1- اين نوشته اگرچه با استناد به اظهارات اخير آقاي حسين مرعشي، سخنگوي محترم حزب كارگزاران نوشته مي شود ولي روي سخن فقط با ايشان نيست، چرا كه جناب مرعشي ظاهراً بنا ندارند براي نظرات گاه و بيگاه خويش دليل ارائه كنند، بلكه اين نقيصه را به روش ديگري- بخوانيد با توسل به يك ترفند- جبران مي كنند و به جاي استدلال كه لازمه اظهارنظر است از انتساب خود به حزب كارگزاران بهره مي گيرند و نارواتر و ناشايسته تر آن كه پاي آيت الله هاشمي رفسنجاني را هم به ميان مي كشند، آن گونه كه انگار علاوه بر سخنگوي حزب كارگزاران، وظيفه سخن گفتن از جانب آقاي هاشمي رفسنجاني را نيز برعهده دارند!
با اين توضيح، در اين نوشته اولاً؛ روي سخن با حزب كارگزاران است و ثانياً؛ سخني- كه به يك درخواست دلسوزانه شبيه تر است- نيز با جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در ميان است.
advertisement@gooya.com |
|
2- آقاي مرعشي در گفت وگو با سايت اينترنتي رجا نيوز- كه متن آن روي سايت شخصي ايشان نيز آمده است- درباره آقاي دكتر احمدي نژاد مي گويد «اين آقا هم مثل من فقط در راهپيمايي ها و كارهاي دانشجويي حضور داشته و سهمش در به ثمر رسيدن انقلاب همين قدر است و الان هم اتفاقي رئيس جمهور شده است»!
مخالفت آقاي مرعشي با آقاي احمدي نژاد نه جديد است و نه عجيب زيرا دشمني ايشان و دوستان هم حزبي او با احمدي نژاد از همان هنگام كه آقاي احمدي نژاد شهردار تهران بود آغاز شده و در انتخابات مجلس هفتم و سپس انتخابات رياست جمهوري به اوج رسيده بود. چرا كه احمدي نژاد با روحيه مردمي، ساده زيستي، كار طاقت فرسا و شبانه روزي، مبارزه با رانت خواران در شهرداري تهران و ده ها اقدام اسلامي و انقلابي ديگر، از يكسو، دوران حاكميت حزب كارگزاران و جبهه اصلاحات بر شهرداري تهران را به شدت زير سؤال برده و نه فقط كم كاري بلكه سوءاستفاده ها و خطاكاري آنان را پيش چشم مردم به نمايش گذاشته بود و از سوي ديگر مي دانستند كه ادامه اين روند و گسترش حاكميت اصولگرايان بر ساير كانون هاي تصميم ساز نظير مجلس شوراي اسلامي و رياست جمهوري كمترين فرصتي براي بازگشت دوباره كارگزاران و مدعيان اصلاحات به قدرت باقي نخواهد گذاشت و از آنجا كه اين هر دو اتفاق بعدي نيز رخ داد، آقاي مرعشي و دوستانش تنها دو راه پيش روي خود داشتند، توبه از گذشته و بازگشت به آموزه هاي اصيل انقلاب و يا ادامه مخالفت كه متاسفانه آقاي مرعشي و برخي از همفكران ايشان راه دوم را برگزيدند، بنابراين مخالفت آقاي مرعشي و دوستانش با احمدي نژاد به عنوان يكي از چهره هاي شاخص اصولگرايي عجيب و غيرمنتظره نيست، اما آنچه اين روزها شاهد آن هستيم و در جريان انتخابات رياست جمهوري