یکشنبه 26 شهریور 1385

رقص مار، حسين شريعتمداري، کيهان

( يادداشت روز )

در مثنوي مولوي داستان مردي آمده است كه در كوهستاني سرد و پوشيده از برف، ماري نيمه جان يافت و با اين انديشه كه حيوان رمق از دست داده و ديگر خطري ندارد، آن را در سبدي نهاد و با خود به همراه برد تا در معركه اي به نمايش گذارد و از اين راه شندرغازي نصيب خويش كند... مدتي بعد در ميدان شهر بغداد، مردم را به تماشاي رقص مار دعوت كرد و از هنر خود سخن ها گفت كه افعي خطرناك را رام كرده و به فرمان آورده است، مردم به تماشا حلقه زدند و مارگير در سبد را گشود، غافل از آن كه مار در هواي گرم و داغ بغداد رمق گرفته و جان تازه يافته است... مار با رهايي از قفس به اين سوي و آن سوي خزيد و اين و آن را به نيش زهرآگين خود گزيد و مارگير اولين قرباني بود.
ملاي رومي در پايان اين داستان به مارگير غفلت زده هشدار مي دهد كه؛
اژدها را دار در برف فراق
هين مكش او را به خورشيد عراق
هفته گذشته آيت الله مهدوي كني به اتفاق آقايان مهندس باهنر، دكتر غفوري فرد و اسدالله بادامچيان به ديدار آيت الله هاشمي رفسنجاني رفتند تا از ايشان براي حضور در انتخابات مجلس خبرگان دعوت كنند. با توجه به برخي از گزارش ها كه از ترديد آقاي هاشمي رفسنجاني براي شركت در انتخابات خبرگان حكايت مي كرد، ملاقات مورد اشاره و دعوت از ايشان، اقدامي طبيعي و منطقي بود. اما داستان اين ملاقات در محافل و رسانه هاي جبهه موسوم به اصلاحات بازتابي متفاوت با انگيزه و اهداف دعوت شده و دعوت كنندگان داشت كه هرچند شخصيت هاي انقلابي برجسته و آزمون داده اي نظير آقايان مهدوي كني و هاشمي رفسنجاني هوشيارتر و كارآزموده تر از آنند كه برخي از مدعيان اصلاحات- تاكيد مي شود كه برخي از آنان- چشم طمع به اين بزرگواران بدوزند ولي نگاهي گذرا به آنچه طيف ياد شده در سر مي پرورانند براي دلسوزان اسلام و انقلاب- با هر سليقه سياسي كه دارند- خالي از هشدار و عبرت نيست و از آنجا كه اشاره به تمامي اظهارنظرها و تحليل هاي طيف ياد شده به درازا مي كشد، نوشته روزنامه كارگزاران- ارگان حزب كارگزاران سازندگي- را نمونه مي آوريم.
روزنامه كارگزاران خبر اول روز يكشنبه 19شهريورماه خود را با چاپ دو عكس بزرگ از آقايان هاشمي رفسنجاني و مهدوي كني به اين ديدار اختصاص داد و با تيتر درشت «تلاش براي مهار تندروها» به استقبال آن رفت. همين روزنامه در سرمقاله همان روز با عنوان «اصلاح طلبان و متحدان طبيعي» اين ملاقات را «يك فرصت تكرارنشدني براي اصلاح طلبان» دانسته و گروههاي مدعي اصلاحات را به استفاده از اين فرصت استثنايي ترغيب كرد.
اين روزنامه در سرمقاله خود ابتدا به دو انتخابات رياست جمهوري سال هاي 1368 و 1376- اولين دوره هاي آقايان هاشمي و خاتمي- اشاره كرده و مي نويسد در مقطع اول «نيروهاي چپ گرا با اين گمان كه دولت جديد به آموزه هاي آنها يكسره ناسازگار است به نقد بي امان دولت سازندگي پرداختند» و نتيجه آن كه «هاشمي رفسنجاني در برابر رقيبان مشترك خود و چپ گرايان تنها ماند» و در مقطع دوم- انتخابات خرداد 1376- نيز «باز همان سوء تفاهم پيشين تكرار شد و...»
روزنامه كارگزاران تاكيد مي كند كه «دولت سازندگي» و «دولت اصلاحات» داراي ماهيت و هويت يكساني بوده اند بنابراين نيروهاي چپ گرا كه بعدها با تغيير نام و هويت خود بخشي از طيف اصلاح طلبان را تشكيل دادند در برخورد با دولت هاشمي اشتباه بزرگي مرتكب شده اند و همين اشتباه بزرگ در مقطع 1376 و در برخورد شديد گروههاي 18گانه اصلاح طلبان با هاشمي رفسنجاني و نيز درگيري در ميان خود تكرار شد و...
