مرگ تدريجی يک اتهام! ورقا
اقدام تحسين برانگيز و بی سابقه وزارت اوقاف مصر:
در کشور مصر نيز به موازات ايران ، بهائيان ، سالهاست که از اتهام وابستگی به دولت اسرائيل بی بهره نبوده اند. چند روز قبل اما در اقدامی بی نظير ، وزارت اوقاف مصر، بهائيان مصر را از هر گونه ارتباطی با صهيونيزم – اتهامی که قبلا بدون هيچ سند و مدرکی ، توسط همين وزارتخانه بر آنها وارد می شد – مبرّا دانست. شيخ سالم عبدالجليل ( معاون امور مذهبی ) در اين باره چنين اظهار داشت :
"هيچ دليل و مدرکی وجود ندارد که بهائيان مصر را به حمايت از صهيونيزم متهم سازد.اما بطور کلی می گويم که وجود هر فرقه ای که آئينی غير آسمانی را تبعيت نمايد به معنای خدمت به دشمنان است. اما گفتن اين مطلب که بهائيت در خدمت صهيونيزم است يا با آن رابطه دارد يا حرکت هايش حکم شده صهيونيزم است يا با آن پيوند دارد ؛ همه اينها اتهاماتی بدون مدرک و سند است و بارها توسط نهادهای اطلاعاتی ، و نه محققين اسلامی مطرح شده است.
ما نه تنها دعوت به گفتگو را قبول می کنيم بلکه در واقع از سايرين که با آنها اختلاف عقيده داريم نيز دعوت به گفتگو می کنيم تا به زمينه مشترکی دست يابيم " (ترجمه) (۱)
اين اعتراف صادقانه وقتی بيشتر جالب توجه می گردد که ملاحظه شود پيش از اين ، همين وزارتخانه – که از جمله مسئوليت هايش نظارت بر کليه مساجد و موسسات دينی در مصر است - مخالفتش را با بهائيان آشکارا اعلام نموده بود : " ... وزارت اوقاف ، به مسئوليت آقای زقزوق ، به جميع مساجد مصر اعلام کرده که حمله به بهائيان را شروع کنند ... " (۲)
در ايران اما قريب سه دهه است که مداوما بهائيان به وابستگی به دولت اسرائيل متهم می گردند. ردّيه نويسان و بهائی ستيزان – بی آنکه مدرکی ارائه نمايند - بارها و بارها اين اتهام را صرفا تکرار نموده اند و چنانکه يکی از انديشمندان بهائی می نويسد : " روش کار بهائی ستيزان بسيار روشن است. تکرار منظم و حساب شده و مکرر واژه های "بهائی" و "صهيونيزم" يا "اسرائيل" ... در کنار يکديگر به خلق حافظه هايی مصنوعی ، نامربوط ولی تازه می انجامد... ]چنانکه[ در نتيجه تبليغاتی مشابه و بلند مدت در امريکا و تاثير منفی رسانه ها و تلويزيون، بسياری از امريکائيها نژاد سياه را با خشونت و بزه کاری مترادف می دانند. اين نتيجه دهه ها سم پاشی حساب شده است و به توليد يک حافظه تازه انجاميده است. " (۳)
آخرين اقدام از اين دست ، تهيه طومار بهائی ستيزی در محل اقامه نماز جمعه طهران و قم بوده است.
از جانب ديگر بهائيان نيز به گونه ای خستگی ناپذير و به دفعات بنابر دلايل بسيار به ردّ اين اتهام مبادرت نموده اند. در اين ميان ديدگاه رسمی جامعه بهائی در اين مورد که اخيرا منتشر شده است ؛ چنين می گويد :
" عدّهای يا از روی بیخبری و يا به منظور پيشبرد مقاصد خاصّ خود وجود مرکز جهانی بهائی در کشور اسرائيل را امری سياسی و نوعی وابستگی به نهضت صهيونيسم به شمار میآورند. هر طفل سبقخوان مکتب تاريخ میداند که علّت وجود مرکز جهانی بهائی در اراضی مقدّسه اين است که صد و چهل سال پيش، به تحريک دولت ايران حضرت بهاءالله به اين منطقه که در آن زمان تحت سلطۀ امپراطوری عثمانی بود تبعيد شدند و بدين ترتيب هشتاد سال قبل از تأسيس کشور اسرائيل، مرکز جهانی بهائی در اراضی مقدّسه تثبيت يافت. روابط مرکز جهانی بهائی با اسرائيل مانند ساير کشورهای جهان، بر اساس اطاعت از قوانين مدنی آن مملکت و عدم وابستگی و دخالت در امور سياسی استوار است. شايد مناسب باشد که يادآور شويد که در سال ۱۹۴۷ ميلادی، يک سال قبل از تأسيس کشور اسرائيل، هنگامی که کميسيون ويژۀ فلسطين در سازمان ملل متّحد خواهان نظر اديان و گروههای مختلف راجع به آيندۀ اين سرزمين شد، رئيس اين کميسيون، عالیجناب قاضی اميل سندستروم، ضمن نامهای به مرجع امر بهائی، حضرت شوقی افندی، نظر و ديدگاه بهائيان را در اين زمينه جويا شد. آن حضرت در تاريخ ۱۴ جولای ۱۹۴۷ در مکتوبی خطاب به ايشان فرمودند که ديانت بهائی به کلّی از سياست حزبی مبرّا است و در مجادلات و منازعاتی که در مورد آيندۀ ارض اقدس در ميان است وارد نمیشود. هيکل مبارک در همان نامه توضيح میفرمايند که "بسياری از پيروان ديانت ما از اعقاب مسلمان و يهودی هستند و ما هيچ گونه تعصّبی نسبت به هيچ يک از اين دو گروه نداريم و به جان و دل مشتاقيم که به منظور حفظ منافع متقابل آنان و خير و صلاح اين مملکت، بين آنها صلح و آشتی برقرار گردد."(۴)
اکنون، اين اعتراف تاريخی وزارت اوقاف ، نشانگر آنست که مقامات مصری تدريجا و سرانجام متوجه اين حقيقت می گردند که بهائيان نسبت به وطن مالوف و کشور محبوبشان خيرخواه و وفادارند.
