گروه فرهنگي:در هشتمين روز از پنجاه و هشتمين دوره جشنواره بين المللي فيلم كن نخستين نماينده سينماي ايران در بخش نوعي نگاه روي پرده رفت. "يك شب" به عنوان نخستين تجربه كارگرداني نيكي كريمي، بازيگر سينماي ايران، در بخش دوربين طلايي رقابت ميكند كه ويژه فيلمهاي اول است و داوري اين بخش را عباس كيارستمي بر عهده دارد. سينماي ايران پيش از اين با جعفر پناهي موفق به بردن جايزه دوربين طلايي شده و خود كيارستمي يك بار با طعم گيلاس برنده نخل طلاي كن بوده است.
بازيگر 34 ساله سينماي ايران درباره انگيزه خود از ورود به دنياي فيلمسازي ميگويد: بازيگري ديگر مرا ارضا نمي كند. غالباص حس موجود در فيلمهايي كه در آنها به عنوان بازيگر حضور دارم، راضي كننده نيست و از روش برخي فيلمسازان در هدايت بازيگر سرخورده ميشوم. همچنين احساس ميكنم حرفهايي دارم و دوست دارم آن حرفها را از طريق سينما بزنم. نوع سينمايي كه من ميپسندم، توصيف كننده حقيقت است و رابطه نزديكي با زندگي روزانه مردم دارد. يك شب داستان سرگرداني دختري در خيابانهاي شهر تهران است. دخترك در سفر شبانه خود با سه مرد همراه ميشود و از زبان هر يك از آنها داستانهاي مختلفي ميشنود. كريمي ميگويد: ميخواستم شهر را با تمام مشكلات و آشفتگيهايش ترك كنم. ما بايد براي درك كاملتر پيچيدگي شرايط مبهم و ناهنجار موجود در ميان ساكنان شهر از آن تا حدي فاصله بگيريم.
جف اندرو، منتقد سرشناس انگليسي، در نقدي كه بر "يك شب" نيكي كريمي پس از نمايش در بخش نوعي نگاه كن نوشت، آورده است: نوع داستان و ساختار نخستين تجربه كارگرداني بازيگر مشهور ايراني، بشدت يادآور برخي ديگر از آثار سينماي ايران است. مثلا در "يك شب" دختري جوان شبانه از خانه بيرون ميرود و سوار خودرو سه مرد ميشود تا با آنان از زندگي و نگرش شان به روابط زن و مرد حرف بزند. همين خط داستاني انسان را بي اختيار به ياد فيلم ده عباس كيارستمي مياندازد و البته فيلم 20 انگشت به عنوان نخستين تجربه فيلمسازي مانيا اكبري، بازيگر فيلم ده. هر چه به پايان فيلم كريمي نزديك ميشويم، شاهد شباهت داستان با طلاي سرخ (جعفر پناهي) با فيلمنامهيي از كيارستمي هستيم. بعد ناخودآگاه به اين فكر ميكنيم كه فيلم نسخهيي است از پايان طعم گيلاس كيارستمي و البته برخي نشانههاي "يك شب" بيننده را به ياد و زندگي ادامه دارد همين فيلمساز مياندازد. وي در ادامه تاكيد ميكند:اين خوب است كه يك فيلمساز تازه كار در فيلمش تحت تاثير سينماي كيارستمي باشد تا تحت تاثير فيلمسازانهاليوودي. اما انسان آرزو ميكند كه كاش آنها به جاي تقليد ساده و صرف از سبك روايي كيارستمي، روشها و اصول فيلمسازي او را ميآموختند. يك شب به عنوان اولين ساخته كريمي فيلمي اثرگذار و واقع بينانه است، اما بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه او در آينده چگونه به اين كار ادامه خواهد داد.
