است که میگويد «مضحکه مشترک رژيم ايران و دولت عراق در مقابل اشرف يک اقدام رذيلانه است برای مشروع جلوه دادن محاصره خجالتآور و فشارهای ضدانسانی عليه مبارزانی که زندگی خود را فدای آزادی و اصول و آرمانشان کردهاند».
درود بر صالح المطلک قهرمان ملی مردم عراق
روحانی برجسته شيعه در عراق، آقای ايادجمالالدين، گفت: ”من برای شناخت نيروهای سياسی عراقی يک شاخص ارائه میکنم. هر نيرويی که تلاش میکند، سازمان مجاهدين خلق را از عراق اخراج کند نشاندهنده اين است که با رژيم ايران ارتباط ارگانيک دارد“ .
اما بهرغم همه توطئهها و تهديدها، خوشبختانه مردم عراق در انتخابات اخير، گام بلندی در کنار زدن رژيم و باندهايش برداشتند.
آن چنان که از ميان توفان ترور و تقلب حکام ايران، آلترناتيو عراقی بهعنوان طرف پيروز انتخابات، سربلند کرد.
البته دولت جديد عراق هنوز تشکيل نشده، اما در هر حال، استراتژی رژيم در عراق متحمل شکست سنگينی شده است.
درود به مردم عراق که با رأی و همت و ايستادگی خود نقشه رژيم برای بلعيدن کشورشان را برهم زدهاند.
حالا زمان خلع يد و ممانعت از دخالتهای اين رژيم در عراق و افغانستان و غزه و لبنان و يمن و ساير کشورهای منطقه فرا رسيده است.
نگاه کنيد که از بصره تا کردستان عراق چگونه عليه دخالتهای اين رژيم تظاهرات میکنند.
مردم شجاع افغانستان نيز در ماههای اخير بارها عليه رژيم تظاهرات کرده و به اعدام پناهندگان محروم افغانی در ايران اعتراض کردهاند
از اينجا به مردم کشور همسايه و برادرمان افغانستان درود میفرستيم.
همميهنان عزيز!
در سال اخير، خامنهای هم در مهار قيامها شکست خورده، هم در بستن شکاف رأس رژيم. از حذف جناح رقيب میترسد، و از جذب آن عاجز است. زيرا در هر دو مسير قيامهای مردم ايران مترصد واژگون کردن اوست.
نگاه کنيد که خامنهای ديگر نه فصلالخطاب باندهای رژيم است و نه سرمتحدکننده آنها. او به سردمداری باند غالب تنزل يافته است.
نگاه کنيد که حتی آخوندهای متحد خامنهای، او را تنها گذاشتهاند.
بحران سرنگونی، باند غالب را هم تکهپاره کرده است. موريانه ريزش و انفعال در بدنه رژيم، از جمله در سپاه و بسيج، در حال پيشروی است.
در مراسم سالمرگ دجال، هر دو جناح، در دشمنی با هم تا توانستند امامشان را لجنمال کردند. آن روز خامنهای رقبا را به طلحه و زبير تشبيه کرد، فردا، آن يکی جناح، خامنهای را شبيه عمر سعد و ابنزياد دانست.
از آخوندهای حاکم میپرسيم:
امروز ديگر چه راهی در برابر خود داريد جز اين که باز هم مانند عقربی در محاصره آتش، خود را نيش بزنيد.
به ما بگوييد جز اين که رکورددار اعدام در جهانايد، و جز اين که اکثريت مردم ايران را به زير خط فقر کشاندهايد چه افتخاری داريد؟
و بگوييد جز پول نفت و جز سپاه پاسداران چه چيزی برايتان باقی مانده است؟
به اطراف خود نگاه کنيد. به مراتب بدتر از يک حکومت اشغالگر، توسط يک ملت تحت ستم، در محاصرهايد.
در محاصره نفرين مادران، در محاصره مشتهای گره کرده وخانههای گر گرفته از ستم و بیداد و در محاصره بيزاری تمام قشرهای ملتی که شما را نمیخواهد، نمیخواهد، نمیخواهد.
بگذاريد همچنين به کسانی اشاره کنيم که همين حکومت پرنکبت را میخواهند، اما با ظواهر کمی آراسته. به آنها میگوييم آب در هاون میکوبيد. اين ولايت فرتوت غيرممکن است پابرجا بماند.
میتوانيد باز هم جوانان را از ساختارشکنی برحذر بداريد. اما بگوييد به کدام مذهب و آيين قيام عليه ساختار شکنجه و تجاوز جرم است و به کدام مذهب و آيين ذلت و خواری در برابر آن رواست؟
وانگهی چرا حرف خود را روشن نمیکنيد؟
پاسدار احمدینژاد گفت وزارت اطلاعات عبادتگاه است. ما میگوييم اين وزارت بدنام بايد از اساس برچيده شود.
