خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشی - فوتبال
اينتراخت فرانکفورت، چهاردهمين بازیاش در بوندسليگای چهل و پنجم را با شکست سنگين خانگی برابر اشتوتگارت، قهرمان فصل پيش رقابتها به پايان برد. ديداری که از يک جهت برای فريدهلم فونکل، سرمربی فرانکفورت و هواداران اين تيم خوشحال کننده بود؛ بازگشت مهدی مهدویکيا به ترکيب اصلی اينتراخت پس از چند هفته دوری!
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، اينتراخت فرانکفورت عصر شنبه در ورزشگاه خانگیاش چهار بر يک تسليم اشتوتگارت شد تا برای نخستين بار در طول فصل جاری در جمع ده تيم بالای جدول جايی نداشته باشد.
شاگردان فونکل هم اکنون با ۱۸ امتياز در مکان يازدهم جدول جای دارند. «ميشائيل ويتر شاگن» نويسندهی روزنامهی آلمانی فرانکفورتر آلگمانيه سايتونگ، پيش از اين بازی در گزارشی به مهدی مهدویکيا بازيکن ايرانی اينتراخت پرداخت.
در اين مطلب که در پايگاه اينترنتی FAZ.NET آمده است و عنوان «قهرمان ملی کم حرف» را دارد، به اوضاع «کيا» درفوتبال آلمان از ابتدا تاکنون پرداخته شده است.
در اين گزارش آمده: " مردی که به آهستگی زمين تمرين را ترک میکند، زمانی مرد سال آسيا بود و هنوز هم در کشورش، ايران، قهرمانی ملی به شمار میآيد. به سرعت نمیتوان به اين موضوع پی برد. مهدی مهدویکيا مرد کوتاه قامتی است. آهسته گام برمیدارد و همواره سر به زير میافکند و در نهايت راهی رختکن میشود. يک ساعت بعد اين بازيکن ۳۰ ساله که تازه از زير دوش بيرون آمده است در ميدان اصلی حاضر میشود، در حالی که يکدست مشکیپوش شده است. او با همه به گرمی دست میدهد و با صدايی آرام و آهسته صحبت میکند.
او میگويد:« بله، ما میخواهيم در همان بالای جدول بمانيم.»
فرانکفورت اکنون در مکان دهم (پيش از بازی با اشتوتگارت) جای دارد. اگر بخواهيم رو راست باشيم، آن وقت بايد گفت مهدی مهدویکيا سهم زيادی در اين موضوع ندارد. اين مرد که هم اکنون بيش از يکصد بازی ملی برای زادگاهش انجام داده است، پيش از شروع فصل به عنوان بازيکن آزاد از هامبورگ به اينتراخت فرانکفورت پيوست. در شمال ديگر نخواستند قرارداد او را تمديد کنند و چند هفته بعد فريدهلم فونکل، سرمربی اينتراخت بیآنکه هيچ غروری در صدايش نهفته باشد، گفت:« باشگاههای ديگر کشته و مردهی او بودند، با اين وجود ما او را به چنگ آورديم.»
** ده بازی بدون گل
فونکل با حضور مهدویکيا در سمت راست و آلبرت اشترايت در سمت چپ به دو بازيکن قدرتمند کناری اميد بسته است. با اين حال اندکی مانده تا پايان دور رفت رقابتهای بوندسليگا کارنامه کاری مهدویکيا در ميدان بازی ناچيز به نظر می رسد: او ده بازی برای اينتراخت انجام داده است. ۷۱۵ دقيقه در ميدان حضور داشته و در اين مدت هيچ گلی برای تيمش به ثمر رسانده و در ارسال پاس گل هم ناکام بوده است.
با اين همه فونکل دربارهی او میگويد:« مهدی با تجربهاش به ياری ما آمده است.» اما خود اين بازيکن معتقد است:« بدون ترديد بيش از آنچه اينجا و در نخستين بازیها به نمايش گذاشتهام، در توان دارم.»
اين گفته نوعی انتقاد از خود به نظر میرسد. با اين حال مهدویکيا توضيحاتی برای عملکرد متوسط خود دارد: ابتدا بازیهای جام ملتهای آسيا، که باعث شد اين بازيکن ايرانی تمرينهای آمادهسازی پيش فصل اينتراخت را از دست بدهد. سپس در ادامه پارگی عضله و آسيب ديدگی ديگر که همه و همه مهدی را با وقفههای کوتاه مدت ناچار کرد.
او در اين ميان به تمرينهای تيم بازگشته است و از اين رو میگويد:« دوست دارم برابر اشتوتگارت از ابتدا به ميدان بروم.»
اين جملهای غيرمعمول از مهدویکياست. درواقع او کسی نيست که در جمع خواستار چيزی باشد. او کسی نيست که در ميانه ميدان قرار بگيرد و در پی نمايش آنچنانی باشد. از اين جای شگفتی تمام است که در طول گفتوگويش عنوان میکند:« جايگاه من در سمت راست ميانه ميدان است. در آنجاست که میتوانم قدرتم را به بهترين وجه نشان دهم».
