خداداد عزيزي در گفتگو با سايت ورزش ايران: در مورد على دايى، يقه برانكو را بگيريد، براى رفتن به تيم ملى چاپلوسى نمى كنم!

سايت ورزش ايران- خداداد عزيزى يكى از محبوب ترين چهره هاى فوتبال ايران حرف هاى جالبى را در خصوص خودش، تيم ملى و برانكو به زبان آورد.
او اين بار تصميم گرفته تا در نقش يك حامى به هر چه آرام تركردن فضاى تيم ملى كمك كند. خداداد را مى توان آدم خاصى دانست.
او هميشه دوست ندارد ساز مخالف بزند. در نتيجه اين بار قصد دارد نقش تازه اى را ايفا كند. خداداد هميشه غيرقابل پيش بينى است.
از عقاب شروع كنيم. از آنجا كه تصميم گرفتى از عقاب به راه آهن بروى.
< من مدت پنج ماه در عقاب بودم. طى آن پنج ماه خيلى اذيت شدم. ديگر تحملش را نداشتم.
تحمل چه چيزى را؟
<اينكه هر مسأله اى پيش مى آمد سراغ من مى آمدند. اينكه سعى مى كردند هر مشكلى را با خداداد حل كنند. واقعاً تحملش را نداشتم. در تمام طول عمر ورزشى ام هميشه سعى كرده ام از حق هم تيمى هايم دفاع كنم. در عقاب مشكل اصلى اين بود كه حق و حقوق بچه ها را به موقع نمى دادند. پنج بار قول دادند كه حقوق بازيكنان را بدهند اما بدقولى كردند.
و همين جا بود كه خداداد دوباره سر و صدا كرد. درست است؟
<هر جا كه لازم باشد سر و صدا به پا مى كنم. هر جا كه پاى گرفتن حق و حقوق در ميان است، مطمئن باشيد كه شخصيتم به يك شخصيت خنثى و مظلوم تبديل نمى شود. احساس كردم كه حق هم تيمى هايم ضايع مى شود. به همين خاطر اعتراض كردم و در نهايت هم جدا شدم.
وقتى از عقاب جدا شدى، شايعه شد كه قصد دارى به استقلال بروى؟
< حرف و حديث هاى زيادى مطرح شد اما وقتى آقا فيروز با من تماس گرفت، نتوانستم نه بگويم و قبول كردم.
يعنى علت پيوستن تو به راه آهن فقط فيروز كريمى بود؟
< دقيقاً. من به خاطر رفاقت با فيروز كريمى به راه آهن آمدم وگرنه شرايط مالى چندان برايم مهم نبود. مديران باشگاه عقاب نگذاشتند راحت باشم. در مورد حق و حقوق تيم بدقولى كردند.
اما بالاخره به تعهداتشان عمل كردند. هر چند با تأخير!
< يك واقعيتى را به شما بگويم، اين روش كه چون ما با هم رفيق هستيم پس حق و حقوق را ناديده بگير، ديگر كهنه شده است. از اين گذشته من به خاطر خودم حرص نمى خوردم، بيشتر به خاطر هم تيمى هايم حرص و جوش مى خوردم. هم تيمى هاى من تا يك جايى مى توانستند خداداد را به جاى پول قبول كنند.
پس در باشگاه عقاب راحت نبودى؟
< نه، من شده بودم چوپان دروغگو. به بچه ها تضمين مى دادم و از طرفى مسؤولان باشگاه بدقولى مى كردند.
از عقاب بگذريم. در حال حاضر راه آهن را چطور مى بينى؟
<تيم خوبى است. با اينكه مدت كوتاهى است كه به اينجا آمده ام، اما احساس راحتى مى كنم. راه آهن تيم جوان و خوش آتيه اى دارد. البته اين را هم بگويم كه ما در بخش تمام كنندگى دچار مشكل هستيم و همين مسأله باعث شد تا مقابل ابومسلم، برق و بعضى از تيم ها امتيازات مفتى را از دست بدهيم. در هر حال به راه آهن خوشبين هستم.
