پنجشنبه 28 تیر 1386

شعری از عليرضا جباری (آذرنگ) درگرامی داشت خاطره قربانيان فاجعه ملی تابستان ۶۷

بی هوده چه گويند که در خاک
با بال و پر هور به افلاک شديم.
خورشيد سشکفت تا که با بانگ سرود
دروادی عشق، پيرهن چاک شديم

*****

اين خيل يلان که دل به فردا داده ست
برپای سراست و سر به پا بنهاده ست
پوينده به شب، به دست ها پرچم صبح
گردان سترگ- مردم آزاده ست.

*****

اين نغمه ی پر شور به بستان ماراست
اين زمزمه ی هزاردستان ماراست
از مامبريد دل به سودای بهار
کين بوی بهار در گلستان ماراست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

*****

صد بار به روز ناممان بر لب هاست
هرجاکه روی تو يادهامان برجاست
بر بام بهار و شورمستان چه گذشت
بس بلبل مست کزگلستانه جداست

*****

پرواز تو با اين پر مستان خوش باد!
اين بوی بهار در زمستان خوش باد!
بس طرفه نويدا که در اين بانگ شماست
اين زمزمه ی هزاردستان خوش باد!

علی رضاجباری (آذرنگ)
۲۸/۴/۸۶
۰۷/۷/۱۹

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شعری از عليرضا جباری (آذرنگ) درگرامی داشت خاطره قربانيان فاجعه ملی تابستان ۶۷' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016