جنجال در «كن»
نمايش فيلم شهر گناه به كارگرداني مشترك فرانك ميلر و رابرت رودريگز و حضور انبوهي از ستارگان امريكايي مهمترين اتفاق هشتمين روز جشنواره فيلم كن بود.در مراسم فرش قرمز شهر گناه علاوه بر فيلمسازان، ستارگاني چون ميكي رورك، جسيكا آلبا، كلايو اوون، بريتني مرفي، بنيچيو دل تورو و مايكل مدسن حضور داشتند و اين مراسم را به يكي از شلوغترين مراسم فرش قرمز كن 58 تبديل كردند. ضمن اينكه فاتح آكين و سلماهايك به عنوان دو عضو هيات داوران در كنار مورگان فريمن، بازيگر بزرگ امريكايي كه امروز در كن مورد تقدير قرار ميگيرد، هم در مراسم مذكور حضور داشتند. البته بروس ويليس و اليجا وود دو بازيگر ديگر شهر گناه هستند كه به كن نيامدهاند. اين نخستين تجربه حضور رابرت رودريگز در كن و بخش مسابقه رسمي محسوب ميشود. او در فيلم خود كه بر اساس رمان تصويري فرانك ميلر ساخته شده، سه داستان را با حضور سه شخصيت متفاوت روايت ميكند. هر سه شخصيت در آشوب ابرشهري به نام سين سيتي يا همان شهر گناه گرفتار آمده اند. رودريگز درباره احساس خود از شركت در كن گفت: حضور در فرانسه كه مهد فيلم نوآر است، يك افتخار بزرگ براي من است. خوشحالم از اينكه در فرانسه ام و براي نخل طلا ميجنگم. وي درباره سينماي تجربي هم گفت: پيش از آغاز فيلمبرداري، فرانسيس فورد كوپولا به استوديو ما آمد و با يك صحنه خالي مواجه شد. به صحنه نگاهي كرد و گفت هميشه دوست داشتم جايي براي فيلمسازان متفاوت مهيا كنم تا آنها بيايند و سينماي جديدي را تجربه كنند. من حرف او را آويزه گوش كردم و فيلمي ساختم كه به نوعي قاتل كوئنتين تارنتينو است. به همين دليل حضور در كن را افتخاري بزرگ براي خودم ميدانم. فرانك ميلر هم كه شهر گناه بر اساس رمان گرافيكي او ساخته شده، در كنفرانس خبري درباره خشونت موجود در فيلم گفت: خشونت اين روزها به يك واژه رايج تبديل شده. من اصلاص قايل به اين نيستم كه كسي مثل ميمون با تماشاي يك فيلم دست به خشونت بزند. ژاپنيها خشن ترين فيلمها و درامهاي جهان را دارند و در عين حال كمترين ميزان جرم و جنايت در دنيا براي چشم باداميهاست. رودريگز هم در پايان درباره خشونت شهر گناه و ساخت فيلم استوديويي گفت: به نظرم فيلم مثل يك كتاب استيليزه است. به همين دليل ما هيچ مشكلي با اتحاديه فيلم امريكا و مساله سانسور نداشتيم. شهر گناه فيلمي نوآر است كه بايد به آن همانند يك نماد و هنر مفهومي نگاه شود. با اينكه فيلم ما سياه و سفيد است و كسي نمي دانست قرار است چگونه اؤري شود، اما ميراماكس اجازه داد هر طور كه دلمان ميخواهد كار كنيم. ما در واقع يك فيلم مستقل استوديويي ساختيم.
پس از تاريخ خشونت ديويد كراننبرگ، جايي كه حقيقت پنهان است آتوم اگويان، انتخاب جاني تو و رؤياي شانگهاي وانگ شيائوشواي، شهر گناه پنجمين فيلم سرشار از خشونت و خونريزي بخش مسابقه كن امسال است.
همچنين، فرانك ميلر در جشنواره فيلم كن اعلام كرد كه بزودي كارساخت فيلم شهرگناه دو را آغازمي كند.اين فيلمساز خاطرنشان كرد كه هنوز براي اعلام اسامي عوامل فيلم بسيارزود است اما بي ترديد در اين پروژه با رابرت رودريگز به همكاري ميپردازد.
شنيدهها حاكي ازاين است كه اين اثرنيزمانند نسخه نخست كاملا با شيوه پرده سبزساخته ميشود ومحصول مشتركي ازشركت فيلمسازي ديسني ووينستين به شمارمي آيد.
فيلم شهر گناه با شركت بروس ويليس بر اساس كتاب كميك فرانك ميلر ساخته شد ودرنخستين هفته اكران با فر وش 28 ميليون و100 هزار دلار مواجه شد.اين اثر دربرگيرنده داستانهاي سه كتاب از ميلر است كه ازآن جمله ميتوان به آثاري چون شهرگناه و آن قتل بزرگ اشاره كرد.
فرار تماشاگران از سالن سينما
نمايش يك فيلم خشن بريتانيايي حاوي صحنههاي غيراخلاقي و استعمال مواد مخدر در جشنواره كن، باعث شد تعدادي از تماشاگران با حالتي بد سالن سينما را ترك كنند. يكي از منتقدان حاضر در كن در نقدي كه بر فيلم خلسه بزرگ رابرت كارمايكل نوشت، آن را اؤري بسيار خشن ارزيابي كرد كه باعث ميشود پرتقال كوكي استنلي كوبريك شبيه يكي از ويديوهاي بريتني اسپيرز به نظر برسد. اين فيلم نخستين تجربه كارگرداني توماس كلي است كه در هفته فيلم منتقدان پنجاه و هشتيمن دوره جشنواره كن به نمايش درآمد. بسياري از افراد حاضر در سالن نمايش دهنده خلسه بزرگ رابرت كارمايكل به محض ديدن صحنههاي آزاردهنده و خشن آن از سالن بيرون آمدند.
advertisement@gooya.com |
|
منتقد روزنامه معتبر ورايتي در نقد خود نوشت: فيلم به قدري آزاردهنده است كه گمان نمي كنم كسي در ذهنش شبيه آن را به ياد بياورد. منتقد اسكرين اينترنشنال هم فيلم را چنين توصيف كرد: زنگ خطري آشفته براي بيدار باش يك ملت. داستان خلسه بزرگ رابرت كارمايكل در پسزمينه جنگ امريكا و انگليس با عراق در يك شهر ساحلي در انگلستان اتفاق ميافتد و به زندگي پسركي نوجوان و كمرو به نام رابرت كارمايكل ميپردازد. رابرت با اينكه دانش آموزي زرنگ و نوازندهيي چيره دست است، از مدرسه ميگريزد تا براحتي مواد مخدر استعمال كند. سپس گرفتار رفيقي ناباب ميشود كه تازه از زندان آزاد شده و به واسطه همين دوست بد به قرصهاي روانگردان روي ميآورد.