الآکلنگی آشکار، مروری بر رفتار افراطی انصار حزب الله، مهرداد نصرتی (مهرشاعر)
می خواهيم مروری داشته باشيم بر يکی از شاخص های رفتار افراطی در گروهکی موسوم به انصار حزب ا .... که اخيرا شاهد آن بوديم. اما پيش از ورود به اين مقال نکته ای وجود دارد که حيف است از آن بگذريم و آن اينکه معمولا در کنار انجام هر خطای رفتاری ، گفتاری و پنداری ، برای مثال همين افراط و تفريط ، توجيهی پديدار می شود که کمک می کند تا آثار سوء حاصل از اتخاذ تصميم به انجام خطا را تعديل نمايد و صد البته در افرادی با ذکاوت تر، گاهی ارائه توجيه تنها به منظور ايجاد ظن توجيه در مخاطب است زيرا اعتقادی کامل به آن چه انجام می يابد در عامل وجود دارد و اساسا وی نيازی به توجيه رفتار ، پفتار و پندار خود ندارد.
در خبری که اخيرا (دوشنبه، ۱۰ خرداد ۱۳۸۹) روی خروجی رسانه اينترنتی انصارنيوز قرار گرفت شاهد بوديم که از عنوان "امام " برای آقای مصباح يزدی (روحانی مورد توجه خاص اين گروه ) استفاده شده بود.
از آنجا که گردانندگان اين سايت پيشاپيش از بازخوردهای چنين خبری مطلع بوده اند در پايان خبر نکاتی( توجيهاتی؟!) را درج کرده بودند که آنها را مرور می کنيم .
انصار نيوز می نويسد:
توضيح: لقب «امام» برای استاد مصباح در حالی بکار رفته که برای صاحنظرانی چون فخر رازی و محمد غزالی نيز بکار میرفته است. اين هم برای بهانهگيران!
در قرآن آمده است: «يوم ندعوا کل اناس بامامهم». هر کسی با امامش وارد محشر میشود. شناخت «امام» هم خيلی مهم است. پيامبر میفرمايد: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه»؛ هر کس بميرد و «امام زمان»ش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است. پناه بر خدا! امام خامنهای هم امتش را هدايت میکند.
«انصارنيوز» هم در قبال امام خود ممکن است به چنين آفتی دچار شود. «وما ابریء نفسی».
بررسی نکات ويژه ای که در توجيهات بالا آمده است (که البته اگر توجيه باشند و نه واگشايی و صحه نهادن بر خبر) :
نکته اول : در بخشی از اين توجيه نويسنده با قصد تعديل بازخوردهای احتمالا جنجالی خبر ، اشاراتی تاريخی به استفاده از اين عنوان برای اشخاصی مانند فخر رازی و محمد غرالی دارد.اما سئوال اين است که آيا امام محمد غزالی يا امام فخر رازی هم در چنين موقعيت حساس سياسی بوده اند؟!
نکته دوم : نويسنده برای ارائه سند و توجيه عمل خود به قرآن متوسل می شود و آيه شريفه "«يوم ندعوا کل اناس بامامهم» و حديث نبوی(ص) "«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه» را می آورد که در اولی اشاره بدان شده است که در روز قيامت هر جماعتی به سبب( يا در پس) امامشان وارد صحنه محشر می شوند و در دومی اشاره به آن بر می گردد که کسی که بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است .
آنچه از کنار هم قرار دادن اين دو مورد تحصيل می شود ظاهرا آن است که افراد اين گروه امام زمانشان را بخوبی و درستی شناخته اند و اينک با صراحت او را به ديگران هم معرفی می نمايند که در بهترين و مثبت بينانه ترين نگاه ، منظور نويسنده از معرفی اين شخصيت روحانی بعنوان " امام زمان"، نه مهدی موعود (ع) بلکه پيشوای فرقه ای (اناس) ايشان است.
بهرحال آنچه گريزناپذير می ماند آن است که استفاده از عنوان " امام " برای يک فرد و آوردن آن آيه و اين حديث نوعی دعوت همگانی بسوی مسيری است که آنان انتخاب کرده اند .مسيری که امام آنها جلودار آن است.
در اينجا سئوالی که ذهن هر مخاطبی را مشغول می کند آن است که مگر مسيری که " امام شما " معرف آن است مسير ويژه و خاصی است که ديگران از آن بی نصيب مانده اند که اينک اينگونه و با اين کلمات آن را مطرح می نمائيد؟ آيا اين بخودی خود صحه نهادن بر مدعای برخی تحليل گران که می گويند مصباح يزدی در پی تصاحب قدرت مطلق سياسی در کنار ساير قدرت های از پيش کسب شده است نمی باشد؟( توجه : تا اين لحظه آقای مصباح يزدی هيچگونه ردّی بر اين خبر انصار صادر نکرده اند ) و اگر گفته شود که اين ادعا تنها القاء بيگانگان بوده است پس با خبر تابناک چه بايد کرد که در باب استفاده از لقب امام برای وی می نويسد : اين يک الآکلنگ بازی سياسی است ؟ آيا الآکلنگ همان وسيله ای نيست که بواسطه توازن در دوسوی آن و وارد آوردن نيرويی ناچيز يکسو بالا می رود و سوی ديگر پائين ، و اين بازی همچنان ادامه می يابد؟و مسئله ديگر ، خود جمله دوپهلوی بعد از آيه و حديث مطرح شده است يعنی : پناه بر خدا ! امام خامنه ای هم امتش را هدايت می کند.
واقعا شيوه خواندن اين جمله ، با توجه به جمله ندايی پيش از آن يعنی : پناه بر خدا ! چگونه است ؟ و بخصوص جمله بعد از آن : انصار نيوز هم در قبال "امام خود" ...... آيا اين سايت به روشنی قصد ابراز تفکيک بين " امتی که امام خامنه ای هدايتش می کند" و " انصار حزب اللهی که امام خودش را مصباح يزدی معرفی می کند" را ندارد ؟!
آيا قرار است بعد از اين و به مرور شاهد از خفا درآمدن مدعيانی باشيم که تا کنون بهر دليلی از بی پرده گويی احتراز می کرده اند ولی گويا اينک شرايط را مساعد يافته و تقيه را بيش از اين صلاح نديده ، بلکه واجب می بينند تا " امام خود " را علنا معرفی نمايند ؟
منتظر بمانيم و ببينيم که واکنش خود "مدعیٌ اليه " ها نسبت به اينگونه اخبار چه خواهد بود و البته حتی بعيد هم نيست صدور برخی رديه ها يا تکذيبيه ها. چرا که در دنيای رسانه ای امروز دنيا اينگونه واکنش ها خود می تواند اسبابی برای تعديل بازخوردهای جنجالی يک خبر داغ و نوبر باشد تا آنگاه با مرور زمان و بواسطه تواتر ديگر اثری از واکنش های منفی در انتشار اينگونه اخبار مشاهده نگردد و شرايط برای ارائه ادلّه نسبت به مدعای اوليه نيز فراهم آيد.
مهرداد نصرتی (مهرشاعر)