روز به روز مردم گرفتارتر شده اند، مصاحبه روزنامه ماينيچی ژاپن با آيت الله منتظری به مناسبت سالگرد انقلاب
بسمه تعالی
مصاحبه روزنامه ماينيچی ژاپن با آيت الله العظمی منتظری
به مناسبت سی امين سالگرد انقلاب اسلامی
در تاريخ ۱۳۸۷/۷/۲۶
حضرت آيت الله العظمی منتظری دامت برکاته
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی و آرزوی سلامتی و طول عمر، و ابراز تشکر و قدردانی از پذيرش سوالات اين روزنامه .
با توجه به اين که انقلاب اسلامی ايران به زودی سی امين سالگی خود را جشن خواهد گرفت ، روزنامه ماينيچی ژاپن قصد دارد به مناسبت سی سالگی انقلاب اسلامی ايران مجموعه مصاحبه هايی را با شخصيت های طراز اول کشور به انجام برساند. با توجه به نقش و جايگاه حضرتعالی در به ثمر رسيدن انقلاب و رويدادهای بعد از آن ، اگر اجازه بفرماييد گزارش اول در اين زمينه را با مصاحبه حضرتعالی در روزنامه درج کنيم .
با تشکر فراوان .
خبرنگار روزنامه ماينيچی
کاسوگا تاکايوکی
سوال ۱ - حضرتعالی در کتاب خاطرات خود ذکر کرديد که :
"من هميشه زندان بانها و مسئولين زندان را از برخورد غير اسلامی با زندانيان برحذر میداشت .، من به زندان ها نماينده میفرستادم که زندان ها را بازرسی کنند که اخلاق اسلامی در آنها رعايت شود و به زندانيان ظلم نشود و حقوق آن ها پايمال نگردد، درست است که يک کسی زندانی ما شده ولی نبايد به او ظلم بشود هرچند - به قول آقايان - از منافقين باشد. آقايان انصاری نجف آبادی و محمدی يزدی مدت ها نماينده من در زندان ها بودند و به شکايات زندانيان رسيدگی میکردند; خلاصه من با تندروی ها مخالف بودم ، نسبت به هر کسی که میخواست باشد; حتی تعبير به "منافق " هم صحيح نيست ". (خاطرات ، ص ۶۲۰).
اما برخی بر اين باورند که سخت گيری و حذف نيروهای ضد انقلاب از قبيل مجاهدين خلق باعث استحکام پايه های انقلاب اسلامی تا به حال در ايران شده است . البته اين ديدگاه به معنای قبول استفاده از "قهر مذهبی در صورت لزوم " است . حضرتعالی در اين باره چه نظری داريد؟
بسمه تعالی
با سلام و تحيت و اعتذار از تأخير جواب
جواب ۱ - همان گونه که در مطالب مورد ذکر شما از خاطرات اين جانب آمده است ، آنچه که مورد عنايت و حساسيت بنده در گذشته و حال بوده است اين است که تمامی افراد کشور اعم از مخالف يا موافق ، حقوقی انسانی دارا هستند که بايد آن حقوق رعايت شود. اين حساسيت هنگامی بيشتر شد که من مشاهده میکردم افرادی بازداشت شده اند و به دليل اين که مخالف حکومت هستند به بدترين وجه در زندانها با آنها برخورد میشود. گاهی احکام صادره همخوانی با جرم ندارد. در زندان هم که در حال سپری کردن محکوميت خويش اند حقوق انسانی آنها رعايت نمی شود. بدتر از همه پس از عمليات مرصاد برخی از آنها که قبلا به چند سال زندان محکوم شده بودند فقط به دليل اين که مثلا سر موضع اند اعدام شدند. اين جانب مخالف اين نبوده و نيستم که اگر کسی جرمی مرتکب شده است توسط دادگاه صالحه با طی مراحل دادرسی اعم از صدور کيفرخواست ، اخذ وکيل ، فرجام خواهی و... حکمش صادر و اجرا شود; ولی معتقد بودم اولا با قوه قهريه نمی توان با تفکر و انديشه برخورد کرد، و ثانيا اگر حکمی هم صادر شده است چرا محکوم عليه حق دفاع يا اخذ وکيل يا فرجام خواهی نداشته باشد؟! چرا با او چون يک انسان برخورد نشود؟! در يک کلام بنده از تندروی ها و حق کشی ها انتقاد میکردم .
البته بايد به اين نکته هم اشاره کنم که مخالفان در برهه ای از زمان تندروی هايی کردند. آنها دست به سلاح بردند و باعث شدند با خشونتشان سخت گيری بر نظام و انقلاب تحميل شود و برخی با ذکر موارد ترور و آدم کشی های آنان سوژه به دست آورده از آن روز تاکنون بر مخالفان بتازند. در اينجا تندروی از هر دو سوی ميدان باعث شد که سنت و روش بدی بر نهادهای امنيتی و قضايی کشور با هدف استحکام پايه های نظام تحميل شود که ما هنوز گرفتار آن هستيم .