اين روزنامه- به نمايندگي از تماميت طيف مدعي اصلاحات- در ادامه تحليل خود نتيجه مي گيرد كه «در هنگامه چنين سوء تفاهم هايي و تحت تأثير فضاي نامتعين، كساني كه متحدان طبيعي بوده اند تحت الزام ها و اجبارهاي بيروني به انكار هم برخاسته و ميدان را براي نيروهاي ناشناخته و جريان هاي مبهم- بخوانيد اصولگرايان- فراهم آورده اند!»
اين روزنامه در پايان با اشاره به ملاقات آيت الله مهدوي كني و آيت الله هاشمي رفسنجاني مي نويسد:
«همنشيني اخير شماري از اعضاي جامعه روحانيت مبارز، جامعه اسلامي مهندسين و حزب موتلفه اسلامي با آيت الله هاشمي رفسنجاني و حضور آيت الله مهدوي كني در اين جمع، رخدادي است كه توجه در ماهيت آن، براي فعالان جنبش اصلاحي مي تواند آموزنده باشد. زيرا اين همنشيني از جهت تاثيري كه بر مناسبات كنوني درون احزاب حاكم و رابطه آنها با احزاب مخالف مي گذارد، فرصتي تكرارناشدني است. زيرا هاشمي رفسنجاني را به عنوان حلقه واسط اصلاح طلبان قديم و روحانيان اصلاح طلب جديد به ميدان آورده است و راه رفتن در اين ميدان، همراه مي خواهد؛ همراهاني كه ضرورتي ندارد همه ديدگاه هاي هم را قبول داشته باشند. كافي است همگي به رواج عقلانيت و اعتدال در سياست باور داشته باشند.
و اما در اين باره اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد.
1- اگرچه گروه هاي 18گانه جبهه اصلاحات، ماهيت و هويت يكساني ندارند و بسياري از آنان در حلقه گروه هاي معتقد به نظام اسلامي قابل ارزيابي هستند ولي اين واقعيت نيز قابل انكار نيست كه برخي از اين گروه ها- چه آنها كه در دولت سازندگي فعال بوده اند و چه آنها كه در دولت اصلاحات حضور داشتند- اعتقاد چنداني به مباني و اصول انقلاب و جمهوري اسلامي ايران ندارند و اين واقعيت تلخ را در آن سال ها كه خود را در اوج قدرت مي ديدند بارها به صراحت بر زبان و قلم آورده و با عملكرد خويش بر آن تاكيد ورزيده اند. «پروژه جديد» كه روزنامه كارگزاران بي پرده از ضرورت عملياتي كردن آن سخن گفته، ساخته و پرداخته همين طيف است. طيفي كه طي دو دهه اخير به صورت خزنده و در سايه روشن برخي از شخصيت ها و جمعيت هاي وفادار به انقلاب در صحنه حضور داشته و متاسفانه به مرور زمان شماري از خودي ها را استحاله و يا به فريب، عملكرد آنان را به نفع خود مصادره كرده است.
شواهد و قرائن موجود نشان مي دهد، طيف ياد شده كه از جلب دوباره آراء مردم نااميد شده است، ترفند ديگري در آستين دارد و اين بار هم مانند دفعات قبل براي حضور دوباره خود در عرصه سياسي كشور به سوءاستفاده از شخصيت هاي برجسته و موجه انقلاب چشم دوخته و حاشا كه مومن از يك سوراخ دو بار گزيده شود.
2- نبايد تصور كرد كه اين طيف، حضور دوباره خود بر كرسي قدرت را در اولين گام از «پروژه جديد» پيش بيني كرده است، بلكه گام هاي اوليه- باز هم مثل گذشته- بهره گيري از اختلاف سليقه ها و گلايه هاي- به حق يا به توهم- برخي از شخصيت هاي برجسته نظام نسبت به پاره اي از عملكردها و مواضع دولت و مجلس اصولگرا و تبديل اين «ترك»هاي كم اهميت به «شكاف»هاي پرنشدني است! گام بعدي، جابه جايي طرف هاي حاضر و استفاده از «ميانجي» در رقابت هاي انتخاباتي است. با اين توضيح كه طيف مورد اشاره مي داند هيچ شانسي براي پيروزي در يك رقابت انتخاباتي با اصولگرايان ندارد، بنابراين چاره آن است كه بخشي از اصولگرايان را با پرچمداري برخي از شخصيت هاي موجه و برجسته نظام به اين ميدان بفرستد، چرا كه نتيجه اين رقابت هرچه باشد، تضعيف جبهه اصولگرايان از جمله آنهاست و اين دقيقا گام موثر ديگري است كه به زعم طيف ياد شده، مي تواند زمينه را براي خروج آنان از بن بست كنوني فراهم آورد و...

