در همين زمينه
14 اسفند» اظهارات بيسابقه رئيسحوزههنري درباره شرايط فرهنگي جامعه، فرهنگ آشتی7 بهمن» تجارت هنر در مسير معكوس، همشهری 8 آذر» مرور 70 سال هنر مدرن ایران، مهر
بخوانید!
28 اسفند » دوم فروردين، يک ساعت به جلو، همشهری
28 اسفند » زريبافي، هنري آميخته با تاروپود ايراني، همشهری 28 اسفند » رجبي معمار مدير شبکه تهران: از آمدن چند امريکايي به ايران واهمه نداشته باشيم، اعتماد 28 اسفند » سازندهي مستند «آخرين سهشنبه سال»: هديه تهراني و حميد فرخنژاد حاضر به گفتوگو با ما نشدند، ايسنا 28 اسفند » امسال با حراج آثار ايراني در ساتبي تمام ميشود، ايسنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زريبافي، هنري آميخته با تاروپود ايراني، همشهریمنير دارايي نمايشگاه هنر زريبافي به مناسبت سيامين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران و بزرگداشت دهه مبارك فجر در موزه هنرهاي ملي ايران برپا شد و كه نشانگر طبع هنردوست و هنرپرور ايرانيان بود.
پارچههاي زيباي ابريشم و زربفت كه هريك زينتبخش موزههاي ايران و جهان هستند تاريخ بس دور و درازي با خود به همراه دارند. تاريخ نساجي ايران به آغاز عصر نوسنگي بازميگردد؛ تاريخي شگرف كه حيرت تمامي جهانيان را در دورههاي مختلف برانگيخته تا در سرتاسر گيتي نام و آوازه هنر و هنرمند ايراني براي هميشه جاودانه شود. در دورههاي مختلف تاريخي با كشف آثار باستاني به انواع پارچههايي برميخوريم كه نشاندهنده فن بافندگي نزد ايرانيان از ديرباز است. طرحهايي مختلف كه وابسته به سليقه هنرمند و استفاده همان دوران هستند و بعضي از آنها هنوز هم نزد ما متداول است. در اين خصوص در كتابهاي تاريخ به توصيفهاي مختلفي برميخوريم كه از آنها ميتوان دريافت كه ايرانيان تا چه اندازه به رنگ لباس اهميت ميدادند. گزنفون جامه كورش سوار بر ارابه را چنين توصيف كرده است:«بالاپوشي ارغواني و برشخورده با نوارهاي سفيد و... و شلواري به رنگ قرمز نارنجي و شنلي تماما ارغواني». در جنگهاي مختلف ميبينيم كه لشكريان پارسي ابريشمينهها را وارد صحنه نبرد كردند. سپاهيان ابريشمپوش شاپور دوم ساساني با درفشهايي ابريشمي كه در دست داشتند به جنگ با دشمنان خود ميپرداختند. در نقش برجستههاي تختجمشيد، داريوش اول را با رداي بلند نشان ميدهند و نيز در لوحهاي مكتوب هخامنشي كه در شوش كشف شده از بافندگي پارچه و تزيين جامه با سوزندوزي رنگين سخن به ميان آمده است. نخستين مدرك مستدل از منسوجات نقشدار در كندهكاريهاي طاقبستان از خسرو دوم است. در آن هنگام بافتههاي كارگاهي عمدتا عبارت بودند از حرير موجدار الوان با بافت يك تاروپودي ساده كه به نام تمابي (منسوب به تماب از بزرگان بنياميه و نام محلهاي در بغداد كه اين پارچه در آنجا توليد ميشده) معروف بوده و ديگر ابريشمينههاي جناغيباف با چند تاروپود نابرابر و گل نقشهاي درشت؛ و اين هر دو نوع بافندگي با دار چوبي در سراسر خاور نزديك رواج يافته بود. در نقش برجستههاي طاق بستان خسرو دوم با جامهاي مزين به نقش مكرر سيمرغ به طور مجزا درون شمسهها به چشم ميخورد. اوج شكوفايي هنر بافندگي را ميتوان در دوره ساسانيان مشاهده كرد. در اين دوره فن بافندگي در ايران به اوج عظمت و ترقي خود رسيد. در همين دوره به بعضي از پارچههاي ابريشمي و طرحها و رنگهاي زيبا برخورد ميكنيم كه حيرت جهانيان را برانگيخته؛ پارچههاي ابريشمي با اشكال هندسي با تصاوير حيوانات، پرندگان و سواران در حال شكار كه با دقت خاصي بافته شده است. در اين دوره بود كه ساسانيان پارچهبافان سوريه را به اسارت گرفتند و آنها را در كارگاههاي پارچهبافي دولتي به كار گماردند. برجستگي پارچههاي زري در دوره ساساني باعث شده بود كه بازرگانان اروپايي و چيني خريدار ويژه اين محصول در آن زمان باشند و براي تجارت اين صنعت به ايران سفر ميكنند. امروزه متاسفانه از پارچههاي زري پيش از اسلام در (كشورمان نمونهاي بر جاي نمانده و بايد آنها را در اروپا كليساي سنمارك ونيز) در آمريكا موزه ملي واشنگتن) و در مسكو (موزه ارميتاژ لنينگراد) و موزه سلطنتي لندن جستوجو كنيم. با ظهور اسلام و تحولاتي كه در جامعه صورت پذيرفت هنر پارچهبافي دچار دگرگوني خاصي شد. طرحها با اعتقادات مردم پيوندي نو را آغاز كرد و رنگهاي خاص مورد استفاده هنرمندان قرار