سينما در بهار 84 يكي از كم طرفدارترين دوره هاي خود را گذراند و تمامي آمارها، به وضوح سير نزولي داشت: آمار فروش، استقبال تماشاگران، سطح كيفي آثار عرضه شده و توليدشده، آمار كمي و كيفي جشنوارههاي داخلي، حضور و موفقيتهاي بين المللي، بازتاب اجتماعي و رسانه يي.
از طرفي، تهيه كنندگان و كارگردانان سينماي ايران، عمدتا جسارت لازم را براي پرداختن به پروژه هاي بزرگ نمييافتند و آغاز همه چيز را به بعد از انتخابات موكول مي كردند.شايد مهمترين رويداد فرهنگي در بهار 83 برپايي نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران بود. در آن ميان حضور قابل توجه كتابهاي سينمايي، بهانهيي از نوعي ديگر براي توجه به سينماي ايران فراهم كرد. در طول برگزاري نمايشگاه نيز، برپايي چادر سينما توجه مقبولي را به سينماي ايران در اين اجتماع فرهنگي سوق داد.اما خرداد، با صرف تمام توان سياست پيشگان براي تبليغات انتخابات رياست جمهوري همراه شد. در اين ميان فيلمسازان نام آوري همچون كمال تبريزي، سعيد ابراهيمي فر، رسول صدر عاملي، مهدي فخيم زاده، داود ميرباقري، احمدرضا درويش، رسول ملاقلي پور، محرم زينال زاده، جواد شمقدري و بهروز افخمي با ساخت فيلمهاي تبليغاتي هشت نامزد انتخابات، رونقي به هياهوي تبليغات بخشيدند.
از طرفي، تا پيش از برگزاري دور نخست انتخابات، هنرمندان و سينماگران هواداري عيان و قابل توجهي از نامزدها نكردند، اما در كشاكش رقابت دور دوم وارد اين عرصه نامانوس شدند و صف آرايي چشمگيري را به نمايش گذاشتندأ هر چند در پايان بازي اغلب ايشان ناكام صحنه بازي را ترك كردند. به نظر ميرسد، دست كم تا ارايه برنامه دقيقتر و معرفي مديران و وزراي اين عرصه، حالت سكون و بلاتكليفي، همچنان در فعاليتهاي فرهنگي امتداد يابد.
اكران فيلمهاي بهاره
سال 1384 با اكران نوروزي مجردها)اصغر هاشمي(، ازدواج صورتي )منوچهر مصيري(، در به درها )امير حسين صديق(، جايي براي زندگي )محمد بزرگ نيا(، شاخه گلي براي عروس )قدرت الله صلح ميرزايي( و گل يخ )كيومرث پوراحمد( آغاز شد.
سكون و سردي بهار سينماي ايران، از تحويل سال84، با فروش و استقبال پايين فيلمها عيان شد. بهار گذشته، بويژه با اتكا به دو اؤر موفق و پرفروش سال، مارمولك، اؤر جنجال آفرين كمال تبريزي و كما ساخته آرش معيريان، فصل شكوفايي را به ارمغان آورده بودأ اما استقبال از سينما در بهار 84 حتي به نيمي از توفيق بهار گذشته نيز نرسيد. پرفروشترين اؤر اين فصل، مجردها بود.در طول فصل خبري از آؤار موفق و قابل توجه جشنواره بيست و سوم فيلم فجر نبود و تنها در آخرين روزهاي خرداد، دو كار قابل بحث زن زيادي )تهمينه ميلاني( و ماهي ها عاشق مي شوند )علي رفيعي(، كارگردان پرآوازه تئاتر ايران، روي پرده رفت و نويد فصلي رونق آفرين را براي تابستان 84 داد.از طرفي به نظر ميرسد با از سرگذشتن هياهوي انتخابات، برخي فيلمهاي مطرح جشنواره فجر گذشته از جمله، خيلي دور، خيلي نزديك )رضا ميركريمي( و كافه ترانزيت )كامبوزيا پرتوي( اكران تابستان را رونق خواهد بخشيد.از ديگر آثاري كه در بهار 84 روي پرده رفت مي توان به امتحان )ناصر رفاهي(، بازنده )قاسم جعفري( و شارلاتان )آرش معيريان(، كه اين هم در آخرين روزهاي فصل بهار بر پرده رفت، اشاره كرد.
