يكشنبه 30 مهر 1385

در سايه ماه و مرگ، محمد علی‌آبادی، روزنامه اعتماد ملی

فدريکو گارسيا لورکا
خسرو ناقد پس از مشاهده کمبودها و نارسايی‌های ترجمه آلمانی شعرهای لورکا، به‌صرافت ترجمه آنها به‌فارسی برمی‌آيد و اساس کار خود را بر متن اصلی يکی از معتبرترين نسخه‌های چاپی مجموعه آثار او قرار می‌دهد و ... در همه حال رجوع به‌متن اسپانيایِ را ترجيح می‌دهد و تمامی ترجمه‌های آلمانی اشعار لورکا را که برای اين مجموعه برگزيده، سطر به‌سطر با اصل اسپانيايی ‌آنها مقايسه و در صورت لزوم اصلاح می‌کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

امروزه شايد کمتر کسی جسارت آن را داشته باشد که بعد از ترجمه‌های خوبی که از درخشان‌ترين چهره شعر اسپانيا و يکی از نامدارترين شاعران جهان، فدريکو گارسيا لورکا به‌فارسی شده است، سراغی از ترانه‌های فدريکو بگيرد و درصدد ترجمه آن‌ها برآيد؛ شاعری که شهرت خود را در ايران، علاوه بر ترجمه‌های خيلی خوب بيژن الهی و ديگران، بيشتر مديون احمد شاملو است؛ چه ترجمه ‌شاعرانه و دکلمه شاعرانه‌تر شاملو، لورکا را در ميان دوستداران شعر جاودانه کرده و کمتر کسی است که برای يکبار هم که شده به «ترانه‌های شرقی» لورکای شاملو گوش دل فرانداده يا به‌حافظه نسپرده‌ باشد.

در اين ميان حساب خسرو ناقد مترجم و پژوهشگر ايرانی ساکن آلمان از ديگران جدا است؛ همو که به‌تازگی دست به‌انتخاب و ترجمه شعرهای لورکا زده و در دفتری دو زبانه (فارسی - اسپانيايی) با نام «در سايه ماه و مرگ» گزيده‌ای از اشعار او را توسط انتشارات «کتاب روشن» چاپ و منتشر کرده؛ مجموعه‌ای که برای نخستين‌بار از زبان اسپانيايی به‌فارسی برگردانده شده است. و همين شايد قوت قلبی باشد برای مترجم که پس از شاملو و ... دست به‌چنين کاری می‌زند.



«سايه» و «ماه» و «مرگ» سه مضمون هميشگی در شعرهای لورکاست که بارها و بارها تکرار می شود و گويی که او همواره در سايه ماه و مرگ می‌زيسته است. نگاه کنيد به‌طرح سياه قلمی که شاعر چندسال پيش از مرگش کشيده است تا لورکا را در لباس سنتی اهالی اندلس ببينيد که چهره اندوهگين، بارانی از اشک بر شانه‌اش می‌بارد و داس ماه بر سر او که در کنار گورستانی ايستاده، سايه مرگ افکنده است.

ناقد نخستين بار با «مرگ لورکا»ی يان گيبسون انگليسی با لورکا آشنا می‌شود (کتابی که چهار سال پيش از مرگ ژنرال فرانکو در سال ۱۹۷۱ ميلادی منتشر شد، آن هم در دوره‌ای که نام بردن از لورکا - حداقل در اسپانيا - رسما منع شده و چاپ و انتشار آثارش بيش از بيست سال ممنوع شده بود) و همچنين «زندگينامه فدريکو گارسيا لورکا» که گيبسون نزديک به دو دهه پس از آن منتشر کرد و به‌تمام اسطوره‌هايی که پيرامون زندگی و مرگ لورکا شکل گرفته بود پايان داد، و ديگر کتاب او با نام «غزناطه لورکا».

خود ناقد در «افسون افسانه مرگ لورکا» که مقدمه‌ای است بر ترجمه خود، می‌نويسد: «کتاب‌های يان گيبسون درباره مرگ و زندگی و آثار لورکا، آغازگر آشنايی من با اين شاعر اسپانيايی بود. تازه بعد از خواندن اين کتاب‌ها بود که شوق شناخت بيشتر شخصيت لورکا از طريق آثارش به‌سراغم آمد و من به‌سراغ شعرهای او رفتم. شعرهای لورکا را من نخست به زبان آلمانی [با ترجمه‌ هاينريش بک] خواندم».

ناقد پس از مشاهده کمبودها و نارسايی‌های ترجمه آلمانی شعرهای لورکا، به‌صرافت ترجمه آنها به‌فارسی برمی‌آيد و اساس کار خود را بر متن اصلی يکی از معتبرترين نسخه‌های چاپی مجموعه آثار او قرار می‌دهد و با آن که تمامی ترجمه‌های قديم و جديد آثار او را به‌زبان آلمانی پيش‌رو داشته، اما در همه حال رجوع به‌متن اسپانيایِ را ترجيح می‌دهد و تمامی ترجمه‌های آلمانی اشعار لورکا را که برای اين مجموعه برگزيده، سطر به‌سطر با اصل اسپانيايی ‌آنها مقايسه و در صورت لزوم اصلاح می‌کند. ناقد هرچند به‌گفته خود تلاش کرده تا اشعاری را از دوره‌های مختلف زندگی لورکا انتخاب و ترجمه کند اما به‌نظر می‌رسد با هوشمندی از کنار اشعاری که پيش از اين توسط مترجمان ديگر- خصوصا شاملو - ترجمه شده گذشته است.

