شنبه 2 تير 1386

شاهنامه نبود، زبان فارسی از بين می‌رفت، گفت‌وگو با جلال خالقی مطلق، ايسنا

خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

به‌اعتقاد جلال خالقی مطلق، ادبيات جهانی فردوسی را به‌عنوان يک حماسه‌سرای بزرگ می‌شناسد.

اين شاهنامه‌پژوه ايرانی مقيم آلمان که چندی است به ايران سفر کرده، در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ی توجه به فردوسی، فردوسی و ديگر شاعران ايرانی، جايگاه اين حماسه‌سرای ايرانی در ايران و دنيا و نيز برخی موضوع‌های ديگر سخن گفت.


نظامی با آن عظمت فراموش شده است

خالقی‌ مطلق درباره‌ی اين‌که چقدر به فردوسی ‌توجه شده است، گفت: موضوع بی‌توجهی به شاعران در چارچوب يک عادت ايرانی است؛ به اين صورت که هر چند وقت يک‌بار در ايران به يک شاعر علاقه‌مندی نشان می‌دهند. بويژه اين مسأله درباره‌ی پنج شاعر بزرگ مثل فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ بيش‌تر رخ داده است و توجه به اين شاعران کم و زياد می‌شود. در حال حاضر به مولوی بيش‌تر توجه می‌شود؛ تا به سعدی، و اصلا نظامی شاعری با اين عظمت، فراموش شده است.

به‌گفته‌ی او، اتفاقا به فردوسی و شاهنامه تقريبا هميشه نسبت به ساير بزرگان توجه شده است، منتها در چند سال‌ پيش به‌خاطر برخی گرفتاری‌ها، اصولا به هيچ شاعری توجه نمی‌شد. اما باز در اين ميان، فردوسی، به‌خاطر مقامی که اثرش از جنبه‌های گوناگون دارد و بسيار گسترده است، هيچ‌گاه فراموش‌شدنی نيست. حتا اگر مردم ايران او ‌را فراموش کنند؛ يک شاعر جهانی است و از ياد نمی‌رود. مثل اين است که بگوييم انگليسی‌ها شکسپير را فراموش کنند.


به فردوسی مديونيم

خالقی مطلق درباره‌ی رابطه‌ی فردوسی‌ و مقوله‌ی هويت ملی ايرانيان و نگاه دنيا در اين‌باره توضيح داد: فردوسی از جهت اين‌که ارزش‌های ملی را به ما گوش‌زد می‌کند، شاخص است. البته درست است که ما او را با هويت ملی ارتباط می‌دهيم، اما ارزش او فقط مليت ايرانی نيست؛ بلکه توجه به او در ادبيات دنيا به‌خاطر ارزش ادبی شاهنامه هم هست. شاهنامه برای ما به‌لحاظ هويت ملی ارزش بزرگی دارد؛ چون زنده‌کننده‌ی زبان فارسی است و اين حدس هميشه بوده و هست که اگر شاهنامه نبود، زبان فارسی از بين می‌رفت. از سويی، فردوسی بين ايران پيش از اسلام و ايران پس از اسلام همانند يک حلقه‌ی ميانی و وصل‌کننده می‌ماند و ما تماميت فرهنگی و تماميت ملی خود را مديون او هستيم.


اعتقادات دينی فردوسی چشم‌گير است

خالقی مطلق سپس ادامه داد: در مسلمان بودن فردوسی و در اين‌که او يک شيعه‌مذهب بوده است، شکی نيست. منتها فردوسی تعصب دينی ندارد و برای همه‌ی مذهب‌های بزرگ احترام قايل است و در او احساسات ضد اديان وجود ندارد. در مذهب خودش در چارچوب ديانت اسلامی به‌نوعی متعصب است. اعتقاد دينی‌اش چشم‌گير است. فردوسی شديدا موحد و يکتاپرست است؛ همان‌گونه که اغلب شاعران بزرگ ما اين‌گونه بوده‌اند؛ اما تأکيدی که در قلم فردوسی در شاهنامه به اين موضوع هست، ويژه است.


