بيست سال از قتل عام زندانيان سياسی ايران در تابستان ۱۳۶۷ گذشت. بيست سال از روزهای سياهی که طی آن با سه پرسش کوتاه ِ زندانبانان حکومت ايران، جان چند هزار زندانی سياسی گرفته شد؛ گذشت. زندانيانی که از هر حقوق قضايی ای محروم بودند دسته دسته به چنگال مرگ سپرده شدند و گروه گروه در گورهای جمعی دفن گرديدند. فاجعه ای عظيم و هولناک که هنوز هم اثر زخم عميق آن بر پيکر جامعه ايران باقی است.
advertisement@gooya.com |
|
کشتار دهشتناک ۶۷ را از زوايه های گوناگون می توان بررسی کرد. می توان کنش ها و واکنش های سياسی را از پس آن ديد و از منشور آن، وقايعی را که منجر به چنين فاجعه ی بزرگ انسانی شد ارزيابی کرد. می توان در انعکاس تصوير اين واقعه شوم، نقش و چهره ی تشنگان و آزمندان قدرت را ديد. می توان در آن، آمال و آرزوهای قربانيان را برجسته کرد. می توان بی قيدانه آن را به آوردگاهی تعبير کرد که کشتن و کشته شدن سرشت و قاعده ی آن است... اما می توان طور ديگری هم ديد. می توان به دور از همه اين تفسيرها آن را تنها از زاويه ای انسانی نگريست تا آن گاه به عمق فاجعه پی برد.
فاجعه چنان ژرف و گسترده بود که نمی توان آن را در پس غبار زمان به گرد فراموشی سپرد. فاجعه چنان غيرانسانی و وسيع بود که مرزها و ديوارهای خود ساخته ی ذهنی انسان ها را درنورديد و شيرازه وجودی انسان را به دور از همه اين مرزها، در برابر ديدگان ما قرار داد. شيرازه ای که حق زندگی، شالوده ی اساسی آن است.
در اين بيست سال ده ها خاطره از اين کشتار نگاشته شد، صدها يادمان برگزار و ده ها سند منتشر گرديد تا به هزارتوهای تيره و تار اين واقعه - که همچنان نيت تعمدانه ای به تاريک ماندن و فراموشی آن اصرار می ورزد - پرتو افکند.
امروز سرافرازانه می توان باليد که عليرغم همه کاستی ها، جامعه ايرانی لااقل در بخش وسيعی از روشنگران آن به شکلی بی سابقه به منشور جهانی حقوق بشر روی آورده است. منشوری که تلاش دارد انسان را به دور از همه ی آن مرزهای يادآوری شده تعريف کند و به آن ارزش گذارد.
اين که چه کسانی با چه ديدگاه هايی کشته شدند و يا اختلاف بر سر تعداد کشته شدگان که ۳۵۰۰ نفر بودند يا پنج هزار نفر و يا بيشتر، مسئله ای فرعی است؛ مهم ارزش قائل شدن به جان آدمی و حقوق انسانی است. مهم اين است که تاکيد شود قربانيان تابستان ۶۷ و همه آن ها که در دهه سياه شصت کشته شدند در بی حقوقی کامل جان خود را از دست دادند؛ مهم اين است که تمامی گوشه های تاريک اين وقايع خشونت بار در دادگاهی عادلانه روشن گردند و عاملين و آمرين آن به دست عدالت سپرده شوند.
اين زخم عميق نشسته بر پيکر جامعه التيام نخواهد يافت با اين حال برگزاری چنين دادگاهی تجربه ی بزرگ تاريخی ما خواهد بود. تنها آن زمان است که می توان صفحه وقايع خونبار تابستان ۶۷ را به عنوان اوج خشونت افسار گسيخته ی حاکمين بر جامعه، در دفتر تاريخ ورق زد و آن را به درس بزرگ تاريخ سپرد تا با رويکردی هميشگی به آن، سبعيت کور و خشن را آگاهانه شناخت و جامعه را از آن پرهيز داد؛ تا ديگر، متهمين جنايتی به اين بزرگی نه تنها نتوانند به وزارت و پست و مقام برسند که بايد پاسخگوی اعمال غيرانسانی خود باشند.
گفتاری پرنغز می گويد: «گذشته چيزی را برای حال آشکار می کند که حال قادر به مشاهده ی آن باشد.» اگر تا ديروز به فاجعه تابستان ۶۷ و کشتارهای دهه شصت از نگاهی آرمان خواهانه از هر ديد و نظری به داوری نشسته می شد؛ امروز با گسترش بی مانند فعاليت های حقوق بشری در ايران از اين گستره ی تازه به اين فجايع نگريسته می شود. از اين منظر است که «گذشته» طور ديگری بر ما «آشکار» می شود و ما قادر می شويم آن را آن گونه که بود ببينيم. از اين منظر است که ديگر اعدام، شکنجه و دادگاه های ناعادلانه برای هر انسانی، با هر ديد و تفکری، ناروا می شود.
اگر چه هنوز حکومتگران ايران مهر سکوت و کتمان بر کشتار تابستان ۶۷ زده اند و به دليل فضای حاکم بر ايران همچنان سخن گفتن از اين فاجعه عقوبت های سنگينی در پی دارد؛ و اگر چه رسيدن به آن دادگاه عادلانه ی روشنگر، همچنان تلاش و سخت کوشی بسياری می طلبد، اما بر اثر کوشش پيگير خانواده های قربانيان، بازماندگان اين فاجعه و فعالين حقوق بشر در ايران، موضوع کشتار تابستان ۶۷ هر روز بيشتر و بيشتر مطرح می شود طوری که سرانجام در بيستمين سالگرد کشتار ۱۳۶۷، سازمان عفو بين الملل خواهان پيگيری اين واقعه و محاکمه عاملان آن می شود که اين خود گواهی بر به بار نشستن بخشی از کوشش های تلاشگران عرصه حقوق بشر است.
بيانيه سازمان عفو بين الملل در اين باره نويدی است به فعالين حقوق بشر تا با انگيزه ای فزون تر در راه ايجاد کميته ای حقيقت ياب و طرح رسمی موضوع کشتار تابستان ۶۷ و فشار برای برپايی دادگاهی عادلانه در اين زمينه تلاش خود را دو چندان سازند.
ما با صدای رسا اعلام می کنيم که مسئوليت کشتار فجيع تابستان ۶۷ مستقيما بر دوش حکومت ايران است و اوست که بايد پاسخگوی اين فاجعه ضد بشری باشد.
در بيستمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی ايران در تابستان ۱۳۶۷ ياد همه اين قربانيان بی عدالتی را گرامی بداريم و بکوشيم تا پيمان های مندرج در منشور جهانی حقوق بشر هر چه بيشتر به باور جامعه ايران تبديل گردد تا چنين فاجعه ی دهشتناکی هيچ گاه در تاريخ کشورمان تکرار نشود.
کانون ره آورد – آخن – آلمان
تابستان ۱۳۸۷