advertisement@gooya.com |
|
جناب آقای مسعود بهنود در شب قبل از ماجرای ۲۴ اسفند (انتخابات؟) در گفت و گو با بخش "ميزگردی با شما"ی صدای آمريکا، ضمن تشويق مخاطبان به شرکت در آن چه که "بخش رقابتی انتخابات مجلس هشتم" ناميدند، به ذکر پاره ای نکات پرداختند که به جهت عدم اشراف کامل مجری به مباحث جاری در عرصه سياسی ايران - که ظاهرا يکی از شاخص های اصلی کارمندان شبکه وی. او. ای محسوب می شود - در نهايت منجر به يکی شدن نقش آقای بهنود در مقام تحليل گر، مجری و البته کنش گر سياسی شد و بهانه نگارش اين سطور را فراهم ساخت.
بديهی است که به دليل شفاهی بودن گفتارهای جناب بهنود در باب ماجرای ۲۴ اسفند در برنامه شبکه تلويزيونی وی. ا. ای، نقل قول از ايشان ممکن نيست و لذا ممکن است در پاره ای از جملات منسوب به ايشان لغزش هايی شکلی و نه محتوای پديد آيد.
با اين حال چاره ای نيست که با اتکا به حافظه، برخی از استدلال های ايشان را - در حالی که شمارش آراء هم به پايان رسيده - مورد نقد قرار داد:
۱-ايشان در ابتدای سخنان خود با بيان ادعايی عجيب مبنی بر اين که بسياری از جريانات تحريم کننده يا بی تفاوت به انتخابات ۲۴ اسفند، عدم شرکت را مساوی سرنگونی نظام سياسی مستقر در ايران می دانند، در خوش بينانه ترين حالت مرتکب لغزشی زبانی شدند. چه از آن رو که می توان گفت حتی يک مورد در اثبات اين ادعای آقای تحليل گر عزيز در ميان بيانيه ها و اطلاعيه های گروه های معتبر مخالف شرکت در انتخابات ديده نمی شود. اميدوارم آقای بهنود بتوانند مستنداتی ارائه کنند که در آن نشان داده شود که جريانات مخالف شرکت در انتخابات، کنش "عدم شرکت" را گامی عملی در جهت سرنگونی نظم مستقر در ايران دانسته باشند.
۲- جناب بهنود با پايه استدلالی فوق و به کمک سبک نقالی/خاطره گويی خود - که حال ديگر نثر/گفتاری ملال انگيز شده است - تاکيد کردند که "بنابر اين هر نوع تغيير بنيادين در وضع موجود ممکن نيست" (نقل به مضمون). اين ادعای عجيب تر از قبلی را ديگر حتی در خوش بينی محض هم نمی توان لغزش گفتاری تلقی کرد. آقای مفسر عزيز بر اساس کدام آگاهی متافيزيکی چنين حکم قطعی ای درباره پديده های سياسی و يکی از مهم ترين آن ها يعنی امکان تغيير در وضع موجود نظام های مستقر بيان می کنند؟ يقينا جناب بهنود بسيار بهتر از نويسنده می دانند که فيلسوفان سياسی در هر گرايشی - حتی ارتجاعی ترين شان - اصل "امکان" تغيير بنيادين را از پيش محال فرض نکرده اند. (بماند که نقاط برجسته تاريخ سياسی جهان، دست کم در ۴ قرن متاخر نيز اين پيشگويی جناب بهنود را تا حد يک شوخی با مجری ناوارد شبکه وی. او. ای تقليل می دهد.)
۳- لغزش سوم جناب بهنود عزيز که بر پايه دو پيش فرض قبلی ايشان يعنی (الف- باور مخالفان شرکت در انتخابات(؟) به تحريم، در مقام رانه سرنگون گر نظام سياسی مستقر و ب- عدم امکان هر نوع تحول بنيادين) شکل گرفت، اين جمله را در پی داشت که تحريم کنندگان بی جهت در پی سرنگون سازی نباشند چرا که اساسا تحول بنيادين از پيش ممکن نيست (نقل به مضمون) و بنابر اين بهتر است به جای تحريم ابتکار تازه ای به خرج دهند(باز هم نقل به مضمون).
در باره محتوای پيش فرض ها در بالا به نکاتی اشاره شد. اما اين استنتاج واپسين در باب "تحريم و ابتکار نوين" هنوز محل نقد دارد.
جناب بهنود نمی توانند با استناد به يک و فقط يک مورد گفته يا نقل قول از چهره ای نه چندان جدی در ميان تحريم کنندگان، طيفی وسيع از مخالفان شرکت در انتخابات را به يک چوب برانند و با لحنی طنز و کنايه گون آن ها را دعوت به ابتکار عملی جديد در باب کنش تحريم انتخابات کنند.
اتفاقا در اين مورد خاص، سويه کمدی ماجرا را منطق موقعيت آقای بهنود و دوستان اصلاح طلبشان اشغال کرده اند. به بيان ديگر اين آقای بهنود و دوستانشان هستند که به شکل رقت باری هيچ ابتکاری الا شرکت بی قيد و شرط در هر فراخوان نظام سياسی ايران ندارند. حتی زمانی که خود معترف به غير عادلانه و غير رقابتی بودن انتخابات هستند.
۴- نتايج اوليه انتخابات (البته به زعم جناب بهنود، انتخابات!) کار نقد نقالی ايشان در شبکه تلويزيونی صدای آمريکا را راحت کرده است. اکنون ديگر نمی توان گفت که از پيش تعيين شده بودن بسياری از کرسی ها خيالبافی بوده است. می ماند آن هفتاد تا نود کرسی رقابتی که قرار بود سهم خوش خدمتی اصلاح طلبان باشد که نشد. و جناب بهنود در مقام شهروندی که می کوشيد ميان بد و بدتر، بد را بر گزيند نا کام ماند. حال بماند که در فرض کسب نود کرسی - به زعم آقای بهنود رقابتی - هم چيزی جز تکرار مجلس هفتم محقق نمی شد (بماند که کانديداهای ائتلاف اصلاح طلبان هم واقعا معرکه بودند!).
۵- به اين موقعيت رقت بار و در عين حال کميک اصلاح طلبان، می توان شعار انتخاباتی شان را هم علاوه کرد: کنترل تورم، مقابله با تحجر و سربلند کردن ايرانيان در عرصه بين الملل.
اصلاح طلبان در حالی شعار پوپوليستی مقابله با تورم را سر دادند که می دانستند دولت نهم با پايه ريزی شکل جديد بودجه نويسی عملا نقش نظارتی مجلس را از بين برده است. در حالی داعيه مقابله با تحجر سر دادند که برخی کانديداهای شان عين تحجر بودند. و در مقطعی به دنبال سر بلندی ايرانيان در عرصه بين الملل بودند که حتی از طرح استيضاح وزير خارجه در قامت يک کنش پارلمانی امتناع کردند (نزديک يک ماه از تصويب قطعنامه سوم گذشته و همان اقليت موثر! اصلاح طلب در مجلس فعلی در مقابل چه کرده اند؟)
۶- جناب آقای بهنود معتقدند که مخالفان شرکت در انتخابات بهتر است تا زمان يافتن ابتکار نوين سکوت کنند. حال آن که به نظر می رسد اين توصيه برای ايشان هم بد نباشد.