گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
21 مرداد» بیخبری نگرانکننده از ۱۶ زندانی اعتصابکننده در زندان اوين، کميته گزارشگران حقوق بشر20 مرداد» ممانعت از ورود ابوالفضل عابدينی به بهداری زندان کارون، هرانا 20 مرداد» شرايط حاد جسمی رضا جوشن، از زندانيان سياسی که در ايزوله کامل قرار دارد، فعالين حقوق بشر و دمکراسی 20 مرداد» الميرا (فرح) واضحام از زنان دستگير شده روز عاشورا همچنان در شرايط سخت و بلاتکليفی به سر می برد، فعالين حقوق بشر و دمکراسی 20 مرداد» بيانيه زندانيان بند ۳۵۰ اوين: تشريح سياست های جديد اعمال فشار، کلمه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! طاقت نداشتيم سلامت اعتصابکنندگان بيش از اين به خطر بيفتد، يادداشت ژيلا بنیيعقوب در وبلاگاششنيدم که برخی از شکستن اعتصاب غذای زندانی ها ناراضی هستند .من نمی خواهم خيلی در اين باره توضيح بدهم .فقط می خواهم بگويم که گاهی به طاقت انسان ها توجه کنيم .گاهی به طاقت خانواده ها هم نگاه کنيم.نه فقط مادر مجيد دری ، مادرعلی پرويز، مادر حميدرضا محمدی و مادر حسين نورانی نژاد و بقيه مادرها و همسرها نزديک دو هفته بود چيزی نمی خوردند که مادر من هم که دامادش اعتصاب کرده بود نمی توانست غذا بخورد.
اميرمهدی کوچولو که هرچه مخفی کاری کرديم فايده ای نداشت و چون باهوش است از حرفهای درگوشی بزرگترها فهميد که دايی بهمن اش غذا نمی خورد ،دچار اضطراب شديد شده بود و شب ها خوابش نمی برد و می گفت نمی توانم نفس بکشم و وقتی مادرش می پرسيد چرا؟می گفت می ترسم دايی بهمن از گرسنگی بيفته زمين وبعدش ديگه نتونه هيچ وقت از جاش بلند بشه و راه بره ! و من دلم می خواست بهمن زنگ بزند بگويم اگر درخواست شخصيت ها برايت مهم نيست ،لااقل به خاطر امير کوچولو که نه فقط شب ها توی رختخواب دچار تنگی نفس می شود که در روز چند بار نفسش بندمی آيد ،اعتصابت را بشکن .همين! ضمنا فکر می کنم همين که پيام اعتصاب کنندگان به مردم رسيد ،آنها به خواسته شان رسيده اند و ما طاقت نداشتيم که بيشتر از اين سلامت شان به خطر بيفتد.اعتصاب دو هفته ای و جمعی زندانيان به اندازه کافی بزرگ و تاثير گذار بود.چرا بايد از تمام شدن آن ناراحت باشيم ؟چند روز ديگر قرار بود مادران و همسران شان نگران سلامت و به خطر افتادن زندگی عزيزان شان باشند؟ممکن بود فاجعه ای برای زندانی ها و يا حتی خانواده هايشان رخ دهد.اگر شما هم مثل من حال آشفته و نزار مادرها را مقابل دادستانی و زندان اوين زير آفتاب گرم تابستان می ديديد ، با تمام وجود احساس می کرديد که زندگی اين مادران به خاطر فشارهای روحی وارده ،کمتر از سلامت فرزندان شان درخطر نيست. باور کنيد !ما طاقت اشکهای مادران را ،طاقت غذا نخوردن آنها را ،طاقت ذره ذره اب شدن شان را بيشتر از اين نداريم.آنها به اندازه کافی به خاطر زندانی بودن فرزندان شان رنج می کشند ، ديگر بيشتر از اين ،از آنها نخواهيم. برخی از اعتصاب کنندگان بيماری های حاد داشتند و اين خيلی ما را می ترساند.بازهم بگويم؟ به نقل از [ما روزنامهنگاريم، وبلاگ ژيلا بنیيعقوب] Copyright: gooya.com 2016
|