خبرگزارى دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
مراسمى بهمناسبت هشتاد و يكمين سالروز تولد فريدون مشيرى شامگاه پنجشنبه در خانهى هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا)، «شب فريدون مشيرى» با شعر «كوچه» آغاز شد و در ادامه، على دهباشى در سخنانى با عنوان «زندگى سه نسل با شعر مشيرى»، گفت: بيش از نيم قرن است كه شعر فريدون مشيرى در فضاى شعر ايران و فارسىزبانهاى جهان حضورى خاطرهانگيز دارد.
او از مشيرى بهعنوان شاعرى كه با عواطف آدمى سر و كار دارد، ياد كرد و افزود: او بهشدت از نااميدى دورى مىكند و به انسان اميدوارى مىدهد. سرودههايش نگاه شاعرى را نشان مىدهند كه رنج و دردش به ابعاد جهان وسعت و عمق دارد و بازتاب آن به لطافت انديشه و زيبايى و روانى كلام آميخته است.
وى معتقد است: آشنايى مشيرى با سنتهاى شعر فارسى با خلاقيتهاى نو در شعر معاصر همراه است؛ از همين رو داراى زبانى شفاف، زلال و ساده است، كه البته در برخى از سرودههاى او، زبان، وجهى فاخر به خود مىگيرد.
مديرمسؤول بخارا شعر مشيرى را با موسيقى در پيوندى تنگاتنگ دانست و گفت: آهنگ كلام و اوزان موسيقايى عنصرى اساسى در شعر مشيرى به شمار مىروند و اين جنبهى شعر مشيرى در ميان شاعران نوپرداز كمتر بديل داشته و حتا مىتوان ادعا كرد در كنار هوشنگ ابتهاج يگانه است، و به اين دليل سرودههايش در عرصهى موسيقى مورد استقبال قرار گرفتهاند.
او در ادامه يادآور شد: نيم قرن پيش زندهياد امير جاهد نخستين كسى بود كه روى شعرهاى مشيرى آهنگ ساخت. از جمله ترانهى «در ملك ايران» با صداى قمرالملوك وزيرى اجرا شد و از آن زمان تاكنون بيش از ۲۷ آهنگ روى سرودههاى مشيرى ساخته و يا اجرا شدهاند. سه نسل با «پياله را پر كن»، «بهارم دخترم»، «بوى باران»، «آخرين جرعه»، «دلاويزترين»، «از نگاه ياران»، «كوچه»، «آخرين جرعههاى تهى» و ترانههاى ديگر زندگى كردهاند.
او عشق به ايران را مهمترين ويژگى شخصيتى مشيرى دانست و خاطرنشان كرد: در شخصيت مشيرى بيش از هر چيز احساساتى لبريز از عشق به ايران، تاريخ، فرهنگ و هنر ايران موج مىزند. شعرهايى كه او به مناسبتهاى ملى، حماسى و تاريخى سروده، گواه اين شور و عشق فريدون مشيرى است.
همچنين غلامحسين اميرخانى با اشاره به دوستى ۱۴سالهى خود با فريدون مشيرى، ياد اين شاعر معاصر را توأم با غم و شادى دانست و گفت: اين غم و شادى ياد مشيرى ناشى از روحيهى جالب و شخصيتش بود. او از سويى در همهى محافل شادى، را با خود به همراه داشت و از سوى ديگر، فروتنى را. مشيرى با همهى صنوف فرهنگى - هنرى درهمآميختگى مثالزدنى داشت. در هر رشتهاى از هنر به قدرى خودش را نزديك مىكرد كه احساس مىشد از اعضاى آن خانوادهى هنرى ويژه است. مشيرى توانايى بروز احساسات لطيف خود را در معاشرتهاى دوستانه داشت و اين لطافت را در آثار او نيز مىتوان ديد.
اين هنرمند خوشنويس يكرويى و يگانگى مشيرى را تحسين كرد و افزود: يگانگى شخصيت فريدون بسيار مهم است. افكار بلند و لطيفى كه در آثار او بود، در شخصيت اجتماعىاش نيز تبلور يافته بود. مشيرى در بيان واقعيت زندگى كه براى همه ملموس است، ابعاد لطيف زندگى و واقعيت را كه مىتواند در تخيل انسان جا بگيرد، در قالب كلمات با بيانى هنرمندانه تصوير كرد. درواقع احساسش از كلام به قلب و عاطفهى مخاطب نفوذ كرد.
اميرخانى در ادامه به بيان خاطراتى از عبدالحسين زرينكوب، احمد آرام، محمدعلى اسلامى ندوشن و فريدون مشيرى در تشكل «ايران سراى فردوسى» پرداخت.
همچنين همايون خرم در سخنانى اظهار كرد: در مورد مشيرى، اهل ادب و اهل موسيقى حرفهايى براى گفتن دارند؛ درواقع بين موسيقى و شعر و ادبيات ما ارتباط تنگاتنگى است.
اين آهنگساز با اشاره به دوستى خود با مشيرى از سال ۱۳۳۵، اذعان كرد: گاهى يك كار مىتواند كسى را در تاريخ هنر پايدار كند و «كوچه» از آن دست كارها بود. شعر «كوچه» هم در آن زمان درخشيد و اكنون نيز مىدرخشد. آشنايى من با مشيرى بيش از ۵۰ سال بود و درواقع جزو اولينهاى موسيقى بودم كه با او آشنا شدم؛ اما هيچوقت فرصت كارى مشترك فراهم نيامد؛ از اين رو به نوعى خودم را مديون او مىدانم و اميدوارم بتوانم روى تعدادى از سرودههاى او آهنگ بسازم.
