در همين زمينه
18 اسفند» كاهش سن بلوغ جنسي در ايران و علل آن، فارس14 اسفند» گزارش AFP از علاقه ایرانی ها به پیگیری سریال های آمریکایی، عصر ایران 2 آبان» برنامه ملى آمار، سال آينده در کشور آغاز مىشود، ايرنا 3 شهریور» یافته های یک محقق و پژوهشگر اجتماعی؛ فرار دختران 20 برابر شده است! سینا
بخوانید!
28 اردیبهشت » پايان سريال قتل زنان ميانسال در قزوين، فرمانده انتظامي قزوين: قاتل تنفر شديدي از مادر خود دارد، ايسنا
28 اردیبهشت » نگاهي به تأثير خيام بر جهان غرب، ايسنا 28 اردیبهشت » كمك 600 هزار دلاري براي «كپي برابر اصل» كيارستمي، ايسنا 28 اردیبهشت » مسعود كيميايي: «تبعيد سايهها» را ميسازم، «محاكمه در خيابان» يك ماه ديگر آماده نمايش ميشود، ايسنا 28 اردیبهشت » نايب رييس كميسيون فرهنگي مجلس: تبليغ بيش از حدكالاهاي خارجي، مغاير اصلاح الگوي مصرف است، ايسنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاهي به تأثير خيام بر جهان غرب، ايسنابيستوهشتم ارديبهشتماه در تقويم رسمي كشورمان به نام روز بزرگداشت حكيم عمر خيام نيشابوري ثبت شده است. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خواجه امام حجةالحق، حكيم ابوالفتح (ابوحفص) عمربن ابراهيم مشهور به خيام (خيامي) نيشابور، فيلسوف، رياضيدان، منجم و شاعر ايراني در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم است.
وي در ترتيب رصدخانه ملكشاهي و اصلاح تقويم همكاري داشت. وفات او بين 506 و 530 هجري قمري اتفاق افتاده است. از آثار او ميتوان «جبر و مقابله»، «رساله في شرح ما اشكل من مصادرات»، كتاب «اقليدس»، «رساله في الاختيال لمعرفه مقداري الذهب و الفضة في جسم مركب منهما»، «لوازم الامكنه» و رباعيات را نام برد. تأثير خيام بر غرب نام خيام را اولينبار توماس هايد - استاد دانشگاه آكسفورد - در كتاب «تاريخ اديان» و به زبان لاتين به كار برد. زماني كه بحث تقويم جلالي مطرح بود، نام خيام در ضمن نام هشت تني كه در تأليف و ساختار تقويم يادشده دخيل بودند، آورده شده است كه در آن وفات خيام را در سال 517 هجري قمري ذكر كرده بودند. در سال 1742 ميلادي، ژرالد مييرمن هلندي نامي از كتاب «جبر و مقابله»ي خيام را به ميان ميآورد كه ظاهرا جزو كتابهايي بوده است كه شخصي بهنام وارنر آنها را وقف كرده بود. اين كتاب توجه اصحاب علم را به خود جلب كرد. گيبن - صاحب كتاب «تاريخ افول و انقراض امپراتوري روم» - زماني كه از عصر ملكشاه سلجوقي سخن به ميان ميآورد، درباره گاهشماري نيز مطالبي را ميآورد كه البته در آن ميان نامي از خيام نيست؛ اما بعد از او كساني كه بر كتاب يادشده حاشيه و توضيح نوشتهاند، نام منجمان روزگار ملكشاه را آورده و از خيام نيز اسم بردهاند. الفينستن در كتاب «وصف كابل» درباره پيروان خيام در كابل مطالبي ميآورد. ژوزف فون هامر نيز در كتابي كه به سال 1818 در وين منتشر كرد، چند ترجمه از رباعيات خيام را در آن