از شرايط بدنى خوبى برخوردار هستى؟
< خيلى از خودم راضى نيستم. كمر درد دارم. به دو تا از مهره هاى كمرم فشار وارد شده كه اميدوارم به زودى خوب شود. به لطف خدا مشكل خاصى ندارم. خوبم.
اين روزها در مورد تيم ملى و برانكو حرف و حديث هاى مختلفى مطرح مى شود. هر كس در رابطه با تيم ملى و جام جهانى اظهارنظر خاص خودش را دارد. بعضى ها مى گويند اين تيم ملى نمى تواند از آبروى فوتبال ما در جام جهانى دفاع كند و برانكو بايد بركنار شود و تيم ملى يك مربى بزرگتر به خود ببيند. نظرت در اين باره چيست؟
< من به تيم ملى هميشه فكر مى كنم. حتى وقتى كه به تيم ملى دعوت نمى شوم هم باز يكى از دغدغه هاى فكرى من را تشكيل مى دهد. هر وقت كه احساس كردم حرف هايم تأثيرگذار بوده، حرفم را زده ام و از هيچ كس هم واهمه اى نداشته ام اما در اين برهه كه تيم ملى در آستانه حضور در جام جهانى است، فكر مى كنم بيان نقطه نظرات صرفاً انتقادى به جايى نخواهد رسيد. من فكر مى كنم همان ظلمى كه در حق مصطفوى و ويرا شد، در حال حاضر در حق برانكو و دادكان مى شود.
چه ظلمى؟
< من نمى خواهم كسى را محكوم كنم. اگر نظر مرا درباره تيم ملى بخواهيد بايد بگويم الان شرايطى نيست كه ما به دنبال مربى بزرگترى براى تيم ملى باشيم. اگر هم دنبال اين قضيه بوديم، يك سال پيش بايد اقدام مى كرديم، نه حالا كه برانكو برايش توقع ايجاد شده است. حق هم دارد، تيم ملى را به جام جهانى برده است. اصلاً مهم نيست كه اين تيم را چطور به جام جهانى برده، با خوش شانسى برده يا بدشانسى. مهم اين است كه برانكو در صعود ايران به جام جهانى نقش داشته و همين كافى است تا ما اين فرصت را به او بدهيم كه در جام جهانى هم همراه تيم ملى ما باشد.
پس نقطه نظر خداداد اين است كه برانكو بايد در جام جهانى همراه تيم ملى ما باشد؟
< بله، اما اگر بپرسيد چرا اين طور فكر مى كنم، بدون معطلى به شما مى گويم چون وقت نداريم. ما زمان كوتاهى را تا شروع بازيهاى جام جهانى داريم. اگر واقعاً برانكو را كوچك مى دانستيم بايد از يك سال پيش به فكر كنار گذاشتنش مى افتاديم.
اينكه خداداد به حمايت از برانكو مى پردازد كمى عجيب است. قبول كن خداداد!
<منظورت را خوب مى فهمم. مى خواهى بگويى اين شائبه پيش مى آيد كه من به خاطر نزديك شدن به تيم ملى است كه در مورد برانكو و تيم ملى اين حرف ها را مى زنم.
دقيقاً منظورم همين است.
< اما اينطور نيست. واقعاً اين طور نيست. هر كس كه درباره من چنين قضاوتى كند، معلوم است كه خداداد را نشناخته است.
اما شايد خداداد هم در گير و دار بازيهاى اين چنينى اسير شود. چه تضمينى وجود دارد؟
< چه تضمينى؟! من چهار سال از بهترين دوران زندگى حرفه اى ام را در تيم ملى نبودم. چرا؟! تا به حال به اين مسأله فكر كرده ايد؟ ۶ ماه پيش من بودم كه از دادكان انتقاد كردم. اگر چه بحث ITC آنقدر مهم نبود كه آن حرف ها پيش بيايد اما برويد از خود دادكان بپرسيد. به دادكان گفتم، آقاى دادكان! عشق من اين است كه براى تيم ملى بازى كنم. اما نه براى وارد شدن به تيم ملى و نه براى ماندن در تيم ملى هرگز دست به چاپلوسى نمى زنم. شخصيت من و سابقه من به وضوح اين ادعا را ثابت مى كند كه آدم واقع بينى بوده ام و به احدى تاكنون باج نداده ام. يك چيزى را به شما بگويم و خلاص. در تمام طول عمرم با آدم هاى كوچك طرف نشده ام، اگر دوستى بوده با بزرگان بوده و اگر دشمنى هم بوده و قرار به جنگ و دعوا بوده هم با بزرگان در افتاده ام نه آدم هايى كه پادو هستند.
