دريغی نيست/تو يادت همچو خورشيد فروزان/جاودان ماند/و نامت را/هزاران سال ديگر نيز/هر آزاده ای با شوق/می خواند/و می داند/که در روز مصيبت/همچو کوهی استوار/از پا نيفتادی/و در سيل حوادث/سر گران چون کوه اِستادی(حميد مصدق، بزرگداشت، به ياد آن بزرگ مرد)
روز بيست ونهم اسفند روز جاودانی تاريخ ملی شدن صنعت نفت در ايران است. بی ترديد نهضت ملی شدن نفت، ارزنده ترين حرکت تعيين کننده ايست که برهبری دکتر محمد مصدق نه تنها سرنوشت اقتصادی و سياسی ايران را دگرگون کرد، بلکه آغازگر راه پويندگان همه مبارزان جهان ستمديده بود تا به آفرينندگی تاريخ و جامعه خود برخيزند و بدينگونه هنگامه ساز قدرتهای ملی در سراسر گيتی شوند.
چند ماهی از عمر حکومت ملی مصدق نگذشته بود که نهضت ملی ايران اميد ها را بطور عميق در کشورهای آسيائی و افريقائی زنده کرد و همه چشم ها و قلب ها بسوی ايران، بسوی نهضت ملی ايران و بسوی رهبر آن دوخته شد و نهضت ملی ايران بعنوان الهام دهنده نهضت های آزاديبخش ملل محروم و کشورهای مستعمره سرمشق مبارزه و نبرد با استعمار جهانی و امپرياليسم قرار گرفت.
در دوره چهاردهم به همت والای دکتر مصدق لايحه ای از تصويب مجلس گذشت که طی آن دادن هر گونه امتياز نفت به بيگانگان ممنوع شد. در اين طرح دولت مکلف به استيفای حقوق پايمال شده ملت ايران از نفت جنوب گرديد.
دکتر مصدق در جلسه علنی مجلس شورايملی در اين باره گفت: "وقتی که کافتارادزه از طرف دولت شوروی برای امتياز نفت شمال به ايران آمد، فرصتی به دست من داد که از مضار و معايب آن ورق پاره در مجلس حرف بزنم و معايب و مضار گفته شده را علت طرح پيشنهادی خود راجع به تحريم دادن امتياز نفت قرار دهم. نظر من در تمام دوره چهاردهم پيروی از سياست موازنه منفی بود، در صورتيکه نظر نمايندگان حزب توده در مجلس اين بود که موازنه وقتی برقرار می شود که همسايه شمالی هم در شمال از حقوق و مزايای شرکت نفت يعنی دولت انگليس در جنوب بهره مند شود و حال آن که معقول نيست پيکر بی دو دست بتواند مقدرات خود را اداره کند و هر کس خواهان تعالی و ترقی و مقيد به حفظ استقلال ايران است، بايد سعی کند که دست بريده هر چه زود تر به جای خود گذاشته شود تا ملت ايران بتواند در مقابل دول بزرگ از حقوق خود دفاع کند."
دکتر مصدق در روز چهارده اسفند ماه ۱۳۲۹ چنين گفت: "ملت ايران بدانيد و آگاه باشيد که جبهه ملی تصميم به ملی کردن صنعت نفت را با رعايت حزم و احتياط و با مطالعات لازم اتخاذ کرده است."
روز بيست و چهارم اسفند ماه ۱۳۲۹ پس از سالها مبارزه، طرح دکتر مصدق و يارانش مبنی بر ملی شدن نفت کشور به اتفاق آراء به تصويب مجلس شورايملی رسيد و انتشار خبر آن ايرانيان را شادمان ساخت. بالاخره روز بيست و نهم اسفند ۱۳۲۹ سنا نيز به رغم اعتراض شديد دولت انگلستان، زير فشار افکار عمومی و مبارزات سرسختانه ميهن پرستان ايران ماده واحده ملی شدن نفت را به به تصويب رسانيد.
" بنام سعادت ملت ايران و به منظور کمک به تامين صلح جهانی، ما امضاء کنندگان ذيل پيشنهاد می نمائيم که صنعت نفت در سراسر کشور بدون استثناء، ملی اعلام شود.يعنی تمام عمليات اکتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت ايران قرار گيرد." "(دکتر محمد مصدق ـ دکتر سيد علی شايگان ـ دکتر مظفر بقائی ـ ابوالحسن حائری زاده ـ الهيار صالح ـ سيد حسين مکی ـ محمود نريمان ـ عبدالقدير آزاد ـ مير سيد علی بهبهانی ـ عبدالرحمن فرامرزی ـ محمد علی کشاورز صدر ـ عباس اسلامی.)"