گرفت كه آغازگر تحولي براي اين هنر محسوب ميشود. در اين مسير بود كه هنر پارچهبافي سير تكاملي خود را طي كرد و با ايجاد طرحها و نقشهاي جديد و متنوع، چيرهدستي و توانمندي هنرمندان بيش از پيش در عرصه اين هنر نمايان شد. در دوران اسلامي بافندگان بنياميه و عباسيان، پارچههاي زيباي خود را با همان دستگاههاي دوره ساساني ميبافتند. در زمان سلجوقيان بافندگان، دستگاهها را با اصلاحاتي تغيير داده و در نتيجه دستگاهي به نام دستگاه ايراني ساخته شد كه در تمام دنيا به همين نام معروف است. پارچههاي زربفت و سيمبافت با گسترش صنعت ابريشمبافي هنرمندان براي زينتبخشيدن بيشتر به ابريشمهاي بافته شده از نخهاي گلابتون و نقره استفاده كردند كه آن را زريدوزي يا نقرهدوزي ناميدند. در اين هنر با به كار بردن فلزات قيمتي در بافت پارچه زربفت برگهاي زرين را بريده و آن را به شكل نخ ميريسيدند؛ به طوري كه به جاي پود پارچه از اين نخهاي زرين استفاده ميكردند. روايت شده است كه در شهرهاي خاوري خراسان پارچههايي با فلز بافته ميشد كه صنعت مهمي به شمار ميآمد (زربفت). بسياري از اين پارچههاي قيمتي كه در آنجا بافته ميشد به اروپاي قرون وسطي راه يافت و در اروپا از آنها براي اماكن مقدس، لباسهاي افراد شاغل در كليسا و لباس تاجگذاري سلاطين استفاده ميكردند كه مهارت پارچهبافان زمان ساساني در هنر زريبافي را نشان ميدهد. در قرون وسطي اين صنعت توسعه يافت و در زمان صفويه از لحاظ هنري به اوج تكامل خود رسيد. در اين دوره هنر زريبافي از نظر نقش، دوره تكامل و مترقي خود را طي كرد. محل تمركز استادان و هنرمندان اين فن در شهر كاشان بوده است. از جمله هنرمندان آن دوره ميتوان از آقامحمدتقي نقشبند (جد بزرگ استادمحمد طريقي، سرپرست كارگاه زريبافي مدرسه صنايع قديمه) كه در شهر كاشان ميزيسته نام برد. وي از استاداني بود كه بافتههاي او مورد توجه دربار قاجار قرار گرفته بود. استاد حبيبالله طريقي كه يكي از افراد خانواده نقشبند بود در حدود 90سال پيش به ساختن دستگاه زريبافي اقدام كردند و به تهيه نمونههاي نفيس و ارزندهاي از زري موفق شد كه در نوع خود بينظير بود. در سال 1309 شمسي به درخواست استاد طاهرزاده بهزاد، استاد حبيبالله طريقي از كاشان به تهران فراخوانده شد و در كارگاه قاليبافي مدرسه صنايع قديمه يكدستگاه دار زريبافي نصب و تعليم و ترتيب شاگرداني در اين رشته شروع شد. بعدها اين دستگاه به كاخ گلستان انتقال يافت و در آنجا به 4دستگاه افزايش پيدا كرد و بعد از مدتي دوباره به اداره صنايع قديمه (اداره هنرهاي ملي) انتقال يافت. با گسترش كارگاه زريبافي و دعوت از هنرمندان اين رشته و تربيت شاگردان بنام در اين فن، استاد طريقي موفق به گسترش وسيع كارگاه زريبافي شد و همين امر سبب شد در آن زمان كارگاه ديگري در شهر اصفهان تاسيس شود. كارگاه زريبافي مدرسه صنايع قديمه، با توليدات بينظير و زيباي خود توانست مدال صنعت را به همراه تقديرنامهاي دريافت كند. در سال 1985 در نمايشگاه بينالمللي بروكسل مدال طلا به كارگاه زريبافي اختصاص يافت. از اساتيد بنامي كه در كارگاه زريبافي در اين رشته مشغول فعاليت بودند ميتوان استاد حبيبالله طريقي، استاد محمد طريقي، استاد محمودي، استاد عنايت و... را نام برد كه با آفرينش آثاري بينظير سببساز ماندگاري و تداوم هنر زيباي زريبافي شدند. آثار خلق شده اين هنرمندان بزرگ در موزه هنرهاي ملي ايران نگهداري ميشود كه حاصل كار اين اساتيد در سالهاي 1310 الي 1360 است. هنر زريبافي با طرحها و نقشها و رنگهاي زيبا چشم بيننده را خيره ميكند و در واقع تركيب رنگ و طرح است كه بافت را زيباتر جلوهگر ميكند. رنگهاي گياهي و معدني با روشهاي خاص در كارگاه رنگرزي مدرسه صنايع قديمه جهت استفاده هنرمندان در هر رشته خاص آمادهسازي و سپس در اختيار آنها قرار ميگرفت. در مدرسه صنايع قديمه در كنار كارگاه زريبافي، كورههاي رنگرزي به طور دائم در حال فعاليت بود و رنگرزان به رنگآميزي ابريشمهاي خام كه براي ايجاد طرح، آمادهسازي ميشدند ميپرداختند. در اينجا جاي دارد از استاد حسين نعمت ياد كنيم كه بسيار توانمند و با استادي خاص به رنگ كردن ابريشمهاي طبيعي ميپرداخت و شايد تاكنون هيچ هنرمندي نتوانسته باشد جاي خالي او را در ميان هنرمندان رنگرز پر كند. Copyright: gooya.com 2016
|