يادمان هست كه تقريباً هجده ماه از تيم ملى دور بودى. انگار تيم ملى در آن برهه مردمى نبود.
< بله، ۱۸ ماه دور بودم. مى توانستم در طول آن ۱۸ ماه چاپلوسى كنم تا دعوت شوم اما اين كار را نكردم. انتقادم را مطرح مى كردم. حرف دلم را مى زدم. شما مى دانيد مردم چرا من را دوست دارند؟
يكى از علت هايش بحث حماسه سازى تو در مقابل استراليا در ملبورن است.
< بله، اما آن چيزى كه بيشتر از اين باعث محبوبيت من شده اين است كه حرف دلم را به موقع مى زنم. حرف حق را تحت هر شرايطى مى زنم. خيلى ها وقتى به من مى رسند مى گويند خداداد! از تو خوشمان مى آيد چون حرف حق را مى زنى. رك و راست هم مى زنى. دوست دارم هميشه همينطور بمانم. اصلاً من زبان سرخ را دوست دارم حتى اگر سر سبزم را به باد دهد. اگر سرسبزى و راحتى من از بى دردى و از ناديده گرفتن حق باشد، همان بهتر كه نباشد. من اين سر سبز را نمى خواهم. نمى توانم ناحق را ببينم و سكوت كنم. همه اين حرف ها را زدم كه بگويم به خاطر منافع خودم نيست كه به تيم ملى خرده نمى گيرم.
از ديدن بازيهاى تيم ملى لذت مى برى؟
< بگذاريد كمى راحت تر حرف بزنم. از تيم ملى توقع خيلى زيادى نداشته باشيد. بهتر است افكار را آلوده نكنيم و نگوييم ما مى توانيم از مرحله مقدماتى جام جهانى صعود كنيم و جزو ۱۶ تيم يا ۸ تيم باشيم. شايد هم باشيم اما آنچه كه منطق مى گويد اين است كه ما از اين تيم ملى فقط بايد توقع داشته باشيم كه در مقابل پرتغال، مكزيك و آنگولا آبرومندانه بازى كند. اگر چه در فوتبال هر احتمالى وجود دارد اما اينكه بخواهيم خودمان را فريب دهيم كار درستى نيست. من آدم واقع بينى هستم. در بازى با اردن به برانكو گفتم: «على كريمى از من بهتر است.» يعنى من خداداد نمى توانستم پيش برانكو كمى خوشمزگى كنم و درباره خودم تبليغ كنم؟ چرا مى توانستم اما واقعيت را تا كى مى توانستم پنهان كنم. اگر بگويم على كريمى از من بهتر است، آيا چيزى از من كم مى شود؟
به نقطه خوبى رسيديم. آيا در شرايط فعلى خداداد به درد تيم ملى مى خورد؟
< من تجربه دارم. با تجربه ام مى توانم به تيم ملى كمك كنم. اما نكته مهمى را مى خواهم گوشزد كنم. اين را حتماً بنويسيد كه اگر خداداد به تيم ملى دعوت نشود هم ظلمى به او نشده است. مى توانم كمك كنم، اما اگر نباشم هم احساس نمى كنم كه مظلوم واقع شده ام. زمانى آنقدر خوب بودم كه نمى توانستم دعوت نشدنم را تحمل كنم و چون به اين مسأله اعتقاد داشتم كه مظلوم ظالم را مى سازد، اعتراض مى كردم و حق خودم را فرياد مى زدم اما حالا اگر به تيم ملى دعوت نشوم هم مسأله اى نيست چون ظلمى صورت نگرفته است.
