سه شنبه 11 بهمن 1384

عشق، جبر طبیعت است، نشريه چراغ

www.cheragh.pglo.org
editor@pglo.org


شاید وقتی آنی پرولکس داستان کوتاهش را در سال 1997 در مجله New Yorkers به چاپ رساند و موجب شد که اندکی بعد جایزه ویژه "مجله ملی" آمریکا را از آن خود کند هیچ گاه به این نیاندیشیده بود که روزی این داستان کوتاهش غوغایی در عالم سینما و هنر هفتم ایجاد کند.

نزدیک به هشت سال طول کشید که لاری مک موری توانست از قالب داستان آنی پرولکس یک نمایشنامه بنویسد و آنجا به دست انگ لی کارگردان امریکایی اما تایوانی تبار بسپارد که در فیلمی جدید پس از تجربیاتش در ببر خیزان و اژدهای پنهان به موضوعی جدید دست یابد که از همان ابتدای راه برنده جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز 2005 شد. جشنواره فیلم ونیز از اولین جشنواره های فیلم و سینمای جهان است و اواخر سال گذشته شصت و دومین دوره آن برگزار شد و راه گشای برگزیده شدنش در لیست فیلم های کره طلایی (Golden Globe) در هفت مورد از جمله بهترین فیلم داستانی (درام)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (هیت لجرد) و ... شده است. فیلم کوه بروکبک (Brockback Mountain) در سال 2005 به اتمام رسید و از 16 دسامبر سال گذشته به برخی سینماها از جمله لس آنجلس، نیویورک و سانفرانسیسکو وارد شد و از اول ژانویه 2006 بر روی پرده سینماهای جهان به اکران گذاشته شده است.
این فیلم که با کنایه با اهالی سینما و مردم سخن می گوید بیان عشق ممنوع شده و فراموش شده ی دو مرد همجنسگرای گاوچران (کابوی) است که در دهه 1960 در ایالت تگزاس، شهر کوچک وایومینگ زندگی می کنند. ماجرا از جایی آغاز می شود که امیس دل مار (Emis Del Mar) و جک تویست (Jack Twist) در تابستان سال 1963 یعنی دورانی که امریکا در عدم پذیرش اجتماعی از همجنسگرایی به سر می برد در پی یافتن کاری برای گذراندن ایام تابستان با هم آشنا می شوند. این دو جوان کمرو مجبور هستند که برای زمینداری به نام جو (Joe) کار کنند و نگهبانی گله های گاو و گوسفندش را به عهده بگیرند از آن جهت مجبور هستند که روزگار را تنها با یکدیگر در کوه های اطراف وایومینگ به نام "بروکبک" طی کنند.

طبیعت سختی های خودش را دارد. سرما، مبارزه با خرس و گرک و حیات وحش از طرفی و امکانات مقدماتی آنها از طرف دیگر ماجراهای بسیار جالبی را می آفریند. امیس که از مرگ پدر و مادرش در یک حادثه رنج می برد و کم حرف است، یواش یواش از طراف همکار دیگرش مورد حمایت قرار می گیرد.

یک شب سرد که امیس تصمیم داشت بیرون چادر یک نفره ای که جک تنها در آن خوابیده بود، بیدار بماند و آتش را روشن نگه دارد غفلت می کند و آتش در سرما خاموش می شود. رامیس با صدای جک از خواب بیدار می شود که او را به داخل چادر دعوت می کند.

آنجا صحنه ای است که این دو چشم در چشم هم طعم عشق را می چشند و فارغ از سختی های بیرون شبی را می گذرانند. دریغ از اینکه تابستان رو به پایان است و اندک اندک زمان جدایی فرا می رسد و این دو باید مطابق رسم هر مردی –خصوصا گاوچران- به ازدواج یک دختر در بیایند و صاحب خانواده و بچه شوند اما عشقشان به یکدیگر باعث می شود که در طول بیست سال خاطرات خوشی را که با هم در کوه بروکبک داشته اند را فراموش نکنند و منتظر کوچکترین موقعیتی برای تجدید آن باشند.

شاید شما نیز همچون من و سایر دوستانم در نظر اول امیس و جک را دوجنسگرا خطاب کنید و یا به سبب ازدواج و صاحب فرزند شدنشان این فیلم را نه تنها در توجیه همجنسگرایی بلکه علیه همجنسگرایی بدانیم که همجنسگرایان را افرادی هوسباز نشان می دهد که به دلیل دوریشان از محیط خانواده و دگرجنسشان (نامزدهایشان) برای رفع نیاز جنسی به آن روی آورده اند. اما نباید این نکته را از ذهن دور کنیم که فیلمساز در چند جا به جایگاه سنتی روستایی وایومینگ اشاره می کند از جهت دیگر به موقعیت زمانی یعنی دهه 1960 برمی گردد که قطعا برملا شدن همجنسگرایی طرد شدن و نفرتی چندین برابر از آنچه که امروز شاهد آن هستیم را تجربه کرده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

انگ لی فیلمساز، لاری مک کوری نمایشنامه نویس و یا آنی پروکسل نویسنده از ابزارهایی همچون طبیعت، حیات وحش، چادر، سرما و ... بطور زیبا استفاده کرده است که اجبار و غیر قابل برگشت پذیر بودن این حس را در پس زمینه داستانش بگنجاند. نویسنده بسیار ملیح و زیرپوستی به رفتار ساده و طبیعی که هر همجنسگرا در زندگی خودش دارد اشاره می کند.

انگ لی با بیان کردن تعبیری جدید از عشق که معمولا با آنچه که ما می گوییم و یا نشان می دهیم متفات است. تفسیری جدید از عشق یعنی کسی را با دل پذیرفتن و روحی در کنار آن حضور داشتن و آرامش را در کنار آن احساس کردن ارایه می دهد و آن را به وسیله تداوم رابطه ی رامیس و جک در طول 20 سال به تصویر می کشد که اگر این آشنایی به سبب ارضای نیاز جنسی در یک کوتاه زمان بود قطعا آن چنان طول نمی کشید و هر دم این دو جوان در پی فرصتی برای بازخوانی خاطراتشان در خلوت کوه بروکبک نبودند.
هیت لجرد پسری خوش تیپ، جذاب و استرالیایی است و نقش آفرینی اش را در سینمای آمریکا با فیلم "ده چیزی که من متنفرم" آغاز کرد و بعد در "برادران گریم" ادامه داد. وی در مصاحبه ای می گوید که "من متاهل هستم و به تازگی پدر شده ام" و در پاسخ به این سوال که آیا از طرف اطرافیانتان نسبت به آخرین بازی در نقش امیس در فیلم "کوه بروکبک" انتقاد شده اید می گوید "نه اصلا، به نظر من وقت آن رسیده است که مردم بفهمند و نسبت به عدم تفاوت احساس ها آگاهی پیدا کنند."

"کوه بروکبک" در یک کلام به ما نشان می دهد که عشق اجبار طبیعت است و در پذیرفتن آن راهی نداریم. همجنسگرایی برآمده از طبیعت است همچون دگرجنسگرایی که نیاز طبیعت است و کسانی با طبیعت مخالفند که با نیازها و جبرهای آن مخالف هستند.

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28649

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'عشق، جبر طبیعت است، نشريه چراغ' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016