بهائيان ايران نيز اين اقدام مبارک را به فال نيک گرفته و به جان و دل اميدوار و مشتاقند که اوليای امور و مسئولين حکومت ايران نيز بر اين حقيقت آگاه گردند که بهائيان به عنوان شهروندانی صميمی و قديمی ، آرزومند سربلندی و عزت سرزمين خود ،ايران عزيز، می باشند.
زيرنويس:
۱- -ترجمه از مقاله " الاوقاف تتراجع عن اتهام البهائيين المصريين بمسانده الصهيونيه " مندرج در سايت الاقباط متحدون :
"لا يوجد تحت يدی أی دليل لإدانة البهائيين المصريين بمساندة الصهيونیة, ولکننی أقول بصفة عامة أن وجود أی طائفة تدين بدين غير سماوی هی تخدم أعدائنا!!!, فأنا يا أخی فی الأوقاف ولا أعرف شیء مثل هذا, ولکن القول بصفة خاصة أن البهائیة تخدم الحرکة الصهيونیة أو هی بنتها أو ابنها –علی حد قوله– أو أنهم يتحرکون بها أو أن هناک خيوطاً تربطهما معاً فهذه اتهامات يعوزها الدليل,وهذاالکلام تقوله المخابرات وليس علماء المشايخ".
وقال فضيلته: "نحن ندعو الجميع إلی التحاور وبالتالی نحن لا نقبل الحوار فقط بل ندعو إلی التحاور مع کل مَن يخالفنا فی الرأی للوصول إلی قواسم مشترکة لأجل الحق".
۲- http://www.bahai-egypt.org/2008/07/bahais-of-egypt-submerge-into-more.htmlو نيز نگاه کنيد به : مطلب "مصر بهائيان را صهيونيست نمی شناسد " مندرج در سايت ايران امروز :
www.iran-emrooz.net
۳- گفتارهايی پيرامون ادعاهای کاذب ِ بهائی ستيزان در مورد صهيونيزم و دين ِ بهائی:
جعل رابطه و توليد حافظه در راستای دگر آزاری ۱
کاويان صادق زاده ميلانی مندرج در سايت نگاه :
http://www.negah28.info/index.php?option=com_content&task=view&id=913&Itemid=24
جالب توجه است که سايت وزارت امور خارجه اسرائيل نيز تحت عبارات ذيل جامعه بهائی را از اين اتهام مبرا دانسته است :
"هر سال هزاران نفر بهائی از سراسر جهان برای ادای فريضه دينی و زيارت از اماکن مقدس بهائی و انجام خدمت نسبت به باور مذهبی خود، از اسرائيل ديدن می کنند و برای اماکن متبرکه بهائی در اين کشور و نگاهداری و گسترش آنها تبرعات می فرستند – همان گونه که پيروان تشييع و خادمان اهل بيت، به زيارت اماکن مقدس شيعه در نجف و کربلا و کاظمين می روند و به عراق تبرعات می فرستند و هرگز به اين علت که آنها به زيارت عتبات عاليات و يا حج می روند نمی توان برچسب جاسوسی عراق و عربستان به آن ها بست"
http://www.mfa.gov.il/MFAFA/NewsAndReports/150808-QAndA-Bahais.htm?DisplayMode=print.
۴- نگاه کنيد به :
http://www.noghtenazar2.info/content/view/618/146/
http://www.aeenebahai34.info/content/view/609/50/