اين ابرهاي سوخته سوگوار، تابوت آفتاب را به كجا ميبرند
تهران- خبرگزاري كار ايران
دوستداران منوچهر آتشي، "عقاب خستهبال آسمان شعر"، ساعاتي پيش در مراسم تشييع پيكر وي در تالار وحدت، شركت كردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا، در اين مراسم كه با سنج و دمام همراه بود، منيرو روانيپور و غلامحسين سالمي، با اجراي قطعاتي با عنوان "وا ويلا سالار رفتش، شير بيشهزار رفتش" به سوگواري پرداختند.
در ابتداي اين مراسم ساعد باقري، از آتشي با عنوان "عقاب خسته بال شعر" ياد كرد و گفت: "آتشي" تك سوار شعر بومي ايران، شايسته سپاس و تقدير است. وي در ادامه شعر "فراقي يك" از مجموعه گندم گيسو را قرائت كرد.
همچنين، علي باباچاهي، شاگرد بيواسطه آتشي با تسليت به مردم شعر دوست كشور با قرائت شعر "فراقي يك" از مجموعه "گندم گيسو"، گفت: دليل ارائه اين شعر در مراسم تشييع پيكر استاد، درونمايه تعزلي- هجراني آن و انطباق آن با حال و هواي آتشي و غم سنگين او است.
وي در ادامه گفت: آتشي پشتوانه فرهنگي ادبيات منظوم را به شاعران نسلهاي بعد از خودش منتقل كرد.
همچنين، در ادامه ساعد باقري، بخشهايي از يادداشتهاي منوچهر آتشي را خواند و نيز مشفق كاشاني، رييس انجمن شاعران با اشاره به دوستي 40 ساله خود با منوچهر آتشي، به خواندن شعري از سعدي اكتفا كرد.
در ادامه مراسم، اسماعيل جنتي، شعر "اسب سفيد وحشي" را از منوچهر آتشي دكلمه كرد و گفت: از سال 1344 كه مجموعه شعر "آهنگ ديگر" آتشي منتشر شد، من در انتشارات نيل مشغول به كار بودم و از آن زمان تا به امروز از وي خاطرهها بسيار دارم و از وي بسيار آموختهام.
دكتر محمدرضا حقشناس، از همشهريهاي منوچهر آتشي نيز در اين مراسم، گفت: شاعر بزرگ، هنرمند، اديب، نويسنده و مترجم تواناي ايران زمين، منوچهر آتشي از ميان ما رخت بربست و ما اينك در غم از دست دادنش گردهم آمدهايم؛ كاري كه شايد در طول ساليان اخير بايد براي بزرگداشت او انجام ميداديم، اما چقدر دير به فكر او افتاديم.
در ادامه مريم بابايي، يكي از آخرين شاگردان منوچهر آتشي، شعري از او را خواند كه اين شعر احساسات جمعيت را به شدت تحت تاثير قرار داد.
دكتر كيومرث طهماسبي، مدير روابط عمومي صدا و سيما، پيام ضرغامي، رييس اين سازمان را قرائت كرد كه در اين پيام آمده است؛ "كوچ تاب سوز و جانسوز شاعر توانا و چهره ماندگار شعر و ادب فارسي، استاد منوچهر آتشي، موجب تاثر و تعلم فراوان ما شد."
در اين پيام آمده است: "شاعران بزرگ و كمنظير در عرصه ادب و شعر انقلاب اسلامي و دفاع مقدس در نزد آتشي عزيز، نكتهها آموختند و باليدند و ستارگان درخشان و فروزان شدند كه ادبيات متعهد امروز كشور، معطر به عطر وجود آنان است."
رييس صدا و سيما جمهوري اسلامي ايران در پايان پيام خود خاطرنشان كرده است:" اينجانب درگذشت استاد منوچهر آتشي را به همه شاعران، ادبيان و چهرههاي ماندگار سپهر معرفت و انديشه تسليت و تعزيت عرض نموده و براي خانواده آن مرحوم صبر جميل و اجر جزيل از درگاه خداوند خواستارم."
در ادامه سيامك باباچاهي، نماينده خانواده آتشي، درباره محل خاكسپاري وي، گفت: اختلاف براي محل دفن منوچهر آتشي ميان خانواده و همشهريان او بسيار است، ما دلمان ميخواست كه او را در امامزاده طاهر به خاك بسپاريم، اما چون دل مردم بوشهر ميخواهد كه آتشي دوباره به شهرش بازگردد، اميدواريم كه در بوشهر آن گونه كه شايسته ايشان است، از وي تجليل شود و پيكر منوچهر آتشي از اين پس متعلق به مردم بوشهر خواهد بود.