نهم نيز نمونه هايي از آن را شاهد بوديم، فقط يك مخالفت سياسي از نوع متداول و تعريف شده آن نيست، بلكه آقاي مرعشي در مخالفت با احمدي نژاد پا را از مرز مخالفت هاي مرسوم در ميان گروه ها و احزاب سياسي فراتر گذاشته و در اظهارنظرهاي خويش بي آن كه متوجه باشد- و انشاءالله بي آن كه بخواهد- به دشمني كور روي آورده و در پاره اي از موارد، مباني نظام را زير سؤال كشيده و به مردم اهانت مي كند. به عنوان مثال- و فقط به عنوان مثال- ايشان در اواخر تيرماه 68 طي مصاحبه اي، اعلام كرد «اسلام، نظام سياسي ندارد»! يعني موجوديت و مشروعيت جمهوري اسلامي ايران كه يك نظام سياسي برخاسته از اسلام است را زير سؤال برد و توضيح نداد كه اگر چنين اعتقادي دارد، چرا ايشان و دوستانش طي سال هاي متمادي در يك نظام اسلامي- كه مطابق نظر اعلام شده ايشان نبايد مشروعيت داشته باشد- مسئوليت هاي حساس داشته اند و چرا هم اكنون نيز براي تصاحب كرسي هاي قدرت در همين نظام، سر از پا نمي شناسند؟! و جديدترين اظهارنظر ايشان كه رياست جمهوري احمدي نژاد را «اتفاقي» دانسته اند، نه فقط اهانت به احمدي نژاد و تحريف واقعيات است، بلكه اهانت به مردم ايران و نامشروع جلوه دادن دولت نيز هست، آن هم در بحبوحه چالش هاي بيروني و همنوا با دشمنان تابلودار خارجي.
3- سخنگوي حزب كارگزاران توضيح نمي دهد كه وقتي رئيس جمهور شدن احمدي نژاد را «اتفاقي»- به مفهوم شانسي و تصادفي- مي داند اولاً؛ براي رأي مردم و شور و شعور آنها چه ارزشي قائل است؟ آيا حضور توده هاي ميليوني مردم در مراكز رأي گيري و انتخاب يك نامزد مشخص از ميان ساير نامزدها را هم اتفاقي! مي داند؟ ثانياً؛ نظر ايشان درباره اين كلام حضرت امام (ره) كه علاوه بر حجيت نقل، با مباني عقلي نيز انطباق كامل دارد چيست كه «ميزان رأي مردم است»؟ آيا امام راحل (ره) هم اتفاقي! چنين فرموده اند؟ و يا، چون از نظر مشعشع آقاي مرعشي خبر نداشته اند كه رأي مردم اتفاقي است چنان نظري را ارائه فرموده بودند؟! و...
ثالثاً؛ اگر رأي مردم به احمدي نژاد، اتفاقي! و بدون تفكر و محاسبه بوده است چرا اين اتفاق! درباره نامزد مشترك حزب كارگزاران و جبهه اصلاحات و بسياري از گروه هاي سياسي همسو با آنان روي نداده است؟ و آيا آراء مردم به نامزد مورد نظر خودتان را هم اتفاقي مي دانيد؟، اگر پاسخ مثبت است كه واي به حالتان و اگر پاسخ منفي است و فقط آراء احمدي نژاد را اتفاقي تلقي مي كنيد، با كدام معيار اين دو طيف را از هم تفكيك كرده ايد؟! شايد بر اين باوريد كه هر كس با شماست داراي عقل و درك و شعور است و هركه با شما نيست از همه اين مواهب محروم است؟! و اگر منظور شما هيچكدام از اين چند حالت نيست، پس منظورتان چيست؟!