فردوسی و ميهن‌جهانی؛ مولانا و جهان‌ميهنی

جلال خالقی مطلق درباره‌ی جايگاه فردوسی با توجه به شاخص‌ بودنش برای هويت ملی ايرانی، در مقايسه با شاعران ديگری ازجمله مولوی و خيام از نظر موقعيت انديشه‌يی و ادبی در دنيا، توضيح داد: همه‌ی بزرگان فرهنگ ما به‌نوعی با هويت ملی‌مان در ارتباط ‌اند، چون نام ايران را در جهان زنده می‌کنند. اما فردوسی بر مقوله‌ی مليت تأکيد دارد؛ در حالی‌که مثلا مولوی بر عرفان و تصوف تأکيد دارد. عرفان مولوی يک جهان‌ميهنی را تبليغ می‌کند و حماسه‌ی فردوسی، ميهن‌جهانی را، و اين اصل، تفاوت بزرگی بين اين دو نام‌دار ايرانی است. خيام در برخی رباعياتش بسيار ملی و ايرانی است. او هم تحت تأثير خواندن شاهنامه بوده و از دست رفتن شکوه گذشته‌ی ايرانی را شکوه می‌کند و از اين استفاده‌ی فلسفی دارد. اما در فردوسی بينش‌های ملی است که در خيام جنبه‌ی فلسفی دارد و بر بعد ملی ارجح می‌شود. به‌نوعی مثل مولوی جهان‌ميهن است و اعتقادات فلسفی را طرح می‌کند.


اين سخنرانی‌های توخالی!

اين مصحح شاهنامه در ادامه اظهار داشت: هنوز خيلی فضا از فردوسی و شاهنامه‌اش هست که رويش کار کنيم؛ اما به شرط اين‌که واقعا کار کنيم. چيزی که به فردوسی زيان می‌رساند، اين است که درباره‌اش سخنرانی‌های توخالی و همايش‌هايی از اين شهر به آن شهر و حرف‌های بی سر و ته فکرنکرده بزنيم، که البته به هر شاعری ضرر می‌زند و اين روزها از اين همايش‌ها در ايران بسيار برگزار می‌شود. اين همايش‌ها در درازمدت به اين شاعران زيان می‌رساند و آن‌ها را خيلی همگانی به معنای منفی نشان می‌دهد.


چرا از شاهنامه فيلم نمی‌سازيم؟

خالقی ‌مطلق در بخش ديگری از سخنانش درباره‌ی معرفی بيش‌تر و تأثيرگذارتر از شاهنامه خاطرنشان کرد: برای معرفی شاهنامه و فردوسی به مردم بهتر از اين‌که اين قدر حرف بزنيم، انجام کار هنری است. بايد از شاهنامه فيلم ساخت. کارگردانان و نقاشان ما اين توجه را انجام دهند و از هنرهای رايج امروز جهان برای معرفی شاهنامه استفاده کنند. چون داستان‌های شاهنامه چندسويه هستند، و مثل برخی قالب‌های شعری تک‌بعدی نيستند، می‌توان آن‌ها ‌را با انواع هنرها تلفيق و معرفی کرد.

او در ادامه متذکر شد: بسيار زياد بايد روی شخصيت‌ها و داستان‌های شاهنامه کار کنيم. اين‌ها بيش‌تر شاهنامه را بين مردم رواج می‌دهند و به پيشرفت هنر هم کمک می‌کنند. خيلی از آثار ما اين ويژگی را دارند که روی آن‌ها کار هنری انجام دهيم؛ مثلا روی «کليله و دمنه».