با نگاهی گذرا به‌ترجمه ناقد در می‌يابيم که هيچ نشانی از اشعاری معروف مثل«مرثيه‌ای برای ايگناسيو سانچز مخياس» (زيباترين شعری که تاکنون به‌اسپانيايی سروده شده)، «نغمه‌خوابگرد» (سبز، تويی که سبز می‌خواهمت/...)، «ترانه شرقی» (در انار عطرآگين/ آسمانی متبلور است...)، «ترانه کوچک سه رودبار» (دريغا عشق/ که شد و بازنيامد!/...)، «ترانه ماه، ماه» (ماه به‌آهنگرخانه می‌آيد/ با پاچين سنبل‌الطيبش/...)، «ترانه ناسروده» (ترانه‌ای که نخواهم سرود/ من هرگز/ خفته‌ست‌ روی لبانم...)، «در مدرسه» (آموزگار:/کدام دختر است/ که به‌باد شو می‌کند؟/...)، «قصيده کبوتران تاريک» (برشاخه‌های درخت غار/ دو کبوتر تاريک ديدم...) و ...نيست؛ اشعاری که معرف لورکا به‌خوانندگان فارسی است.

تنها سه شعر «انتحار»، «وداع» و «ترانه آب دريا» که به‌ترتيب با عناوين «خودکشی»، «بدرود» و «ترانه آب دريا» توسط شاملو ترجمه شده و شهرت شعر اخير از بقيه بيشتر است، از شعر‌های مشترک ترجمه شده شاملو و ناقد می‌باشد. همچنين در اين کتاب زندگی خودنوشت لورکا با نام «يادداشت‌هايی درباره زندگی من» که در سال ۱۹۲۹ ميلادی، يعنی هفت سال قبل از مرگش نوشته شده و ترجمه دو گفت‌وگو از آخرين مصاحبه‌های او نيز به چاپ رسيده است.

يکی از اين گفت‌وگوها در آوريل ۱۹۳۶ با فليپه مورالس انجام شده که مترجم تنها بخش‌هايی از آن که برای خواننده کتاب برگزيده شعرهای او می‌تواند جالب باشد را بازگو کرده است. لورکا در ديگر گفت‌وگوی آمده دراين کتاب، پای صحبت دوست کاريکاتوريست عاصی و بی‌پروای خود لوئيس باگاريا که با روزنامه «ال سول» هم همکاری می‌کند می‌نشيند و از هنر و شعر و ترانه‌های کولی‌ها و معنای خوشبختی و درک اين جهان و دريافت آن جهان می‌گويد. به‌نوشته ناقد، اين گفت‌وگو نه تنها آخرين، بلکه گيراترين و شايد مهمترين گفت‌وگويی است که لورکا انجام داده است. حتی برخی براين باورند که سخنان لورکا در اين گفت‌وگو، بدخواهان و دشمنان او را بيش از پيش به‌خشم آورد و آنان را برآن داشت تا هرچه زودتر صدای شاعر را خاموش کنند؛ چنان که دو ماه پس از انتشار اين گفت‌وگو، او را در ۱۸ ماه اوت ۱۹۳۶ به‌دست جوخه اعدام سپردند.

ترانه آب دريا
به‌روايت احمد شاملو

دريا خنديد
در دور دست،
دندان‌هايش کف و
لب‌هايش آسمان.

ــ تو چه می‌فروشی
دختر غمگين سينه عريان؟

ــ من آب درياها را
می‌فروشم، آقا.

ــ پسر سياه، قاتی ِ خونت
چی داری؟

ــ آب درياها را
دارم، آقا.

ــ اين اشک‌های شور
از کجا می‌آيد، مادر؟

ــ آب درياها را من
گريه می‌کنم، آقا.

ــ دل من و اين تلخی بی‌نهايت
سرچشمه‌اش کجاست؟

ــ آب درياها
سخت تلخ است، آقا.

دريا
خنديد
در دوردست،
دندان‌هايش کف و
لب‌هايش آسمان.

ترانه آب دريا
به‌روايت خسرو ناقد

دريا
لبخند می‌زند از دور.
دندان‌ها از کف،
لب‌ها از آسمان.

- چه می‌فروشی دخترِ بی قرار،
سينه گشوده در باد؟

آبِ درياها می‌فروشم، آقا
آبِ درياها.

- چه با خود می‌بِری جوانکِ گندمگون،
به‌خونت آميخته؟

آب درياها می‌بَرم، آقا
آب درياها.

- اين اشک‌های شور،
از کجا می‌آيند مادر؟

آب درياها می‌گريم، آقا
آب درياها.

- قلبِ من و اين تلخکامیِ ژرف
از کجا می‌آيد؟

آب درياهاست که تلخکام می‌سازد اين سان
آب درياها.

دريا
لبخند می‌زند از دور.
دندان‌ها از کف،
لب‌ها از آسمان.

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/31843

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'در سايه ماه و مرگ، محمد علی‌آبادی، روزنامه اعتماد ملی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016