شما چه میگوييد؟
خامنهای گفت سپاه پاسداران «مولود مبارکی» است. ما میگوييم اين نيروی اهريمنی، بايد مضمحل شود،
شما چه میگوييد؟
ما میگوييم نهاد ولايتفقيه، بيتالعنکبوت فاسدی است که بايد در آن را به کلی گل گرفت، شما چه میگوييد؟
اين همه از اجرای بیتنازل قانون اساسی صحبت نکنيد. اوين و کهريزک را بنگريد. آن جا اجرای بیتنازل قانون اساسی است.
اين همه از راکد ماندن ظرفيتهای قانون اساسی دم نزنيد! به شما يادآوری میکنيم که در سال ۶۷، با استفاده از همين ظرفيتهای قانون اساسی بود که خمينی جلاد ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز را قتلعام کرد.
اين قدر از خارج شدن خامنهای و باند غالب از «خط امام» و خط خمينی، دم نزنيد. خامنهای رو نوشت و نسخه افليج خمينی در اين زمانه است. با همان پليدی و با همان شقاوت.
از نامشروع دانستن دولت احمدینژاد کوتاه آمديد، بیوقفه خمينی جلاد را تقديس کرديد و برای جنگ ضدميهنی او اشک ريختيد. بگوييد که اين همه چسبيدن به رژيمی که در حال غرق شدن است برای چيست؟
اگر میخواهيد خود را نزد ولیفقيه عزيز کنيد، بدانيد که مثل يک سال گذشته هيچ امتيازی جز توبه و ندامت ارزانی شما نمیکند.
با اين حال، هنوز تمام فرصتها از دست نرفته است. با خواستها و شعارهای قيامکنندگان همراه شويد.
تا آنجا که به ما مربوط میشود، هر چقدر میخواهيد به مجاهدين و اين مقاومت بتازيد. اما به حق حاکميت مردم ايران و نفی تماميت رژيم ولايتفقيه اذعان کنيد. اين بهسود خودتان است و ما را هم در کنار خود خواهيد يافت.
هرچند که بدون اين هم مسعود در پيامش در ۷ارديبهشت، بار ديگر «باند غالب را به جد به مراعات حقوق و سهميه و درخواست آقايان موسوی و کروبی، در چارچوب همين نظام» فراخواند و «بر ضرورت حفاظت و حراست از آنان در همين رژيم» تأکيد کرد.
همميهنان عزيز
به شکرانه قيام و پايداری اشرف، عفريت ولايت به آنجا رسيد که ديگر ظرفيت استمالت را هم از دست داد. قطعنامه چهارمين دور تحريمهای شورای امنيت ديگر چندان جايی برای سياست مماشات باقی نگذاشته است.
به دولتهای غرب میگوييم:
سالهای سال بيهوده با اين رژيم مذاکره کرديد، برای تکميل تأسيسات اتمیاش زمان خريديد، وابستگان سپاه پاسداران را در عراق به حاکميت رسانديد، نام مجاهدين را در ليست گروههای تروريستی گذاشتيد و به مبارزه مردم ايران خنجر زديد، و منفعت آن را به آخوندها تقديم کرديد تا اينکه سرانجام خودتان به بنبست رسيديد.
از دولت آمريکا میپرسيم مگر به ازای گردآوری سلاحها با تکتک ساکنان اشرف توافقنامهيی برای حفاظت آنها امضا نکرديد؟
چرا از حفاظت ساکنان اشرف سرباز زديد؟
چرا در برابر مردم ايران و وجدانهای بيدار مردم جهان آشکارا نقض عهد کرديد؟
از دولتمردان فرانسه نيز میپرسيم: آيا تحويل يک تروريست و قاتل بیرحم به رژيم آخوندی يک امر قانونی است؟ يا به قول مطبوعات فرانسه، «نه زانو زدن، بلکه سجده کردن» است؟
به شما میگوييم حالا ديگر پايان اين راه است. زيرا بر شما هم ثابت شد که اين رژيم فرتوت تحمل کمترين انعطاف و انبساطی ندارد. پس بر شماست که تمام راهی را که به خطا رفتيد بازگرديد.
از نظر ما قطعنامه جديد شورای امنيت و تحريمهای جداگانه آمريکا و اروپا لازم بود، اما کافی نيست. در عين حال، تأکيد داريم که در اجرای مفاد آن تعلل نکنيد!
خواسته ملت ايران البته بسيار فراتر از اينست: مردم ايران برآنند که اين رژيم بايد برود.
ما میخواهيم هر گونه خريد نفت و گاز از اين رژيم را همين حالا متوقف کنيد.
نفتی که درآمد آن خرج اوين و کهريزک میشود، بهتر است برای مردم ايران در چاهها باقی بماند.