بدنبال آن دکتر مصدق در مصاحبه با مخبرين خارجی گفت: "جبهه ملی که خود را نماينده تمايلات و افکار اصلاح طلبانه و استقلال خواهانه ملت ايران ميداند با تصميم قاطع برای ملی کردن نفت در سراسر کشور ايران شروع به اقدام کرد و با تکيه به احساسات و افکار عمومی ملت ايران و جلب توجه مطبوعات و افراد موثر و مفيد خارج از مجلس موفق شد که اين تصميم را بصورت قانون از تصويب مجلس شورايملی بگذراند."
از نظر مصدق تامين استقلال کشور و رفع کامل نفوذ بيگانگان از هر مصلحت و سود آنی ديگری برتر و حياتی تر بود. مصدق در مصاحبه ی مطبوعاتی خود در تاريخ سوم خرداد ۱۳۳۰ با مخبرين جرايد خارجی ميگويد: "به اين دلايل است که بعقيده مليون ايران، اولين قدم در راه اصلاحات مملکت رفع شر عمال شرکت سابق نفت است که ملتی را فدای مطامع خود کرده اند... بايد به ملل آزاد جهان اعلام کنيد که آخرين سعی ملت ايران برای نجات خود و شرق ميانه همين اقدام ملی يعنی مبارزه با مداخلات بيگانه که بزرگترين آن شرکت سابق نفت است، می باشد و ملت ايران برای تسلط بر اوضاع سياسی و اقتصادی خود ناچار است تا آخرين نفس برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت يعنی قطع ايادی بيگانگان از ثروت ملی و استقلال سياسی خود مبارزه کند."
دکتر مصدق در مجلس شورايملی در تشريح قانون ملی شدن صنعت نفت چنين گفت: "در پيشنهاد ملی شدن نفت در سراسر ايران نمايندگان جبهه ملی به جنبه سياسی آن بيش از جنبه مالی اهميت داده اند و علت اين بوده است که به علم اليقين تمام ملت ايران و بخصوص نمايندگان محترم مجلس و کميسيون نفت ميدانند که سرچشمه ی تمام بدبختی های اين ملت ستمديده، همان وجود شرکت نفت است و بس و شاهد گويای آن وقايع و اتفاقات، بدبختی های پنجاه ساله اخير ملت ايران و بخصوص وقايع دو ساله اخير اين کشور و قتل ها و سوء قصدهای متعدد ميباشد. شرکت نفت با اين تشبثات می خواهد همه مقامات را مرعوب خود نموده و فاسد کند و تقاضاهايی که داشته و دارد، انجام گردد. بديهی است که اميد ترقی کشور و بهبودی در وضع زندگانی اجتماعی ملتی که هيات حاکمه آن فاسد باشد، جز آرزوی خام و اميدواری تشنگان به سراب چيز ديگری نخواهد بود.برای اينکه ما خود را از اين وضعيت وخيم خلاص کنيم و برای اينکه دنيا بداند که هيچ دولتی حق نخواهد داشت و نخواهد توانست از معادن نفت ايران کوچکترين استفاده نامشروع بکند، ما بايد صنعت نفت را در سراسر مملکت ملی اعلام کنيم."
دکتر مصدق نه تنها در اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت پيروز شد بلکه کليه توطئه ها و دسائس سياسی و اقتصادی دشمن را چه در داخل کشور و چه در مجامع بين المللی نقش بر آب کرد و پس از خلع يد از انگلستان و مبارزه برای قطع ايادی اين استعمار کهنه کار با تمام قوا در برابر يورش امپرياليسم تازه نفس آمريکا به مقاومت پرداخت و اجازه نداد که آمريکائيان پا بر جای امپرياليسم انگلستان بگذارند و تسلط يک امپرياليسم، جايگزين قدرت و نفوذ امپرياليسم ديگر گردد.
در تاريخ سی ام خرداد ماه ۱۳۳۰ دکتر مصدق پيامی برای ملت ايران فرستاد که خلاصه آن چنين است: "هموطنان عزيز، در تاريخ ملت ها روزهای درخشان و پر مسئوليت و افتخار و موفقيت کمتر پيدا می شود. ايام عادی و گذران برای همه ملل يکسان است ولی آن ملتی که خوب و شرافتمندانه وظيفه اش را در برابر وطن، پرچم و تاريخ مملکت ادا کند، بيشتر از ديگران قدرت اخلاقی و عظمت روحی از خود نشان داده است. امروز يکی از آن ايامی است که شما هموطنان ميتوانيد صفحه جديد و مقدسی در حيات اجتماعی و اقتصادی خود باز کنيد و پس از پنجاه سال که از استقلال و آزادی سياسی ما نامی بيش نمانده بود، دوره نوينی را در برابر نسل معاصر و نسل آينده بوجود بياوريد. رشد و نبوغ سياسی شما ميتواند امروز را مبداء تحول و نهضت اصلاحی آينده قرار دهد...من ترديد ندارم که شما هموطنان عزيزم راهی را انتخاب خواهيد کرد که با شرافت ايرانيت و با غرور ملی و احساسات وطنی مطابقت دارد...آوازه همت و عزم خلل ناپذير شما در گسستن زنجيرهای استعمار اقتصادی به گوش جهانيان رسيده و خواهد رسيد...من افتخار خدمت گزارش مردم را بالاترين و پرقيمت ترين افتخارات حيات خود محسوب داشته و ميدانم بغير از اطاعت و امتثال فرمان هموطنان محبوب، هدفی ديگر ندارم."