چه‌کسی افتخارش اين است که افراسياب شده باشد؟

خالقی مطلق گفت: اين بی‌توجهی عموم مردم به شاهنامه به همان دليل عادت برمی‌گردد. خواندن متن شاهنامه برای آن‌ها کار آسانی نيست و مردم بيش‌تر به رمان خواندن علاقه پيدا کرده‌اند؛ در حالی‌که شاهنامه خود رمانی بزرگ از زندگی بشری است. به همين دليل است که می‌گويم بايد از هنرهای ديگر برای معرفی شاهنامه استفاده کرد. انگليسی‌ها شکسپير را نمی‌خوانند، اما خوب می‌شناسندش، چون فيلم‌های زيادی بر اساس آثارش ساخته شده و حتا بازيگران ستاره‌شان افتخارشان اين است که سال‌ها نقش‌ «هملت» را بازی کرده‌اند. اما چه کسی در ايران هست که افتخارش اين باشد که در نقش «افراسياب» ظاهر شده باشد؟ چنين نقشی را گوته هم در آلمان دارد. اين کنگره‌ها نه به درد عموم مردم می‌خورند و نه به درد اهل تحقيق و به کلی اين همه خرج و هزينه‌ها، بی‌ارزش است. اين هزينه‌ها چرا نبايد صرف ساخت فيلم، تابلوهای نقاشی يا تئاتر و موسيقی شود، و چرا اهل سينما از اين اثر بزرگ فيلم نمی‌سازند؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ترجمه‌های آلمانی از شاهنامه

خالقی ‌مطلق همچنين درباره‌ی مواردی که در کليه‌ی تصحيح‌های صورت‌گرفته از شاهنامه تاکنون مغفول مانده‌اند، گفت: چون خودم هم شاهنامه را تصحيح کرده‌ام، درباره‌ی تصحيح ديگران داوری نمی‌کنم.

او سپس درباره‌ی ترجمه‌هايی که از شاهنامه ارايه شده است، توضيح داد:‌ شاهنامه اين شانس را برای معرفی دارد؛ چون ترجمه‌اش نسبت به مثلا ترجمه‌ی غزلی از حافظ بسيار آسان‌تر است. شاهنامه متنی روايی است و داستانی را شرح می‌دهد. از قرن ۱۹ و حتا پيش از آن تکه‌هايی از شاهنامه از روی نسخه‌های خطی و کهن در اروپا ترجمه شد. در آلمان نيز ترجمه‌ی فريدريش روکرت که نيمه‌ی نخستين شاهنامه را ترجمه کرده، بسيار استادانه است و از شاهنامه‌ی چاپ کلکته بهره گرفته است. شاک ـ ديگر مترجم آلمانی ـ هم ترجمه‌ی خوبی ارايه کرده است. زمانی هم که استاد دانشگاه هامبورگ بودم، يکی از دانشجويانم داستان‌های «رستم و اسفنديار» را ترجمه کرد.


يک حماسه‌سرای جهانی

خالقی مطلق در ادامه متذکر شد: ادبيات جهانی فردوسی را به عنوان يک حماسه‌سرا می‌شناسد. در بخش حماسه‌سراها، او در کنار هومر، يکی از دو حماسه‌سرای بزرگ جهان محسوب می‌شود. پر بی‌راه نيست که داستان‌های شاهنامه به صورت مستقل در کتاب‌هايی با حجم کم‌تر چاپ شوند. اما دو نکته بايد رعايت شود؛ يکی اين‌که فکر نکنيم چون عموم مردم آن‌ها را می‌خوانند، پس هر چه به دست‌مان آمد، چاپ کنيم؛ بلکه متن بايد علمی و مدقق باشد و ديگر به توضيح در زيرنويس‌ها نياز است، که بايد انجام شود. در اين صورت آثاری که از شاهنامه به‌شکل کتاب‌های کوچک‌تر به‌چاپ می‌رسند، نافع هستند.

در همين زمينه:

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/33547

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شاهنامه نبود، زبان فارسی از بين می‌رفت، گفت‌وگو با جلال خالقی مطلق، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016