او صد متر را در يازده ثانيه میدود. مهدویکيا بسيار تکنيکی است و ارسالهای مناسبی هم دارد. اما زمانی که "پاتريک اکس" در ابتدای فصل آسيب ديد، اين بازيکن ايرانی به دفاع کناری در خط دفاع چهار نفره رفت. او در تيم ملی ايران و هامبورگ در همين پست بازی میکرد و به گمان بسياری از منتقدان از عهده اين کار به خوبی برآمده است. با اين حال خود او میگويد:« در کارهای هجومی احساس بهتری دارم.»
**زندگی خانوادگی در «زاخسن هاوزن»
مهدویکيا در آلمان تنها به عنوان گلزن شناخته شده نيست. تماشاگران به ويژه در هامبورگ به سرعت او را در قلب خود جای داده بودند و هشت سال تمام استارتهای او در سمت راست را با فريادهای ممتد «مهدی» همراهی میکردند. چرا که او فردی است که میدود، مبارزه میکند و اغلب يک نماد شناسايی برايشان بود. خود مهدویکيا هم در اين باره میگويد:« وداع از هامبورگ برايم روز تلخی بود. ولی در فوتبال حرفهای بايد بتوان هر چه زودتر همه چيز را به فراموشی سپرد. زمان به سادگی سپری شد.»
مهدویکيا از نه سال پيش در آلمان بازی میکند. شش ماه پس از جام جهانی ۱۹۹۸ در فرانسه باشگاه بوخوم با او قرارداد بست. مهدویکيا پس از آن رقابتها پس از مايکل اوون، دنيلسون و تيری آنری به عنوان چهارمين بازيکن مستعد انتخاب شد. به ويژه گل او در ديدار برابر آمريکا او را در آن روزها در کشورش به افتخارهای فراوانی رساند.
اما در بوندسليگا کارها به گونهای ديگر بود:« سرزمينی تازه، زبانی جديد و همبازيانی از اين دست.»
مهدویکيا میگويد:« بسيار دشوار بود. ما با بوخوم تقريبا در تمام بازیها بازنده بوديم و سقوط کرديم.»
در اين سالها مهدی هرگز نمیخواهد از آلمان دور باشد:« اين کشور وطن دوم من شده است.» و اين جمله بر خلاف تعارفهای کلاسی است که بازيکنان فوتبال به زبان میآورند." به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران در ادامه اين گزارش آمده است: "پيش از شروع فصل او پيشنهادهايی از خارج از آلمان هم داشت، اما دختر ۸ سالهاش میبايست به مدرسهای آلمانی برود. مهدی با او و همسرش هم اکنون در «زاخسن هاوزن» زندگی میکند. او میگويد به زندگی در شهر جديد عادت کرده است. مردم بسيار مهربان هستند و چيزهای تازه زيادی برای کشف کردن وجود دارد. او دو سال پيش به خطر رخدادهای زندگی شخصیاش در تيررس مطبوعات زرد قرار گرفت و از آن پس کمی محتاطتر از سالهای گذشته شد.
advertisement@gooya.com |
|
**مفصلها دوباره تحمل میکنند
مهدویکيا چند هفته پيش همبازيانش در اينتراخت فرانکفورت را به يک رستوران ايرانی برد. پيش خدمتها بشقابهای برنج و گوشت را سرو میکردند. تلويزيون هم بازیهای ليگ قهرمانان را پخش میکرد.
اين بازيکن ايرانی با نگاه به اين تصاوير از «شبی رويايی» تعريف میکند. مهدی در جايی که بهترينهای دنيا در آنجا بازی میکنند، ساعت درخشانی را تجربه کرد. در سپتامبر ۲۰۰۰ هامبورگ پس از گذشت يک ساعت از زمان بازی ۳ بر يک از يوونتوس تورين عقب افتاده بود. اين ايرانی زننده گل دوم تيم بود. يک پنالتی برای تيمش گرفت و زمينهساز تساوی ۴ بر ۴ تيمش بود. اودر اين باره میگويد:« چنين خاطرههايی هرگز از ياد نمیروند.»
و او به همين خاطر بازيکنی حرفهای شد. قراردادش با اينتراخت تا تابستان ۲۰۱۰ اعتبار دارد.
او به تازگی برابر دورتموند از دقيقه ۷۶ وارد بازی شد:« آن علامت خوبی بود.» مهدویکيا ديد که عضلاتش توانايی لازم را دارند و مفصلها بار ديگر فشارها را تاب میآورند. با اين وجود اين تنها يک شروع است نه بيشتر.
او ۳۰ساله است و میگويد که میتواند تصور کند روزی فوتبالش را در اينتراخت به پايان ببرد. «اما اين موسيقی آينده است.»
او میخواهد برود، میخواهد با خودرويش راه بيفتد و به سمت خانه و خانوادهاش برود. کمی موسيقی گوش کند و شايد هم کتابی فارسی بخواند."