منابع گاز ايران، دست نخورده باقی بماند، بهتر است تا خرج سپاه پاسداران شود.
ما میخواهيم خامنهای و احمدینژاد و ديگر سران اين رژيم بهخاطر يک نسلکشی بزرگ يعنی قتلعام سی هزار زندانی مجاهد و مبارز در سال ۶۷ در يک دادگاه بينالمللی محاکمه شوند.
ما میخواهيم تمام محدوديتهايی که بر اساس سياست مماشات عليه مقاومت ايران در اروپا و آمريکا وضع شده از بين برود.
اکنون نوبت جمع کردن پرونده توطئهگرانه و بیپايهيی است که ۹سال است در فرانسه عليه مقاومت ايران عمل میکند.
زمان برچيدن بساط ننگين نامگذاری تروريستی عليه مجاهدين در وزارتخارجه آمريکاست.
بر شماست که به حق مردم و مقاومت ايران برای تغيير رژيم اذعان کنيد،
شورای ملی مقاومت را به رسميت بشناسيد
و اين رژيم و نمايندگان و سخنگويان و طرفداران و عوامل آن را طرد کنيد.
دوستان عزيز،
امروز شاهد انتشار بيانيههای اکثريت نمايندگان ۲۳ پارلمان و سنا و بيش از ۳۵۰۰ نماينده از ۴۴ کشور در دفاع از اشرف و قيام مردم ايران هستيم.
۲۱۷۲ شهردار فرانسوی نيز که به حمايت از حقوق اشرفيان و قيام مردم ايران برخاستند در اين شمارند و بيانيه آنها برای مردم ايران برگ زرين و به ياد مادنی است
در اين بيانيهها، منتخبان بيش از يک ميليارد نفر از مردم سراسر جهان به پيشواز آزادی و دموکراسی در ايران آمدهاند.
به پشتوانه همين حمايتهاست که میگوييم ما آمريکا و اروپا را به شرافت و انسانيتی میشناسيم که مميزه شخصيتهای پشتيبان مقاومت برای آزادی است. کسانی که در سختترين روزها به ياری ما آمدند.
شخصيتهايی مانند خانمها دانيل ميتران، انيسه بومدين و نريمان رئوسان و دکتر ويدال کوادراس، لرد کوربت، آقايان استراون استيونسون پائولو کازاکا، آلن ويوين و سيد احمد غزالی. که مظاهر دفاع از دموکراسی در جهان امروزاند.
همچنين بايد از برادران و خواهرانمان در کشورهای عرب و مسلمان ياد کنم که برادری را در حق اين مقاومت را به اوج رساندند.
همميهنان عزيز
رژيم ولايتفقيه بهطور قطع سرنگون میشود.
گواه اين حقيقت فقط پوسيدگی رژيم نيست. گواه عظيم آن ايستادگی فرزندان رشيد شما در برابر اين رژيم است.
کسانی که اشرفنشان، به هر قيمت، مقاومت میکنند.
قيامها را در دل تيرگی و اختناق شعلهور میکنند
و پای چوبههای دار، رزمآور و استوار میايستند.
پس با شما هستيم ای اسيرانی که از اوين و گوهردشت فرياد میزنيد ما را در نوبت اعدام بگذاريد
با شما هستيم، با شما ۲۷ زندانی سياسی که به اعدام محکوم شدهايد،
با شما هستيم دخترانی که در بیدادگاهها دستان خود را نشان میدهيد با ناخنهای کشيده شده توسط دژخيمان خامنهای،
دخترانی که با صلابت تمام تجاوزهای رذيلانه در زندانها را افشا میکنيد و بهجای درخود فرو رفتن، دارودسته خامنهای را روسياه میکنيد.
با شما هستيم، دانشجويان، کارگران و معلمانی که بهخاطر اعتراضهای حقطلبانه به زندان افتادهايد،
درود به يکايک شما که در اوين و گوهردشت و سنندج و عادل آباد و اورميه و ديزلآباد و دستگرد و و ساير زندانها پايداری میکنيد.
درود میفرستيم به فرزندان مردم کردستان فرزاد و شيرين و علی و فرهاد و ساير زندانيان سياسی که در اين ماهها در نقاط مختلف ايران توسط جلادان خامنهای بهدار آويخته شدند.
سلام بر شهيدان و پيشمرگان و مردم کردستان ايران. آنان که همچون سازمان مبارزه مردم کردستان ايران –خهبات- بهدرستی اصلاحات در درون رژيم ولايتفقيه را توهمی بيش نمیدانند، و بر مبارزه بیامان خود تا سرنگونی اين رژيم و نفی هر گونه مذاکره با آن پايدار و استوارند.
همچنين بايد از مادران و پدران سرفرازی ياد کنم که داغ و درد خود را مايه برانگيختگی مردمشان کردند.