ظاهرا معيريان پس از توفيق كما در سال 83، طريق تاثير در تماشاگر عام سينماي ايران را تا حدي دريافته است و اين فيلم او نيز مي رود تا يكي از آؤار پرفروش سينماي ايران در سال 84 باشد. شاخاترين فيلم خارجي نيز كه در اين فصل، همچون گذشته در سطح بسيار محدود بر پرده رفت، هوانورد ساخته مارتين اسكورسيزي بود.
نگاهي به فيلم جايي براي زندگي
گذشته از يكي دو فيلم قابل توجه كه در روزهاي پاياني بهار اكران شد، به نظر مي رسد تنها اؤر در خور اعتناي اين فصل «جايي براي زندگي» ساخته محمد بزرگ نيا باشد. جايي براي زندگي فيلمي است متفاوت در سينماي جنگ ايران، يا آن طور كه شهره است: سينماي دفاع مقدس. از عناصر، نشانه ها و روابط آشناي اين نوع، در فيلم چندان خبري نيست: چفيه، پلاك، تسبيح، قهرمانان ، گروههاي بسيجي، روابط احساساتي و آرمانگرايانه، تاؤير عوامل ماورايي و ...
با آغاز جنگ ايران و عراق، ضرورت ساخت فيلمهايي در ارتباط با اين رويداد پديدار شد. اين گونه آؤار در بخشهاي مختلف تجاري، هنري، اعتقادي، سياسي ... گسترده شد و در تداوم و فراواني ساخت اين آؤار، و بويژه با حمايت نهادهاي مختلف فرهنگي و غير فرهنگي، با رشد مداومي دوام آورد و تبديل به شاخا ترين گونه سينمايي ايران شد.
با اين وجود حاكميت يك نوع نگاه محدود و ويژه به اين نوع سينما و قرار گرفتن در دستان چند فيلمساز انگشت شمار، به نظر مي رسد اين نوع را به آخرين مرزها و قابليتهاي خود كشانده است و براي شكوفايي دوباره نياز به فرارفتن از اين مرزها و محدوده ها باشد.
جايي براي زندگي كوششي است براي فرارفتن از اين مرزها. به نظر مي رسد كه نوع ديگري از سينماي جنگ مي رود تا در ميان آؤار ايراني راه پيدا كند و چه بسا همين نگاه عاملي شود كه سينماي دفاع مقدس از بن بستي كه بدان دچار شده، رهايي يابد.
فيلم با پيوند دو خانواده كرد آغاز مي شود. پسر، ايراني است و دختر و خانوادهاش از كردهاي عراق. جنگ در مي گيرد و اين رابطه گسسته مي شود. عليرغم عشق عميق ميان دختر و پسر، خانواده دختر تصميم به كوچ به عراق ميگيرند.بزرگ خانواده كرد ايراني، كه عزتالله انتظامي ايفاگر اين نقش است، مرد متمولي است كه به كشاورزي و پرورش ماهي مشغول است. با پيشروي جنگ خانهاش از دست
مي رود و كسب و كارش نابود مي شودأ پس، او و خانوادهاش مجبور به گريز و ترك خانه مي شوندأ غافل از آنكه عشق پرشور ميان آن دو جوان هنوز ادامه دارد و آن دو در خفا قرار و مدارهايي با هم گذاشته اند. دختر و پسر به اميد وصال، از چنگ خانواده هايشان ميگريزند، اما در خشونت و جنگ، در ميان راههاي بي مقصد سرنوشت، سرگردان مي شوند. گرچه طرح جذاب قصه، فيلمنامه منسجم و محكمي را سبب نمي شود، با اين وجود پرداخت پاكيزه و هماهنگ بزرگ نيا فيلمي قابل تامل و هوشمندانه را رقم زده است. پس از كشتي آنجليكا، جنگ نفتكشها، طوفان و ... فيلمساز كه تسلط خود را بر ابزار و بيان سينمايي اثبات كرده، اين بار با استحكام بيشتري فيلم جايي براي زندگي را كارگرداني كرده است.