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در تحليل روزنامه كارگزاران دقت كنيد؛ ابتدا از اصولگرايان با عنوان «نيروهاي ناشناخته»! و «جريان هاي مبهم»! ياد مي كنند و سپس كينه توزي ها و دشمني هاي آشكار خود با شخصيت هايي مانند آقاي هاشمي رفسنجاني را ناشي از يك توهم بي جا در گذشته كه ديگر تكرار نخواهد شد، قلمداد مي كنند و در ادامه، طيفي از اصولگرايان نظير جامعه روحانيت مبارز، جامعه اسلامي مهندسين، حزب موتلفه اسلامي و... را در شمار جريان هايي معرفي مي كنند كه همخواني و نقاط اشتراك آنها با مدعيان اصلاحات خيلي بيشتر از همخواني و اشتراك با اصولگرايان است! و در پايان به همه آنها توصيه مي شود كه همراه گروه هاي 18گانه مدعي اصلاحات تحت هدايت و حمايت آيت الله هاشمي رفسنجاني جمع شده و با ائتلاف بزرگ خود! اصولگرايان را كه به گفته آنها «نيروهاي ناشناخته و جريان هاي مبهم» هستند از كرسي قدرت پايين بكشند و...
طبيعي است كه طيف ياد شده براي حضور دوباره در قدرت به ترفند و شگرد متوسل شود و از شخصيت هايي نظير آقايان هاشمي رفسنجاني و مهدوي كني نيز بيم آن نيست كه هويت اين جريان خزنده را نشناسند، ولي بايد در اين ميان به دو نكته اساسي توجه داشت.
الف؛ برخي گلايه ها از مواضع دولت اصولگرا بي مورد و غيرواقعي نيست و كيهان بارها انتقاداتي در اين زمينه داشته و دارد ولي اين واقعيت را هم نمي توان انكار كرد كه رويكرد اصلي و محورهاي اساسي دولت اصولگرا بر اسلام ناب محمدي (ص)، مواضع حضرت امام (ره) و رهبري، قانون اساسي، عدالت خواهي، مردم دوستي، پرهيز از تجمل گرايي، تاكيد بر عزت و اقتدار نظام اسلامي و... نهاده شده است بنابراين اگر از برخي مواضع و عملكردها، گلايه اي- به حق- در ميان باشد، اينگونه گلايه ها نمي تواند و نبايد اساس دولت اصولگرا-كه موهبتي الهي است- را تحت الشعاع قرار داده و خداي نخواسته دندان طمع جريان خزنده اي را تيز كند كه از پايه و اساس با اصولگرايي و راه و خط امام (ره) همخواني ندارد. مگر نه اينكه، فقط «ديكته ننوشته ها غلط ندارند»! پس وجود پاره اي از ايرادها، مادام كه حركت دولت در بستر اصلي اصولگرايي است، به آساني قابل اغماض است، هرچند تذكر و نقد خيرخواهانه همواره ضرورتي حياتي بوده و هست.
با توجه به اين واقعيت، دولت كنوني براي تحقق خواسته هاي ارزشي دلسوزان انقلاب بهترين بستر موجود است.
ب: دولت اصولگرا نيز اولا؛ بايد از نقدهاي منصفانه و گلايه هاي دوستانه استقبال كند و هر انتقادي را به حساب مخالفت با دولت ننويسد كه متاسفانه در پاره اي از موارد چنان بوده است كه به قول حافظ؛
من چه گويم كه تو را نازكي طبع لطيف
تا به حدي است كه آهسته دعا نتوان كرد!
و ثانيا؛ دولت ضمن دوري از برخي اشكال ها و برنامه هاي غلط دولت هاي گذشته، نبايد دستاوردهاي ارزشمند قبلي را ناديده بگيرد و...
و بالاخره وظيفه همه دلسوزان انقلاب از تمامي طيف ها و سليقه هاي سياسي است فريب مظلوم نمايي جريان به حق رانده شده را نخورند و «مار» افسرده و بي رمق را به آفتاب نكشانند چرا كه در آن صورت باز هم مانند گذشته، هيچكس از نيش آن در امان نخواهد بود.

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رقص مار، حسين شريعتمداري، کيهان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016