4- و اما، همانگونه كه در صدر اين نوشته آمده است، روي سخن فقط با آقاي مرعشي نيست بلكه؛
آقاي مرعشي از سوي حزب كارگزاران به عنوان سخنگوي اين حزب معرفي شده است و مطابق يك اصل تعريف شده سخنگوي حزب بيان كننده مواضع حزب است. بنابراين بايد از حزب كارگزاران پرسيد كه آيا آنچه آقاي مرعشي اعلام مي كند، نظير فقدان نظام سياسي در اسلام- نفي مباني انقلاب و نظام- و يا اتفاقي بودن رياست جمهوري احمدي نژاد- اهانت آشكار به شعور مردم و چرخه مردم سالاري نظام- و موارد مشابه ديگر، مواضع حزب كارگزاران نيز هست؟ اگر پاسخ منفي است چرا ايشان را نه فقط از سمت سخنگويي حزب، بلكه از عضويت حزب طرد نمي كنيد؟ و اگر پاسخ مثبت است، شما را چه مي شود كه بيرون از گردونه مي گرديد؟ و براي كسب قدرت به هر ناروايي دست مي زنيد؟ البته وقتي آقاي مرعشي وجود نظام سياسي در اسلام را نفي كرد، آقاي محمد هاشمي به عنوان عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران گفت: «اظهارنظر آقاي مرعشي، نظر شخصي ايشان است و ارتباطي با مواضع تشكيلاتي كارگزاران ندارد» و تاكيد كرد كه «حزب كارگزاران در زمان مناسب نظرات خود را اعلام خواهد كرد» ولي حزب كارگزاران برخلاف وعده عضو مركزيت خود، هرگز نظر حزب را اعلام نكرد. چرا...؟! شايد به مصلحت نمي دانست. البته، مصلحت حزبي نه مصلحت نظام! كه اين نيز طرفه حديثي ديگر است!
5- هرچند حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني هرگونه ارتباط خود با حزب كارگزاران را نفي كرده اند اما، اعضاي اين حزب و از جمله آقاي مرعشي در اظهارنظرها و مواضع سياسي خود به گونه اي از آقاي رفسنجاني سخن مي گويند و پاي ايشان را به ماجرا مي كشند كه انگار حزب كارگزاران بي اجازه آقاي هاشمي آب نمي خورد و بيرون از خواست و نظر ايشان نه كلامي به كام مي چرخاند و نه قلمي بر كاغذ مي دواند! و اين در حالي است كه برخي از مدعيان حمايت از آقاي هاشمي بارها نشان داده اند هرگاه منافع حزبي و شخصي خود را در نفي شخصيت آقاي رفسنجاني ديده اند، از تاختن به ايشان دريغ نورزيده اند و اين ماجرا «عيان»تر از آن است كه نيازي به «بيان» داشته باشد.
به نظر مي رسد- و به احتمال زياد چنين است- كه نگاه پدرانه آقاي هاشمي به اعضاي حزب كارگزاران مانع از خروش ايشان به سوءاستفاده هاي اين حزب از نام و جايگاه وي بوده و هست، اما، اين نكته نيز نبايد ناديده گرفته شود كه حزب كارگزاران در پوشش دروغين حمايت از آقاي هاشمي، برخي از مباني ارزشي نظام را مورد حمله قرار مي دهد يعني مباني و اصولي- نظير تاكيد بر نظام سياسي اسلام- كه افرادي مانند آيت الله هاشمي رفسنجاني، زندگي خود را در راه اثبات و تثبيت آن صرف كرده اند، بنابراين كمترين انتظار از آقاي هاشمي رفسنجاني آن است كه اجازه ندهند مواضع غيراصولي و تخريبي اين حزب به حساب ايشان نوشته شود. مثلا - و فقط مثلاً- حمايت صريح آيت الله هاشمي رفسنجاني از رأي مردم در انتخابات رياست جمهوري نهم كه از شخصيت حق طلبي مانند آقاي هاشمي جز اين انتظار نمي رود، باعث خواهد شد سوءاستفاده كنندگان از شخصيت ايشان، زبان عناد به كام كشند و اگر باز هم زبان به عناد از كام بيرون آورند، گفته آنان - خداي نخواسته- در نگاه اين و آن به حساب آيت الله هاشمي رفسنجاني نوشته نشود.
حسين شريعتمداري