سوال ۲ - علی رغم اين که حضرتعالی فرزند گرامی تان را در حمله تروريستی مجاهدين خلق از دست داديد، به برخورد همراه با عطوفت اسلامی تکيه داشتيد و آن را به امام نيز پيشنهاد کرده ايد. به عنوان پدر کسی که فرزندش را در حملات تروريستی مجاهدين خلق از دست داده است ، آيا نسبت به اين گروه احساس نفرت داشتيد؟
جواب ۲ - مخالفت های فکری اين جانب پس از آن که سازمان مجاهدين خلق دچار تغيير ايدئولوژيک شد در سالهای قبل از انقلاب بر کسی پوشيده نيست . آن زمان بنده به همراه برخی چون آيت الله طالقانی در زندان ، با آنها حشر و نشر داشتيم و چون آنها به تغيير ايدئولوژی و مذهب مارکسيسم گرايش يافتند با آنها از نظر فکری و عملی به مخالفت پرداختيم . از همان زمان با سران و افکار آنها آشنا شدم و به غرور کاذب آنها پی بردم و بر همين اساس آنها پس از انقلاب خود را تافته جدا بافته از ملت حساب کردند. پس از آن اين گروه را هيچ گاه پذيرا نبودم ، در حالی که آنها با اسم و رسم و آرم خود با آيت الله خمينی ديدار و گفتگو میکردند. البته شايد ايشان هم میخواسته اند با آنها اتمام حجت نمايند. آقايان سازمان مجاهدين سهم زيادی میخواستند که با خوی انحصارطلبی ديگر انقلابيون سازگار نبود. آنها به اعمال و فعاليت های خشن روی آوردند و نه تنها فرزند من که بسياری از بزرگان ملت و افراد نخبه حوزوی و دانشگاهی و مردم عادی را ترور کردند و از اين مسير خسارات بسياری بر کشور تحميل شد. همان روزی که در ۷ تير ۱۳۶۰ فرزندم محمد شهيد شد، پيام دادم و علاوه بر آن که غصه از دست رفتن فرزندم را بخورم - که سالها مبارزه کرد، شکنجه و زندانی شد و آوارگی کشيد - بيشترين ناراحتی من از اين جهت بود که بچه های پاک و نورسته اين کشور گول شعارهای پوچ سران اين سازمان را بخورند که اين وضعيت سنگين تر از شهادت فرزندم بود.
سوال ۳ - حضرتعالی قبل از رحلت امام خمينی ، طی دو نامه ای که در مورخه ۱۳۶۷/۵/۹ و ۱۳۶۷/۵/۱۳ به ايشان نوشته ايد، نسبت به نقض حقوق بشر در زندان ها نارضايتی عميق خود را نشان داديد. آيا آيت الله خمينی در آن زمان از اين نقض حقوق بشر يا دادگاه های ناعادلانه خبر نداشتند؟ يا اين که آگاهی داشتند و اقدامی انجام ندادند؟
سوال ۴ - حضرتعالی در خاطرات خود با اشاره به "اطرافيان " امام ، به اين مسأله اشاره کرديد که در سال های پايانی عمر امام "بسياری از مواقع از نام امام سوء استفاده میشد"(همان ، ص ۶۶۳). اين برداشت وجود دارد که اين اشخاص احمد آقا خمينی و يا آيت الله هاشمی رفسنجانی بوده اند. در آن زمان چه کسی قدرت سياسی را بر عهده داشت ؟
جواب ۳ و ۴ - بعيد میدانستم ايشان از وضعيت نابسامان زندان ها اطلاع داشته باشند. برخی ها که حتی خود ايشان روی آنها نظر داشتند هم نمی توانستند يا نمی خواستند گزارش ها را به ايشان بدهند يا اطرافيان ايشان اخبار و گزارش ها را به واسطه رعايت حال ايشان ، سعی میکردند به ايشان داده نشود. روزی من به آيت الله خمينی عرض کردم آقا! کسی هست در زندان که انقلاب و شما را قبول ندارد اما میخواهد دنبال کار خودش برود، فعاليتی هم نمی کند، آيا ما حق داريم او را در زندان نگه داريم ؟ ايشان گفتند: نه! مگر من اصول دين هستم که اگر کسی مرا قبول نداشت بايد در زندان نگه داشته شود. نظر ايشان اين گونه بود. برخی ها هم مطالبی را با اسم و رسم ايشان بيان میکردند يا عملی به نام ايشان انجام میگرفت که در نتيجه موجب ضرر و خسران به اسلام ، انقلاب و شخص آيت الله خمينی شد.
