- لبخندهایت در کجا پناه می گیرند؟
" در زیر سقف خرزهره های بی گل
در زیر طاق مهربان کنفی تابستان
در زیر چتر برگهای بی دانه انگور
در دنج و کنج خانه کلنگی اجدادم
در کوچه های پر غبار باغ فردوس
در نوازش مهربان دستان ترک خورده خواهرانم
و در الفبای غیرانتفاعی برادرانم!"
- رنج دستانت
ترک خورده گی رویاهایت
و خستگی نهانت را
برای چه کسی تعریف می کنی؟
" برای آجرهای ترک خورده صبور
برای پاشیرها و پاشویه های این حیاط اجدادی
و برای این کوچه های تنگ و بی آزار
.................................................
شعر2
- نطفه ات در زیر کدامین سقف بسته شد؟
پرهای کودکی ات
در اندیشه کدامین سنگدل
پرپر و پژمرده شد؟
نگاهت را با خود خواهم برد.
"به کجا؟"
- به سرزمین یخ
به سرزمین معصوم اسکیموها
راز نگاهت را تعریف خواهم کرد!
"برای چه کسی؟"
برای سامی ها
برای سامی هایی که
هنوزکوه یخ گهواره کودکانش می باشد
رنج دستانت را تعریف خواهم کرد
برای کودکان کولی
برای کودکان جنگ
و برای کودکان یخ
برای بچه های خاک خوب مهربانی
...............................
advertisement@gooya.com |
|
شعر3
- آرامش خاطرت به کجا کوچ کرده پدر؟
یک جرعه نگاه سرخ
نمی بینم در پیاله های چشمت.
قلبت را در کجا جا گذاشته ای ، پدر؟
پدر: " نگاه کن از این سر به آن سر!
همه، فصلهای سپید من بود
که خزان شد در این کویر بم!"
- پدر به کجا شکوه می بری ، روز و شب؟
در کجای دلت نهاده ای این وسعت غم؟
" هق هق و هق هق ام
و آه و فغان در هر نفس
مگر نمی بینی
رخت عزا را
در چین و چروک نگاه من؟"
Homeira_tari@hotmail.com