و بدنبال آن به پيشنهاد هيات مديره موقت شرکت نفت ايران، تصويب شد که: "نظر به اين که روز بيست و نه اسفند ماه ۱۳۲۹ با تصويب قانون ملی شدن نفت در شانزدهمين دوره مجلس شورايملی صفحه نوينی در تاريخ افتخارات کشور باستانی ايران باز شده و ياد آور رشد ملی و عظمت روح ايرانی و نمودار علاقمندی تمام افراد ملت به حفظ استقلال کشور می باشد، از اين ببعد روز بيست ونه اسفند که دوران جديدی را نويد ميدهد به افتخار ملت ايران بعنوان جشن ملی تلقی و تعطيل عمومی اعلام ميگردد. نخست وزير دکتر محمد مصدق"
امروز جای مصدق خالی است. مصدق به درستی در کتاب "خاطرات و تألمات مصدق" می گويد: "تا ملتی دانا و رجالی توانا نباشند ، کار مملکت به همين منوال خواهد گذشت."
وفاداری به راه مصدق در دروغ نگفتن به مردم است. مصدق هرگز بر سر منافع ايران و ايرانی از بيگانگان پول نگرفت و با بيگانگان سازش نکرد. در زندگی سياسی مصدق هيچ چيز پنهان نبود. سالها زمان بايد تا مصدق را آن گونه که بود بشناسيم و دريابيم.
advertisement@gooya.com |
|
در پايان، به آخرين پيام تاريخی دکتر محمّد مصدق در دادگاه تجديد نظر نظامی بعنوان وداع با ملت ايران توجه فرمائيد.
"...آری تنها گناه من و گناه بسيار بزرگ من اين است که صنعت نفت را ملی کرده ام و بساط استعمار و اِعمال نفوذ منافع اقتصادی عظيم ترين امپراطوریهای جهان را ازاين مملکت برچيده ام و پنجه در پنجه مخوف ترين سازمانهای استعماری و جاسوسی بين المللی در افکنده ام و به قيمت ازدست رفتن خود و خانواده ام و به قيمت جان و عرض و مالم خداوند مرا توفيق عطا فرمود تا با همت و اراده مردم آزاده اين مملکت بساط اين دستگاه وحشت انگيز را درنورديدم. من طی اين همه فشاروناملايمات ، اين همه تهديد و تضييقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خودم غافل نيستم و به خوبی ميدانم که سرنوشت من بايد مايه عبرت مردانی بشود که ممکن است درآتيه در سراسر خاورميانه درصدد گسيختن زنجير بندگی و بردگی استعمار برآيند."
"عمر من و شما و هرکس چند صباحی دير يا زود به پايان می رسد ولی آن چه می ماند حيات و سرافرازی يک ملت مظلوم و ستم ديده است. از مقدمات کار و طرز تعقيب و جريان دادرسی معلوم است که در گوشه زندان خواهم ماند و اين صدا و حرارت را که هميشه درخير مردم به کار برده ام خاموش خواهند کرد و ديگر جزدراين لحظه نمی توانم با هموطنان عزيز صحبت کنم. بدينوسيله از مردم رشيد و عزيز ايران مرد و زن و پيروجوان توديع ميکنم و تاًکيد مينمايم که در راه پرافتخاری که قدم برداشتهاند از هيچ حادثهای نهراسند و نهضت مقدس خود را ادامه دهند و يقين بدانند ، خدا يار و مدد کار آنها خواهد بود."
«نمی دانی که بعد از تو/چه بر ما رفت/و چه گل های سرخی/بهتر از صد گل/هزاران گل/به روز تيرباران ها/به روی خاک افتادند/چه تختی ها/پس از آن گونه سختی ها/به مردی جان سپردند و به پيش خصم/جوانمردانه اِستادند///تو بودی اوستاد مردی و رادی/تو درس راد مردی را/به مردان ياد می دادی/و ما پويندگان راه تو/تا روز پيروزی/و بهروزی/به جان راه تو را پيوسته می پوئيم/و می گوئيم/گرامی باد نام تو/و نامی باد/نام تو (حميد مصدق،بزرگداشت،به ياد آن بزرگ مرد)
دکتر پرويز داورپناه، ۲۷ اسفند ۱٣٨۶ - ۱۷ مارس ۲۰۰٨