خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
سيدمحمد حسين بهجت تبريزي، متخلص به شهريار در سال ١٢٨٥ هجري شمسي در تبريز به دنيا آمد. در سال ١٣٠٠ به تهران آمد و دنباله تحصيلات خود را در دارالفنون ادامه داد تا اينكه در سال ١٣٠٣ وارد مدرسه طب آن زمان شد. او يكسال قبل از دريافت درجه دكتراي خود دست از ادامه تحصيل كشيد و به خراسان رفت. در سال ١٣١٤ مجدداð به تهران بازگشت و وارد خدمت بانك كشاورزي شد.
شهريار از كودكي به حافظ علاقه خاصي داشت و در سال ١٣٠٨ مجموعهاي از سرودههايش را به وسيله كتابخانه خيام منتشر كرد كه ملكالشعرا بهار، سعيد نفيسي و پژمان بختياري بر آن مقدمه نوشتند.
پس از انقلاب نيز او سرودههايي را در همگامي با مردم انقلابي و مبارز سرود كه از آن ميان ميتوان به قطعهاي در توصيف مبارزان بسيج اشاره كرد.
شهريار ٢٧ شهريور ماه سال ٦٧ در سن ٨٤ سالگي درگذشت.
خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) همزمان با سالروز درگذشت اين شاعر معاصر، گفتوگوهايي را با منوچهر آتشي، ضياءالدين ترابي و كريم رجبزاده در بررسي كار او انجام داده است.
منوچهر آتشي حسن و امتياز شعر شهريار را در زمينيكردن كار حافظ دانست و گفت: حافظ شاعري است آسماني و زباني فخيم و سنگين دارد، اما شهريار سبك و سليقه حافظانه را سادهتر كرد و اين باعث شد تا شعر او امروزيتر شود و بيشتر مورد اقبال جوانها قرار بگيرد، همانطور كه جواني خود من هم با غزل شهريار گذشت.
وي با تاكيد بر اينكه عشقي كه در شعر شهريار مطرح ميشود كاملاð زميني و انساني است يادآور شد: شهريار بخاطر عشق زميني طب را رها كرد و دنبال شاعري رفت و همين عشق زميني است كه در كار او زيبا و موفق است.
آتشي در عين حال تاكيد كرد: البته در كليات شهريار اشعار بسيار پراكنده و بيعمقي هم به چشم ميخورد، اما او به هر حال تعدادي غزل بسيار درخشان دارد كه ارزش ماندگاري دارد و قابل اعتناست.
اما ضياءالدين ترابي با تاكيد بر طبيعيبودن شعر شهريار به خبرنگار ايسنا گفت: در شعر شهريار تصنعي ديده ميشود و آنچه او گفته از دلش برآمده، يعني شعر شهريار زاييده خيال، تصور و عاطفه شخصي اوست و درست است كه او از اصطلاحات و تعبيرات گذشتگان به ويژه حافظ بهره برده، ولي تمام اينها از صافي خيال او گذشته و همين باعث شده تا مردم شعر شهريار را بيشتر از شعر بسياري از معاصران او دوست داشته باشند.
وي با بيان اينكه برتري شهريار نسبت به معاصرانش استفاده او از تعبيرات و تشبيهات جديد و حتي زبان روزمره است يادآور شد: شهريار حداقل در تعدادي از غزلهايش به زباني رسيده كه ويژه خود اوست و استفاده او از اصطلاحات خاص امروزي نشان ميدهد او يك مقلد صرف نيست در صورتي كه بيشتر شاعران همدوره او به استفاده از تعابير و زباني ميپرداختند كه متعلق به گذشتگان بود.
ضياءالدين ترابي با بيان اينكه غزل شهريار به مفهوم واقعي غزل است و تمام انتظارات ما را از غزل برآورده ميكند افزود: شهريار در چند بعد، واقعاð شهريار است؛ يكي در غزل و ديگر در منظومه “حيدربابا“ كه در زبان آذري بينظير است و داراي ارزشهاي جهاني است. در زمينه مثنوي نيز او شاعر بودنش را با استفاده از زبان روان، زيبا و تعابير دلنشين ثابت كرده كه متاسفانه كمتر به اين بعد كاري او توجه شده است.
او در پايان متذكر شد: شهريار شعرهاي زيادي دارد كه مورد توجه قرار گرفته اما همان يك شعر ”علي اي هماي رحمت” او كافي بود تا به چنين اعتباري دست پيدا كند.
كريم رجبزاده نيز ويژگي برتر شعر شهريار را نسبت به همنسلانش استفاده او از امكانات روزمره زبان دانست و گفت: شهريار در شعرش از زبان محاوره و ضربالمثلها بهره ميگيرد كه اين ويژگي مثبت كار او محسوب ميشود و به برقراري ارتباط بيشتر با مخاطب كمك ميكند.
وي همچنين متذكر شد: شهريار ضمن اينكه به عشق زميني ميپرداخت اما از همين عشق زميني و مجازي به عشق حقيقي و عرفان رسيد و توانست پيوندي بين اين دو زمينه ايجاد كند.
advertisement@gooya.com |
|
رجبزاده با اشاره به وجود شوري كه در غزل شهريار وجود دارد، يادآور شد: شهريار چون عاشق بوده، غزلهايش را از جان و دل نوشته و همين تجلي خاصي را به شعر او بخشيده است.
او در ادامه نيز خاطرنشان كرد: شهريار با اينكه در قالب كلاسيك شعر ميگفت اما نيما را درك كرده بود و هرچند راه او را ادامه نداد، اما “دو مرغ بهشتي” او چيزي كمتر از “افسانه“ي نيما نيست، بلكه حتي همسنگ و در پارهاي جهات برتر از آن است.
وي افزود: شهريار كه خود در عرصه غزل يگانه بود در تعريف از نيما به اين ميرسيد كه: ”من همه عبرتي از ساختن ديروزم / او همه غيرتي از ساختن فردا بود” و اين نشان بزرگواري اوست كه عليرغم اينكه در روزگار خود يگانه بود، اما حركتهاي شعري نيما را تاييد كرد و به اين درك رسيد كه دنياي شعر بايد عوض شود. شهريار در زماني كه سنتگرايان به نيما حمله ميكردند مينويسد: “نيما غم دل گو كه غريبانه بگريم / سر پيش هم آريم و ديوانه بگرييم”
رجبزاده در پايان يادآور شد: در مجموع غزل شهريار از نظر مضمون و زبان چندان تازه نيست و او به شدت متاثر از حافظ است.