در همين زمينه
17 بهمن» سه جایزه جشنواره فیلم فجر عوض شد!، خبرآنلاین13 بهمن» اسامی نامزدهای بخش مسابقه سينمای ايران در جشنواره فجر اعلام شد، ايلنا 7 بهمن» امسال بهترین آثار جشنواره تجسمی فجر را میخریم، مهر 2 بهمن» هیئت داوران جشنواره فجر در مراسم اختتامیه معرفی میشوند، خبرآنلاین 2 بهمن» چهارمین جشنواره بینالمللی شعر فجر شنبه افتتاح میشود، ايرنا
بخوانید!
17 بهمن » سیمین غانم به تالار وحدت میآید + واکنش محافل خبری اصولگرا، خبرآنلاین
17 بهمن » جشنواره فجر و فیلمهایی که دیدنشان توصیه میشود، خبرآنلاین 17 بهمن » سه جایزه جشنواره فیلم فجر عوض شد!، خبرآنلاین 16 بهمن » تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيکها، جمعهگردیهای اسماعيل نوریعلا 16 بهمن » از خامنهای ۶۶۶ تا تشکر روشنفکران مذهبی، سکولاريست، ماترياليست از حکومت اسلامی ايران
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جشنواره فجر و فیلمهایی که دیدنشان توصیه میشود، خبرآنلاینجشنواره فیلم فجر امسال مثل سال قبل ما را هیجانزده نکرد، اما به هر حال، چند فیلم مانند «به رنگ ارغوان»، «هیچ» و ... این وسط دیده شد که قابل توجه بودند. یزدان سلحشور تعدادی از فیلمهای جشنواره فیلم فجر امسال فیلمهایی بودند که هر یک به دلایلی توانستند «پیشنهاددهنده» باشند و برای سینمای سال بعد، راهی را بگشایند یا شاید هم، با عدم صدور مجوز نمایش برایشان، دری را ببندند تا سینماگران بدانند که همیشه راههای امتحان شده در دهههای پیش، جواب نمیدهد و گاهی وقتها هم آدم به بنبست میخورد و باید کوچه را عوض کند جهت نوگرایی، درک مخاطب یا اصلاً فیلم ساختن.
1- به رنگ ارغوان: فیلم در محاق نمایش مانده ابراهیم حاتمیکیا بالاخره به نمایش در آمد. گفته شد ممکن است بخشهایی از آن حذف شود اما آن سکانس اقدام به «خود اعدامی» شخصیت محوری فیلم هم، سرجایش ماند و کسانی تعریف کردند از آن (در همه ردهها و مناسب و جایگاههای فرهنگی - هنری - سیاسی) و کسانی هم آن را تیری به خطا شلیک شده خواندند. واقعیت این است که از زمان ساخته شدن «به رنگ ارغوان» و اکران نشدنش تا امروز لااقل 50 فیلم سینمایی و تلویزیونی درباره مأموران وزارت اطلاعات ساخته شده که برخی از آنها، در پارهای از لحظاتشان، رویکرد غیرمتعارفتری نسبت به موضوعی به این حساسی داشته اما نمایش داده شدهاند بنابراین، بپذیریم که دیگر وقتش شده بود نسخه ارژینال به نمایش در آید! 2- مقلد شیطان: دو سالی به دلیل اینکه بدون پروانهساخت، ساخته شد دست «افشین صادقی» سازنده خود را توی پوستگردو گذاشت. امسال دیده شد. یک «نوآر بومی» با پیشنهادهای کارآمد برای سینمای ایران، فیلمنامهای درجه یک و منسجم، یک شخصیت منفی اعجاب برانگیز، کلاس بازی بالا، کارگردانی هوشمندانه و البته یک اسم بد! به نظرم این اسم برای این انتخاب شد که شخصیت منفی فیلم با بازی چشمگیر «اصغر همت» آنقدر جذاب است که همه فیلم را به نفع خودش مصادره کرده و انتخاب نامی دیگر برای اثر، لابد میتوانست موقع صدور مجوز اکران، شبههانگیز باشد که حالا خدا را شکر، نیست! 3- آتشکار: فیلمی که همه منتظر دیدنش بودند اما در آن حد و اندازهای که تصور میشد، نبود. نقطه قوتش فیلمنامهاش بود که آن هم از «وحدت» لازم برخوردار نبود یعنی مشخص نبود که فیلم قرار است کی تمام شود و تداوم سکانسها به «وحدت و منطق روایی» ارتباطی نداشت. این ساخته محسن امیریوسفی، شوخیهای جذابی داشت یعنی قرار نبود ما مثل «شبنشینی در جهنم» شاهد یک فیلم خندهدار به جای یک فیلم کمدی باشیم. کمدی «آتشکار» یک جورهایی تداوم کمدیهای این چنینی «وودی آلن» است که با «کمدی غالب» دوران برژنف (در اتحاد جماهیر شوروی) گره خورده و حاصل کار، اثری است که به هر حال در تاریخ سینمای ایران، به یاد خواهد ماند و شاید هم مثل «شبنشینی در جهنم»، سالها بعد، به مراتب، فیلم بهتری به نظر رسد! 4- هیچ: وقتی فیلمسازی در جشنواره سال قبل گل میکند، طبیعی است که همه برای دیدن فیلم بعدیاش صف بکشند. امسال عبدالرضا کاهانی بعد از «بیست» با «هیچ» آمد و پیشبینی میکنم سال بعد با «ده» بیاید! «هیچ» یک کمدی مدرنیستی درباره آدمی است که هیچ وقت سیر نمیشود و بنابراین همه چیزش از جمله کارش، خانوادهاش و البته آبرویش را از دست میدهد. فیلم دو بخش دارد، در بخش دوم، یک خصوصیت عجیب دیگر به این شخصیت اضافه میشود که او را محبوب میکند. بدن او میتواند هر شش ماه، یک «کلیه» تولید کند و اطرافیانش میتوانند این کلیه را 35 میلیون تومان بفروشند. کلاس بازی بالا (مخصوصاً بازی حیرتانگیز مهدی هاشمی)، فیلمنامهای کاملاً منسجم و پر از «شوخیهای بومی موفق» برای یک کمدی بومی موفق، کارگردانی غیرمتظاهرانه اما به شدت کارآمد در سامانبخشی به ساختار اثر، از این فیلم، کاری به یادماندنی ساخته با این همه، هنوز من «بیست» را ترجیح میدهم، شاید به این دلیل موجه که «فانتزی» ارائه شده در فیلم، در روایت میماند و به حوزه تصویر و زیباشناسی آن، سرایت نمیکند. 5- صدسال به این سالها: سامان مقدم فیلمساز خوبی است، یعنی فیلمسازی است که کارش را بلد است، در دل سینمای بدنه فیلم میسازد اما فیلمهایش یک سر و گردن از آثار همزمان شکلگرفته در این سینما، بالاترند. او در واقع ادامه منطقی کارگردانان «حد واسط» دهه پنجاه است مثل «گله» و «جلال مقدم» با این همه، همیشه پایانهایش، یا اضافه دارند یا کم میآورند مقابل باقی فیلم یا ... مقدم اگر بتواند فیلمهایش را درست جمع کند و در پایان قصه، صورت مسئله را کوچک نکند، آیندهای ماندگار در سینمای ایران خواهد داشت. Copyright: gooya.com 2016
|