مصاحبه چند روز پيش على دايى را خواندى؟

< نه، از كدام مصاحبه حرف مى زنيد.
على دايى هفته گذشته آنقدر تحت فشار قرار گرفت كه بالاخره در واكنش به انتقادات پى در پى در مصاحبه اى گفت: «تا چهل سالگى براى تيم ملى بازى مى كنم.» به نظر تو چرا دايى تا اين حد تحت فشار است؟
< تا به حال در مورد دايى اظهارنظر نكرده ام. دايى رفيق من است. فقط همين اندازه بگويم كه او هرگاه كه تحت فشار قرار گرفته است، بهتر كار كرده و پاسخ منتقدان را در زمين داده است. اين طبيعى است كه ما دايى چهار سال پيش را نمى بينيم. اما در مورد استفاده از او، برانكو تصميم گيرنده است. مربى تيم ملى به دايى اعتقاد دارد. آنهايى كه مخالف حضور دايى در تيم ملى هستند چرا به سراغ برانكو نمى روند و از او نمى پرسند. ما هنوز هم نمى دانيم كه بايد يقه چه كسى را بگيريم. چند وقت پيش يك آقاى جوانى به من رسيد و گفت: خداداد! دوست دارم تو را ضايع كنم. مى گفت: تو چرا از دهات هاى مشهد آمدى و به اينجا رسيدى؟ آمار مرا خيلى خوب داشت. در مورد من اطلاعات خوبى هم داشت. گفت و گفت تا نوبت به من رسيد. خنديدم و گفتم؛ برادر من چرا يقه مرا گرفته اى؟ من به سادگى به اين محبوبيت و شهرت نرسيده ام اما اگر فكر مى كنى من استحقاق ايستادن در اين نقطه را ندارم، از خدا بپرس. البته مى توانستم به آن جوان بگويم چون من لياقت داشتم و تو فلان و بهمان. اما توهين نكردم. در آخر هم قانع شد كه اشتباه مى كند. گفت: من قانع شدم. حالا قصه دايى و تيم ملى هم همين است. هر كس فكر مى كند كه او نبايد باشد، برود يقه برانكو را بگيرد. اگر كسى فكر مى كند خداداد نبايد باشد، يقه فيروز كريمى را بگيرد.
بازى تيم ملى در مقابل كاستاريكا را ديدى؟
< متأسفانه نه بازى با كاستاريكا را ديدم و نه بازى تيم ملى مقابل چين تايپه را.
تيم ملى با تيم هاى ضعيفى ديدار دوستانه برگزار مى كند و اين اصلاً خوب نيست.
< بله، موافقم. بنا به دلايلى كه همه ما مى دانيم تيم ملى نمى تواند با كشورهاى مطرح و صاحب فوتبال روبرو شود. اما راه حلى كه به نظر من مى رسد اين است كه تيم ملى با منتخب باشگاه هاى ليگ خودمان بازى كند. كاستاريكا حريف قدرتمندى براى ما نبود. كاستاريكا يك دهم مكزيك هم نبود. نمى گويم در اين زمينه كوتاهى شده است، نه، اما بهتر است با منتخب باشگاه هاى خودمان هم يك ديدار تداركاتى برگزار كنيم.
در مورد ليگ امسال و سرنوشت قهرمانى چه عقيده اى دارى؟
< استقلال قدرت خوبى دارد، البته پاس هم مدعى است. اگر از دلم بپرسيد از صميم قلب دوست دارم پاس قهرمان شود. در پاس دوستان خوبى دارم. سردار آجورلو هنوز هم يكى از بهترين دوستان من است. اما شانس قهرمانى را مى توان بين پاس و استقلال تقسيم كرد.
خداداد قرار است تا كجا ادامه دهد و بازى كند؟
ذد مطمئن باشيد با خودم تعارف ندارم. هر وقت احساس كنم آن خدادادى نيستم كه همه انتظارش را دارند از فوتبال خداحافظى مى كنم. هميشه قبل از رفتن به زمين به خودم مى گويم، مثل خداداد بازى كن!