با ياد ايرج بسطامي
براي کودکان بم
مي آيم از پس لرزه هاي بم
بم مي آيد از پي ام با پس لرزه هاش.
مي آيد با گونه هاي گل بهي
مي آيم با جاده اي / و پنجره اي شکسته / و غروبي سرخ از پشت شيشه هاش.
مي آيد با گرد و غباري در چشمان
گرد و غباري در حنجره اي سوزان
و آسماني که مي رمبد / و زميني که مي جنبد.
مي آيم از گرد و غباري دور / از دنباله هاي بم با صدايي شکسته.
مي آيد با صدايي بم / و صدايي زير
با حنجره اي به پهناي آسمان
نشسته بر پوست افق :
[ گلپونه هاي وحشي دشت اميدم ]
حنجره اي به پهناي آسمان
وقتي چشمان خورشيد...
[ من مانده ام تنهاي تنها ]
وقتي چشمان خورشيد
وقتي چشمان افق...
مي آيم با نگاهي سرد
و کودکي با خاطره هاش زير پلک هايم داغ
کودکي با آسمان و عروسک / با شبنم و سنجاقک و باران / با شبنم و بستنی و ماه
کودکي و
شمارش تير هاي چوبي سقف / وقتي خواب های بازيگوش...
می رمبد آسمان.
مي آيد بم با لکنتي هزار ساله
و ارگي دو هزار
ارگي و فوج فوج سپاه ميان دروازه هاش
شمشيري و دشنه اي
و کله مناره اي بر فراز کنگره هاش.
مي آيم با شمارش تير هاي چوبي سقف
و آسماني که مي رمبد / وزميني که مي جنبد
وقتي چشمان خورشيد
وقتي چشمان افق...
مي آيد بم با گودالي سياه / وتکه پاره نخلستان هاي شيرين تلخ
مي آيم با پرتقالي خونين
مي آيد با حنجره اي به پهناي آسمان
مي آيم از پس لرزه هاي بم.
advertisement@gooya.com |
|