سوال ۵ - حضرتعالی در مصاحبه قبلی با اين روزنامه به تاريخ ۲۰۰۷/۰۲ فرموديد: "انقلاب به خاطر آزادی همه ملت بود، نه آزادی حکومت ها تا دهن مخالفان خود را ببندند." الان با گذشت سی سال از وقوع انقلاب اسلامی ايران ، اين انقلاب را چطور میبينيد؟
جواب ۵ - شعاری را آيت الله خمينی مطرح کردند ما هم به تبع ايشان و مردم هم با همان شعارها وسط ميدان آمدند و انقلاب به پيروزی رسيد، شعار "استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی " بود. استقلال تا حدی حاصل شده است اما درباره آزادی و جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است راه باقی است . درباره آزادی بايد گفت علی رغم شعارهای فعلی مسئولان که به عنوان نمونه در آمريکا گفته اند ايران آزادترين کشور دنياست ، چنين مطلبی صحت ندارد و آزادی های مشروع و مصرح در قانون اساسی به راحتی با مصونيتی که آقايان در برابر قانون و شرع ! برای خود میپندارند پايمال میشود. هنوز خيلی از احزاب آزادی ندارند، برخی گروه های سياسی چون مخالف سليقه حاکمان اند غيرقانونی شمرده شده اند. رسانه هايی که ثناگوی حاکمان اند آزادند که هرچه میخواهند يا دستور گرفته اند بنويسند ولی رسانه های مستقل از حاکميت مشکلاتی را از ناحيه مقام ها و نهادهای امنيتی و قضايی متحمل میشوند. برخی افراد در کشور ممنوع التصوير هستند.
مسئولين ما در سخنرانی ها از وجود ظلم و بی عدالتی در جهان سخن میگويند; آيا در ايران ما ظلم و بی عدالتی و تجاوز به حقوق ديگران وجود ندارد؟! اين جانب در خطبه نماز عيد فطر گفتم : چرا ده سال است حسينيه را که از پول شخصی ساخته شده است و محل تدريس فقه و اخلاق اسلامی و اقامه مجالس مذهبی بود بسته و پلمب کرده اند؟ و ديديم که چه عکس العملی نشان دادند. حجة الاسلام آقای مجتبی لطفی يکی از اعضاء دفتر را بازداشت و منزل او و منزل داماد اين جانب را مورد بازرسی قرار دادند و اشياء زيادی را با خود بردند. چرا دفتر من در مشهد و اصفهان را اشغال کرده اند؟
درباره جمهوريت هم بايد گفت : با دخالت های ناروای ارگان هايی انتصابی چون شورای نگهبان يا برخی نهادهای نظامی ، عملا انتخابات به انتصابات تغيير پيدا کرده است . افراد لايق و انقلابی و کارآمد برای جامعه و مردم را به بهانه های واهی بی دين و ضد نظام قلمداد میکنند، تنها به اين دليل که به آقايان انتقاد دارند. و عملا در اين مسير آنها را رد صلاحيت میکنند، و کسانی که باب ميل خودشان است از صندوق ها بيرون میآيند و آنها خود را به غلط نماينده مردم میدانند! و مشخص است که آنها میشوند وکيل الدولة نه وکيل الملة !
آقايان فقط ولايت مطلقه فقيه را مورد توجه قرار میدهند و ديگر اصول قانون اساسی را زير پا میگذارند. ولايت مطلقه که آقايان آن را فوق قانون میدانند منجر به حکومت فردی و ديکتاتوری میشود، حال آن که فقيه بما انه فقيه بايد نظارت داشته باشد تا در قوای سه گانه کاری بر خلاف موازين اسلام انجام نشود نه اين که در تمام جزئيات کشور حق دخالت داشته باشد و مردم و آنها که با رأی واقعی مردم سر کار آمده اند هيچ قدرتی نداشته باشند.
از نکات مهم ديگر مسأله معيشت و اقتصاد مردم است . علی رغم شعارهايی که تا به حال داده شده است روز به روز مردم گرفتارتر شده اند.
سوال ۶ - از مضمون دو نامه منسوب به امام خمينی که برای حضرتعالی فرستاده اند و حضرتعالی را از کار سياسی برحذر داشته اند، اين طور برداشت میشود که حضرتعالی با مجاهدين خلق ارتباط داشته ايد. حمايت های شما از زندانيان بعد از انقلاب نيز به اين برداشت دامن زده است . از نظر حضرتعالی انقلاب بايد خدمتگزار اسلام و مردم باشد و عطوفت اسلامی را مدنظر قرار دهد. احساس میشود که مخالفان حضرتعالی از نظريات حضرتعالی عليه حضرتعالی سوء استفاده کرده اند که تأسف بار است .