آورد. جيمز فريزر نيز در سفرنامه خود مطالبي درباره خيام نوشته است. او توصيفي از امامزاده محروق به دست ميدهد و ميگويد: «نزديك به اين بناي بزرگ محوطهي كوچكي واقع است كه در آن عمر خيامي آسوده است. او شاعري بود كه در عصر نظامالملك، وزير اعظم سلطان بزرگ سلجوقي، ملكشاه، ميزيست.» در سال 1834 ميلادي، يك خاورشناس فرانسوي بهنام سديو در كتابخانه سلطنتي فرانسه جزوهاي درباره «جبر و مقابله» با نام خيام يافت. استاد ديگري بهنام ليبري در همان كتابخانه، نسخه كاملتري از «جبر و مقابله»ي خيام بهدست آورد. دو نسخه يادشده با نسخه چاپ ليدن اساس كار دكتر وپكه شد تا اين كتاب را به زبان فرانسه منتشر كند. وپكه در كتاب خود از خيام سخن به ميان آورده است، البته مأخذ او در اين كار «تاريخ الحكما»ي قفطي است. در سال 1857 ميلادي، بينينگ، جهانگردي كه به ايران سفر كرده بود، بر روي ديوارهاي تخت جمشيد يك رباعي از خيام ديد و بدين سبب در گزارشي از سفر خود كه در يكي از مجلههاي همان زمان نوشت، نام خيام را به همراه اين دوبيتي آورد: آن كاخ كه بر چرخ همي زد پهلو / شاهان همه بر درش نهادندي رو ديديم كه بر كنگرهاش فاختهاي / بنشسته و ميگفت كه كوكو كوكو اما اتفاق خجستهاي كه در سال 1858 روي داد، آشنايي فيتز جرالد با رباعيات خيام توسط كاول انگليسي بود. وي در ژانويه همان سال در مجله كلكته مقالهاي مينويسد كه از آن طريق، فيتز جرالد بهوجود خيام پي ميبرد. شوق شناخت خيام، جرالد را وادار كرد تا يادگيري زبان فارسي را خيلي جدي در سال 1853 ميلادي آغاز كند. آنچه او براي يادگيري در اختيار داشت، كتاب دستور زبان «سر ويليام جونز» بود. اولينبار پروفسور كاول از روي نسخه موجود در كتابخانه بادليان در آكسفورد يك نسخه از رباعيات خيام تهيه كرد و در اختيار فيتز جرالد قرار داد. در ژوئن سال 1863 نيز نسخهي ديگري از نسخهي كتابخانه انجمن آسيايي استنساخ و براي فيتز جرالد ارسال كرد. فيتز جرالد در سال 1858 ميلادي، ترجمه رباعيات خيام را به فرجام آورد. ابتدا آن را براي چاپ به مجلهاي بهنام «فريزر» داد؛ ولي مدير مجله ترجمه او را لايق مجله ندانست و چاپ نكرد. در سال 1859، فيتز جرالد 250 نسخه از آن را چاپ كرد و نزد يك كتابفروش قرارداد تا بفروشد. در سال 1862، از روي چاپ يادشده در مَدرَس هندوستان چاپ ديگري كردند كه در اختيار دوستداران شعر و ادب قرار گرفت. افراد سرشناس درزمينهي رباعيات، ترجمه جرالد را مطالعه و چنان استقبال كردند كه آوازهي آن همه جا را گرفت. جيمز لاول در اينباره اينگونه نوشت: «اين مرواريدهاي افكار در درياي فارس پرورده شده بود، / هريك از ايشان لمعاني ملايم داشت چون بدر تمام؛ / غواص عُمَر، آن همه را از بستر ايشان بيرون كشيد، / فيتز جرالد آنها را گرفته به رشته انگليسي كشيد.» تنيسن نيز در شعري خطاب به فيتز جرالد چنين نوشت: «سرود زرين شرقي، / كه از آن ترجمهاي به انگليسي / به از اين ترجمه بهشتي نميشناسم؛ / سيارهاي همقدر آن خورشيد / كه برونش داد، آن كافر عظيم / آن عُمَر شما...» در سال 1867 ژان باتيست نيكلاي - كنسول فرانسه در ايران - نسخهي جديدي از رباعيات خيام را منتشر كرد. اين نسخه زماني كه بهدست فيتز جرالد افتاد، از آن چيزهايي جديدي آموخت و سبب شد تا فيتز جرالد نسخه جديدتري ترجمه كند و با دستكاريهايي در ترجمههاي قبلي، در سال 1868 آن را با 110 رباعي منتشر كند. ارنست رنان كه خود فيلسوف ناموري بود، با خواندن رباعيات خيام ترجمه نيكلا چنان تحت تأثير قرار گرفت كه مقاله مبسوطي درباره رباعيات خيام در مجله آسيايي فرانسه به چاپ رسانيد. البته رنان آنگونه كه بايد، خيام را نشناخته بود؛ چرا كه او به ترجمه نيكلا توجه داشت و ترجمه نيكلا هم يك ترجمه سطحي بود. در صورتي كه فيتز جرالد خيام را خيلي خوب درك كرده بود و تفكر او را در هستيشناسي دريافت كرده بود و بالأخره فيتز جرالد در 14 ژوئن 1883 ميلادي جان به جان آفرين سپرد. ترجمهي جرالد از رباعيات خيام به سرعت مرزها را در نورديد و خيلي زود سراسر دنيا از آن آگاه شد و روزبهروز بر شهرت او افزوده شد. بايد گفت همانقدر كه عمر خيام در جهان شهرت دارد، فيتز جرالد نيز دارد. در حقيقت، شهرت هر يك مديون ديگري است؛ چرا كه اگر فيتز جرالد نبود، خيام نميتوانست تا اين اندازه عامه را بهخود جلب كند. در آلمان نيز روكرت - شاعر شهير - در سال 1874 ميلادي كتابي در دستور زبان تأليف كرد و چند رباعي از خيام در آن آورد. امرسن نيز مقالهاي با عنوان «ادبيات و اهداف اجتماعي» درباره شعر فارسي دارد كه در آنجا از عمر خيام ياد ميكند. بنجامين كه مدتي سفير ايالات متحده آمريكا در ايران بود، كتابي با نام «ايران و ايرانيان» دارد كه در واقع ميتوان آن را سفرنامه او تلقي كرد. در قسمتي از اين كتاب راجع به دين ايرانيان و خاصه اسلام صحبت ميكند و در همين كتاب نيز از خيام با توجهي خاص ياد كرده و تلويحا به كفر و ايمان پرداخته است. در سال 1892 ميلادي، گروهي از دوستداران خيام در لندن باشگاهي را بهنام باشگاه عمر خيام تشكيل دادند و در سال 1893 چند شاخه گل سرخ از گلهايي كه بر سر مزار خيام روييده بود، به لندن آوردند و كنار مزار فيتز جرالد كاشتند. كنار گلها لوحي قرار دادند كه روي آن نوشته شده بود: «اين بوته گل سرخ كه در باغ پرورده شده است و تخم آن را ويليام سيمپسن از سر قبر عمر خيام در نيشابور آورده بود، بهدست چند تن از هواخواهان ادوارد فيتز جرالد از جانب انجمن عمر خيام غرس شد در هفتم اكتبر 1893.» جهانگرد ديگري بهنام ييت از مزار خيام در نيشابور ديدن كرده بود و در گزارش خود نسبت به بيتوجهي اهالي آن ديار (نيشابور) به خيام مطالبي آورده بود. او در گزارش خود نوشته بود، هيچگونه راهنما يا علامتي كه نام خيام بر او باشد، وجود نداشت. پينوشت: اين مطلب از كتاب «ادبيات ايران در ادبيات جهان» نوشتهي اميراسماعيل آذر برداشت شده است. Copyright: gooya.com 2016
|