جدا از اينكه هر اثر هنري مربوط به جنگ در ذات خود نفرت از جنگ را تداعي مي كند، فيلم بزرگ نيا به جد رنگ ضد جنگ به خود مي گيرد و از اين رو در ميان آثار فراوان جنگي سينماي ايران جايگاه ويژهيي مييابد. فيلم گرچه بر بازيگري تاكيد ويژه يي ندارد و از همين رو بازيها چندان امكان بروز ويژه نمي يابند، با اين وجود عزتالله انتظامي، در آستانه هشتاد سالگي، نشان مي دهد كه هنوز جوهره و قابليت بازيگري خود را حفظ كرده است.جايي براي زندگي در بيست و سومين جشنواره فيلم فجر، در بخش سينماي ايران برنده جايزه نخست هيات داوران و سيمرغ بلورين بهترين جلوه هاي ويژه شد.
advertisement@gooya.com |
|
جشنواره هاي داخلي
در حالي كه شايد يكي از ويژگيهاي سينماي ايران فراواني نامعقول جشنوارهها باشد، متعاقب رخوت و انفعال سينماي ايران در بهار 84، اغلب جشنواره هاي بهاره نيز از حركت باز ايستاد و به تعطيلي كشيده شد.چهارمين دوره جشنواره مستند يادگار كه قرار بود اواخر ارديبهشت برگزار شود، ظاهرا به بهانه ادغام دو سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به تعويق افتاد. قرار است كه اين جشنواره از 30 شهريور تا 5 مهر در تهران و چند شهر ديگر برگزار شود. اين جشنواره كه در ابتدا به عنوان بخش سينمايي جشنواره فرهنگ ايران زمين رخ نموده بود، چند سالي است كه خود تبديل به جشنواره مستقلي شده و به عرضه و داوري آؤار مستند سينماي ايران مي پردازد.جشنواره دفاع مقدس نيز، كه يكي از مهمترين و شايد از ديدگاه اعتقادي رسمي، اساسيترين جشنواره ايران تلقي شود، پس از كش و قوسهاي بسيار و تغيير مدير و متولي آن، عاقبت در تاريخ تعيين شده برگزار نشد و برپايي آن نيز به پايان شهريور ماه، همزمان با سالگرد جنگ تحميلي موكول شد.چند جشنواره ديگر نيز در اين ايام به تعطيلي كشيده شد. ازجمله جشنواره آوانگارد كيش و جشنواره فيلمهاي كوتاه موج، به دليل عدم حمايت و واپس كشيدن سازمانهاي حامي به تعطيلي كشيده شد و متوليان آنها توان برپايي جشنواره ها را نيافتند.
حضور بين المللي سينماي ايران
در اين فصل، چه به لحاظ كمي و چه به لحاظ كيفي، سينماي ايران حضور بين المللي بسيار كم رنگ و كم فروغي داشت. حتي حضور عباس كيارستمي به عنوان رييس هيات داوران بخش دوربين طلايي جشنواره كن نيز نتوانست توفيق ارزنده يي را براي سينماي ايران به ارمغان آورد.در اين دوره تنها دو فيلم ايراني در بخشهاي فرعي اين جشنواره به نمايش درآمدند و درخششي براي سينماي ايران نداشتند. حتي فعاليت گسترده تر مسوولان سينماي ايران در بازار فيلم اين جشنواره نيز به نظر نمي رسد حاصل چنداني به بار آورده باشد.
دو فيلم يك شب ساخته بازيگر مشهور سينماي ايران، نيكي كريمي و جزيره آهني ساخته محمد رسول اف در بخشهاي «نوعي نگاه» و «دو هفته كارگردانان» جشنواره كن به نمايش درآمدند و حضوري ناموفق را در اين جشنواره تجربه كردند.