جواب ۶ - اين جانب مسئوليت های دنيوی را اعتباری دانسته و به آنها هيچ علاقه ای ندارم ; بر همين اساس هنگامی که خبرگان ملت ، رأی و نظر مردم را به عنوان يک مصوبه مورد قبول و تأکيد قرار دادند و من را به عنوان رهبری آينده معرفی کردند، نامه ای به رئيس خبرگان نوشته و مخالفت خود را اعلام کردم . مدتی هم که مسئوليت داشتم سعی میکردم ثناگو نباشم . صرف اين که قائم مقام رهبر شدم از فريضه امربه معروف و نهی ازمنکر غافل نباشم . و در مقابل خطاها سکوت نمی کردم . اگر آيت الله خمينی نظرشان بر اين بود که من در کنار باشم خوب بود دوستانه يک بار به من میگفتند: شما ديگر صلاح نيست مسئوليت سياسی داشته باشيد. راهش اين بود، نه اين که با وارد کردن اتهاماتی چون حمايت از مجاهدين و بدون اين که از اين جانب توضيحی بخواهند تا بتوانم از خودم دفاع نمايم برخورد شود و بگويند شما ديگر در امور سياسی و سياست دخالت نکنيد. مگر از سال ۴۲ و حتی قبل از آن که وارد مبارزه شدم با رأی و نظر کسی آمدم که حال بخواهم از سياست کنار بکشم ؟! مگر ما نمی گوييم سياست ما عين ديانت ماست ؟! مگر آيت الله خمينی خودشان - در کتاب تحريرالوسيله ، باب نمازجمعه - نمی گويند: کسی که میگويد "دين از سياست جداست نه دين را فهميده و نه سياست را؟!" پس چرا نظر میدهند که چه کسی در سياست دخالت کند يا نکند؟
سوال ۷ - آقای خاتمی ، رئيس جمهور سابق ايران نسبت به مجاهدين خلق سياست منعطف در پيش گرفتند و توبه بسياری از آنها را پذيرفته و اجازه برگشت به وطن را دادند. برخی بر اين عقيده اند که سياست های آقای خاتمی زمانی بود که سياست های سخت گيرانه جمهوری اسلامی ايران برای تضعيف سازمان مجاهدين خلق مفيد واقع شده بود. نظر حضرتعالی چيست ؟
جواب ۷ - من از سياست های آقايان اطلاعی ندارم ، ولی در بين مجاهدين خلق هم افرادی هستند که يا فريب خورده اند يا به دليل برخی برخوردهای تند و خشن از وطن کوچ کرده اند و يا به هر دليلی از کار با سازمان خسته و پشيمان شده اند که اميدوارم با عفو عمومی به دامن ملت برگردند.
سوال ۸ - بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران نسبت به سال های قبل مشهود است . اما سازمان های حقوق بشر بين المللی از قبيل سازمان عفو بين الملل با انتقاد از وضع حقوق بشر، کماکان خواهان بهبود حقوق بشر در ايران هستند. حضرتعالی وضعيت حال حاضر حقوق بشر در ايران را چگونه ارزيابی میکنيد؟ اگر مشکلاتی در اين زمينه هست چگونه بايد رفع شود؟
جواب ۸ - اين که وضعيت حقوق بشر در حال حاضر بهتر از گذشته شده است مطلب واضحی است . اما حتی آنها که آن اعمال را انجام میدادند و امروز هم به همان کارها اعتقاد دارند سعی میکنند از دايره قانون وارد شوند و کارشان را قانونی جلوه دهند و مهم تر اين که اکثر کارهای آنها از ديد مردم و رسانه ها کمتر مخفی میشود و مجبور به پاسخ گويی میشوند. اين خود زمينه مناسبی است . اما متأسفانه هنوز عده ای چون حجة الاسلام والمسلمين آقای هادی قابل و برخی از دانشجويان به جرم اظهارنظرهای انتقادی در زندان هستند. برخی ها که حتی سال ها قبل بازداشت شده اند با وثيقه های سنگين آزادند ولی تکليف آنها روشن نمی شود و بلاتکليف هستند. برخی اموال و اماکن تسخير و مصادره شده و بازپس داده نشده است . برخی افراد به بهانه های واهی حتی از تحصيل علم يا انتخاب شغل محروم شده اند.
در پايان از خدای بزرگ سربلندی و سرافرازی ملت را خواهانم و اميدوارم شما در انجام رسالت مطبوعاتی خود امانت را رعايت کرده و واقعيات را منعکس نماييد.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .
دفتر آيت الله العظمی منتظری
۱۳۸۷/۱۱/۲۱