دلم میخواهد به يکی از سمبلهای فراموش نشدنی اين مادران اشاره کنم؛ خواهر مجاهدم زنده ياد فروغ حسنی مادر ندای شهيد، که تا آخرين روز حيات در دفاع از آرمان دخترش آرام و قرار نداشت.
حالا من، فروغ را در صدها مادر شجاعی میبينم که در برابر شکنجهگاهها و بیدادگاهها اجتماع میکنند و هر روز خامنهای و رژيمش را به محاکمه میکشند.
سلام و درود به همه آنها
و سرانجام روی سخنم با شماست. با شما فعالان، ياران و دوستان مقاومت،
شما که در دفاع از اشرف ۷۲روز اعتصاب غذا کرديد،
شما ايرانيان دور از وطن که اين مقاومت را زنده و پرقدرت نگهداشتهايد.
شما که در سراسر سال گذشته، در دفاع از اشرفيها و قيام کنندگان، هزاران آکسيون و تظاهرات در چهارگوشه جهان برپا کرديد و دنيايی را عليه آخوندها برانگيختيد.
شما يک به يک، در کسب آزادی برای ايران مسئوليت سنگينی بر عهدهداريد.
از اين جا که میرويد و به محل کار و زندگی خود در سراسر اروپا، آمريکا، کانادا و استراليا که برمیگرديد، تلاش برای پيروزی قيام و دفاع از اشرف را سازمان دهيد.
دولتها را وادار سازيد که سياست خود را به سود مردم ايران تغيير دهند.
و اين شماييد که سياست جهان را دوباره میسازيد
پس با خود و مردمتان تجديد پيمان کنيد. و نشان دهيد که برای آزادی و رهايی مردمتان بر عهدی که با آنها بستهايد، استوار و حاضريد.
هم ميهنان عزيز!
شورای ملی مقاومت ايران، مسئوليت بزرگ ـ و بگذاريد بگويم طاقت فرسايی ـ به من محول کرده است. به همين خاطر، تجديد عهد را بايد از خودم شروع کنم.
دراين لحظه البته اندوه مادران داغدار را در نظر دارم و دردها و رنجهای همه مردم ايران بهويژه زنان، و آرزوهای نسلی را که توسط خمينی جلاد و جانشيناناش پرپر شد…
در برابر شما و در پيشگاه مردم ايران تجديد پيمان میکنم برای احيای همه خونهايی که نثار آزادی ايران شد،
تجديد پيمان میکنم برای بنای جامعهيی نوين بر اساس آزادی، برابری، دموکراسی، احترام به حقوقبشر و جدايی دين و دولت،
برای جامعهيی بر اساس برابری زن و مرد که در آن زنان در رهبری سياسی جامعه مشارکت برابر و فعال داشته باشند،
برای ايرانی که در آن هموطنان کرد و بلوچ و عرب و همه آنهايی که از ستم مضاعف رنج میکشند به حقوق و آزاديهای برابر دست يابند،
برای کشوری که در آن جوانان بدون سرکوب و محدوديت، بتوانند استعدادها و خلاقيت خود را شکوفا کنند و در اداره امور جامعه نقش شايسته داشته باشند.
برای يک ايران غيراتمی که خواهان صلح و همزيستی مسالمتآميز با همسايگان و روابط ديپلوماتيک با همه کشورهای جهان است.
دعا میکنم و از خدا میخواهم در اين نبرد، تا آخرين لحظه و تا آخرين نفس، مرا شايسته گرداند.
در اين پيکار بیامان، بهجز لطف خدای بزرگ، بجز راهبری چون مسعود و بجز عنايت و حمايت شما چيزی ندارم. اما همينها همه چيز است… .
چه نيرويی از عشقها و عاطفهها و از اشکها و دعاهای شما مؤثرتر؟ و چه قدرتی از همبستگی خالصانه شما بالاتر؟
پس به پشتوانه شما به پيش میرويم. و همگان را فرامیخوانيم، گرداگرد مشعل و پرچم سرنگونی رژيم، و برای آزادی مردم ايران بهپاخيزند.
بیترديد همان مشيتی که اين آرمان بزرگ را پيش روی ما نهاد، قدرت تحقق آن را هم عطا میکند.
آن اراده و عزمی که اشرف را در سهمگينترين شرايط حفظ کرد، نيرويی که قيامها را در ظلمانیترين شب ايران مشتعل کرد، آزادی و دموکراسی را هم برقرار خواهد ساخت.
به اين آينده پرشکوه ايمان دارم و برای آن تمام هستیام را نثار میکنم
ما از همه چيز خود دست شستهايم، تا همه چيز برای ملت ايران به دست آيد. و چنين خواهد شد.
سلام بر آزادی
سلام بر مردم ايران
سلام بر همه شما