در ادامه محمد دادفر، نماينده مجلس ششم، به نمايندگي از مردم بوشهر، گفت: در شعر منوچهر آتشي، عناصر اقليمي به وضوح به چشم ميخورد و آتشي همانگونه كه شاعري جهاني است، به شاعري اقليمي نيز شهرت دارد؛ بازگردانده شدن پيكر ايشان به ما موجب ميشود كه چراغ شعر در بوشهر تا قرنها روشن بماند.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: آنچه از استاد منوچهر آتشي به جا مانده، آثار، منش و شخصيت اوست و آرامگاه ايشان در بوشهر آرامگاه صاحبدلان خواهد بود، همانگونه كه در پي آن هستيم كه پيكر نيما را پس از نيمقرن به يوش و ستارخان را به تبريز بازگردانيم، بر آن شديم تا پيكر آتشي در بوشهر آرام گيرد.
advertisement@gooya.com |
|
همچنين در ادامه دكتر رضا سيد حسيني، اولين كسي كه شعرهاي منوچهر آتشي را منتشر كرد، با خواندن شعري از وي، گفت: سابقه دوستي من و آتشي به سالهاي آخر دهه 30 باز ميگردد؛ در دهه 30 شعر ميان قشر روشنفكر از اهميت خاصي برخوردار بود و درباره هر شعري كه سروده ميشود، ساعتها بحث ميشد.
وي افزود: فريدون مشيري در آن زمان مسوول صفحات شعر روشنفكر بود و من با او رفت و آمد بسياري داشتم و با هم شعرهاي آتشي را ميخوانديم كه در نهايت به شعر او علاقهمند شدم و گفتم كه خودم اين شعرها را منتشر ميكنم كه او بقيه شعرهايش را فرستاد و من با پساندازي كه داشتم، اولين ناشر شعرهاي آتشي شدم.
سيدحسيني گفت: آتشي روشنفكر كه از بوشهر به عنوان شاعر ايلياتي به تهران آمد تا روزهاي پايان عمرش آن صفا و سادگي با خود به همراه داشت.
وي افزود: من سالها از خاطرات گذشته حرف به ميان نياوردهام؛ چرا كه اين خاطرات مرا آزار ميدهد، اما به خاطر حرفهايي كه اين روزها از سوي محافل مختلف به گوش ميرسد و گاهي حتي آتشي را سانسورچي مينامند، لازم ميداند كه بخشي از اين خاطرات را براي شما بازگو كنم.
وي گفت: در سال 53 من سرپرست و آتشي نيز مسوول صفحه ادبي مجله تماشا بود و پس از انتشار چند شماره "تماشا"، ساواك به دليل مطالبي كه منتشر ميكرديم، مرا دستگير كرد و 15 روز در زندان ماندم كه با كمك يكي از دوستان توانستم از زندان آزاد شوم، اگر كمي دقيق شويم بيشتر مشكلي كه براي تماشا پيش ميآيد، بر سر شعرهايي بود كه آتشي در تماشا منتشر ميكرد و يكي از اين شعرها شعر "شنبه سوراخ" بود كه جنجال وسيعي در پي داشت و اين موجب حيرت است كه درباره آتشي چنين حرفهايي را بزنند.
سيد حسيني، با اشاره به سفري كه به تاجيكستان در سالهاي اخير داشت، گفت: در اين سفر با برخي از شاعران تاجيك روبرو شدم كه شعر آنها بسيار سياسي و ضددولتي بود، وقتي به آنها گفتم كه اين شعرها براي شما مايه دردسر نميشود، گفتند كه ما هنرمنديم و اگر همين حالا گوشي تلفن را برداريم از شوراي دولتي درخواستي كنيم، پاسخ نه نميشونيم.
وي در پايان يادآور شد: در اين سفر ما ميخواستيم از چند مركز و مسجد بازديد كنيم كه در اين مسير براي اين كه براي مشكلي پيش نيايد، چندين سرباز را همراه ما كردند كه اين براي كشوري تازه استقلال يافته بسيار عجيب بود.
همچنين، در ادامه محمود دولتآبادي گفت: منوچهر آتشي از معدود شاعران معاصر است كه تا زماني كه قلب او فرمان نميداد، شعر نميسرود. شب گذشته اشعارش را ورق ميزدم به نكتهاي دريافتم و آن حس اشراقي آتشي بود.
وي افزود: اگر به كارنامه آتشي نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه او واقعا با حس شاعري درگير بوده و داراي حس شهودي خاصي بوده است.
در پايان مراسم نيز عزاداران پيكر آتشي را با سنج و دمام تا آمبولانس تشيع كردند تا پيكر او ابتدا به بهشت زهرا و پس از آن به بوشهر منتقل شود.
همچنين تمام مراسم يادبود و بزرگداشتي كه قرار بود براي آتشي برپا شود، تا بازگشت خانواده وي از بوشهر به تعويق افتاد
گفتني است؛ تعداد زيادي از دوستداران منوچهر آتشي از جمله، سيمين بهبهاني، جواد مجابي، عمران صلاحي و شمس آقاجاني به گمان اينكه آتشي در امامزاده طاهر در كنار ديگر همرزمانش به خاك سپرده ميشود، در اين مكان حاضر شده بودند.