خرم در ادامه به بيان خاطرهاى از شوراى شعر راديو كه در آن، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، سيمين بهبهانى، فريدون مشيرى و ديگران حضور داشتند، پرداخت.
به گزارش ايسنا، فرهاد فخرالدينى نيز با بيان اينكه قصد ندارم دربارهى شعر مشيرى صحبت كنم، اظهار كرد: همهى ما مشيرى را به عنوان شاعرى بزرگ مىشناسيم و اظهار نظر دربارهى شعر او، كار محققان و پژوهشگران شعر است.
اين آهنگساز در ادامه با اشاره به دوستى ۳۰سالهى خود با مشيرى به بيان خاطراتى از همكارىهايش با اين شاعر پرداخت.
رضا سيدحسينى نيز در اين مراسم از نيم قرن دوستى خود با مشيرى گفت و افزود: سخن گفتن از مشيرى براى من بازگشت به جوانىام است. فريدون همسن و سال من بود و اين لطف را دهباشى در حق من كرد و سال گذشته ۸۰سالگىام را جشن گرفت. آنچه دربارهى فريدون بايد بگويم، گفتم، و همه ديگر يك رشته تجديد خاطره است.
اين مترجم در ادامهى سخن به مرور خاطراتش با فريدون مشيرى در مدرسهى پست و تلگراف پرداخت و در پايان سخن تصريح كرد: اكنون مجبورم احساس تلخى را كه در درونم هست، اينجا آشكار كنم. پدرخانمم مىگفت، عيب سن زياد اين است كه احساس مىكنى تنها شدهاى؛ چون انسان دوستانش را از دست مىدهد و الآن اين احساس تنهايى را دارم. هر ماه يكبار به بهشت زهرا [س] سرى مىزنم و بعد از فاتحهاى بر سر خاك فرزندم، هم به قطعهى هنرمندان سر مىزنم و مىگويم همهى اينها رفقاى من هستند و اينجا دراز كشيدهاند؛ فقط جاى من خالى است!
سيدحسينى گفتههايش را با خواندن دو شعر مشيرى به پايان برد.
همچنين پگاه احمدى در اين مراسم گفت: اغلب مخاطبان آثار مشيرى معمولا با آثار تعزلى او در پيوند و آشنايى هستند و در نقد و بررسى آثار او نيز كمتر به ساير وجوه، مثلا شعرهاى اجتماعى، ملى - ميهنى، سوگسرودهها و شعرهايى كه به دغدغههاى اجتماعى ناظرند، پرداختهاند. اما مشيرى از آغاز كار سرايش، از اين دست سرودهها كم ندارد. شعر «ديگر زمين تهى است» كه در سوگ زلزلهى شهريور ۱۳۴۱ سروده شده، در شمار درخشانترين سرودههاى فريدون مشيرى است و در قياس با شعرهاى تغزلى شاخصى نظير «كوچه» بىگمان كمتر براى مخاطبان آثار او آشناست.
اين شاعر در ادامه با نگاهى به شعر تعزلى فريدون مشيرى، برخى از سرودههاى او را در زمينههاى اجتماعى خواند.
در اين مراسم همچنين متن پيام سروش حبيبى توسط بهار مشيرى - دختر فريدون مشيرى - خوانده شد.
advertisement@gooya.com |
|
در بخشى از پيام اين مترجم آمده بود: تو را آنجا در رديف اول، ميان دوستان مىبينم. با آن لبخند شيرينت كه در جواب من دستى تكان مىدهى. گل وجودت را نه فقط امروز و نه در اين مجلس، حاضر مىبينم و نقش گرمت را حس مىكنم؛ بلكه هميشه و همهجا در دل ما و دوستانت كه در سراسر دنيا چه فراواناند، حاضرى و در همه گرمى و شوق مىدمى و جانمان را معطر مىكنى.
حبيبى در ادامهى پيام نوشته بود: تسلط تو بر شعر سهل و ممتنع و خلاصه طبيعى بود؛ فقط آموخته نبود؛ شعر با جانت عجين بود.
او در پايان پيام تصريح كرده بود: فريدون جان آخرين بارى كه تو را ديدم، عجيب سبك شده بودى! ولى در چشمان باصفايت همان نور شوخ جوانى برق مىزد. سبك شده بودى تا مثل كبوترى به بىكران آسمان پرواز كنى؛ مثل شعلهاى گلگون و بىدود راه كهكشانى را پيش بگيرى كه وسعت و عظمتش را اينقدر دوست داشتى و در شعرهايت اين همه يادش مىكردى.
در شب فريدون مشيرى كه از سوى مجلهى بخارا و با همكارى نشر چشمه و نشر ثالث برگزار شد، فيلم مستندى از زندگى اين شاعر معاصر براى اولينبار به نمايش درآمد.
پروين سليمانى، احمد پورى، هوشنگ مرادى كرمانى، كيومرث منشىزاده، محمد گلبن و رسول يونان از جمله هنرمندانى بودند كه در اين مراسم حضور داشتند.