هيچ چيز تمام نشده است! اين قبول كه ما حذف شديم اما اين يك نماى واقعى بود از فوتبال ما. همه آنهايى كه با نگاه منطقى و به دور از احساس به جام نگاه مى كنند انتظار برد ما مقابل مكزيك و پرتغال را نداشتند، فاصله ما با آنها زياد است، آنقدر زياد كه با اتفاق و حادثه پر نمى شود.
مى شود از برانكو و دستيارانش انتقاد كرد كه قدر موقعيت ها را ندانسته و از قابليت هاى فوتبال ما به خوبى استفاده نكردند اما قبول كنيد كه امروز نقش مديريت و توسعه دانش در رشد ورزش انكارناپذير است و عامل عمده در اين حيطه منابع انسانى است. امروز حتى كشورهاى پيشرفته صنعتى نيز با مشكل كمبود نيروى انسانى متخصص روبرو هستند. مديران، مربيان، داوران، پزشكان ورزشى و روانشناسان ورزشى از جمله اين نيروها هستند. كميت و كيفيت و توزيع اين منابع تأثير مستقيم بر رشد يا افت ورزش يك كشور دارد.
قبول كنيم كه از اين بعد ضعيف هستيم و مادامى كه از مديران متخصص و بادانش بى بهره باشيم در عرصه رقابت كم خواهيم آورد.
ما با كدام امكانات، پيشينه علمى و عملى توقع غلبه بر حريفانى چون پرتغال و مكزيك را داريم؟ عرصه رقابت جهانى بسيار محدود است زيرا دوران روى آوردن به رويكردهاى سنتى، موردى، مقطعى و تصادفى ديرى است تمام شده و به جاى آن رويكرد علمى، فراگير، پيوسته و سيستمى رواج يافته است.
اصلاً دنبال مقصر و نابود كردن دادكان، برانكو، دايى يا... نباشيد، گرچه معتقديم كه هر يك از اينها بايد دلايل حذف را بگويند اما نه در نقش متهم در دادگاه ،بلكه براى برون رفت از اين وضعيت نگران كننده كه ما در بعد جهانى داريم. اين چه فوتبالى است كه اگر در سال ۹۸ به جام جهانى رفتيم لفظ معجزه را به كار برديم و در جام جهانى ۲۰۰۶ هم به دنبال معجزه، اتفاق، حادثه و تك ستاره ها بوديم. به خودمان نگاه كنيم، به داشته هايمان، به ليگ فوتبالمان، به زمين هاى كشورمان، به بحث استعداديابى در باشگاه ها، به نوع و نحوه اداره باشگاه هايمان (باشگاه هاى هر كشور ركن اصلى توسعه ورزش حرفه اى در هر كشورى هستند)، به سطح دانش، تخصص مديران ورزش ما دقت كنيد. ورزش ما و به تبع آن فوتبالمان بدون استراتژى و خط مشى مشخص به راه خود ادامه مى دهد، هيچ طرح و برنامه اى در دست نيست و از دل اين نوع مديريت و حاصل اين نوع عملكرد همين فوتبالى مى شود كه مى بينيم.
advertisement@gooya.com |
|
در ورزش حرفه اى همه دنبال بهترين هستند، مديران باشگاه ها براى اداره باشگاه خود به سراغ خبرگان و افراد متخصص مى روند و رؤساى فدراسيون ها براى اداره تيم ملى كشورهاى خود آن هم در سطح جام جهانى بهترين ها را استخدام مى كنند و همين تفكر از بالا (مديريت فوقانى) به پايين تسرى پيدا مى كند و زمينه پيروزى و موفقيت را مهيا مى كند. آيا رييس فدراسيون ما وظايف خود را به نحو احسن انجام داده است؟ آيا برانكو در حد جام جهانى و نيمكت ما بود؟ آيا ما از يك سال پيش به اين طرف قدمى براى رفع كم و كاستى هاى خط دفاع و دروازه برداشتيم؟ چرا بى جهت انتظار مردم خود را بالا برديم؟ محال است بدون بهره گيرى از دستاوردهاى علمى، فنون و تجارب تراكم سازمان يافته، برنامه ريزى فراگير و رويكرد تيمى به نتيجه دلخواه برسيم و نمى توان به بهره گيرى بهينه و كارا از فرصت ها پرداخت و از تهديدات محيط و حريفان تا بن دندان مسلح مصون ماند.
هفته ها، ماه ها و سال ها را مفت و مسلم از دست مى دهيم و روز مسابقه انتظار داريم همپاى ديگران كه زحمت كشيده، برنامه ريزى كرده و به طور اصولى كار كرده اند بجنگيم و حتى مغلوب شان كنيم. اميدواريم براى يك بار كه شده از اين شكست ها درس گرفته و ما هم مثل حريفان دنبال علم، دانش، برنامه و آينده نگرى باشيم. دادكان، برانكو و دايى را اولين جدا شده از فوتبال ملى بدانيد اما اگر بدون آنها، باز هم بدون انديشه كار كنيم ولو اينكه در جام جهانى ۲۰۱۰ آفريقاى جنوبى هم حاضر باشيم باز هم حسرت، افسوس و اندوه نصيب ما خواهد شد.