ديروز وقتی که جمجمه ِ شکسته ِ سرباز ِ وطن ِ باستانی ام را ديدم
دلم تَرَک برداشت
جگرم ز خون پر شد
و سرشک
از درياچه ِ چشمانم جاری گشت
تنم لرزيد
و التهاب
خواب را
از من
دريغ
دست ِ خودم نبود زيرا خود سالهاست که خونين جگرم
و درد
در دل ِ دگرگونم
انبار
و غم
در درونم
تلنبار
سالها ست که به مظلوميت ِ فرهنگ ِ گوهر آفرين و تمدن ِ سالارِ فخرگسترين ِ نياکانمان، با ديدهء تر می نگرم که در دست ِ بی رحم ِ بی مروتان ِ جهل سالاران ِ بی وطن، روزگار سياه و تباهی را می گذرانند.
يک روز ارّهء جهل، ستون پايدار ِ تاريخ ِ تخت جمشيد را گردن می بُرّد.
روزی سدّی، فنا کنندهء تاريخ، بر تنگه بلاغی، اين هويت ِ تاريخ ِ درخشان ِ هخامنشی می بندند تا تمامی ِ ميراث ِ غرور انگيز و سرور آفرين ِ به جای مانده از نياکانمان را زير آب ببرند.
و روزی ديگر، ساختمانی بی قواره، در برابر ميدان ِ نقش ِ جهان بنا می کنند تا از شکوه وعظمت آن بکاهند و يا تونلی در بناگوش آن حفر می کَننَد تا آن را فرو ريزانند.
و هر روز از پی ِ روز ديگر، چشمان ِ تَرَمان بر جنايت تاريخی ِ ديگری باز می شود که بيل وکلنگ ِ جهالت، بر فرق ِ ميراثمان فرود می آيد.
ديروز پدران ِ عقيدتی اين تخريب گران ِ جهالت سالاران ِ تاريخ، وقتی که بر طاق ِ کسری هجوم وحوش وارآغازيدند در چشم به هم زدنی، آن فخر ِ تمدن ِ بشری را به ويرانه ای تبديل کردند و با وحشی گری بر هر آبادی و اهلی گری يورش بردند تا جهالت سالاری و جنون پروری ِ فرهنگ ِ بيابان را حاکم کنند.
فرش نفيس ِ بهارستان را چون درندگان، دريدند و تکّه پاره کردند تا هر جانوری تکه ای به دندان گيرد و به غنيمت بَرَد.
پس عجيب نيست که امروز اين نا ايرانيان ِ به ظاهر ايرانی اما بيگانه پرست، برای فراريان ِ دعوای ِ قبيله ای اعراب، گنبد و بارگاه درست می کنند و بذر جهل و جنون و خرافه می کارند تا ملتی را پريشان و سرگردان در هپروت ِ زايل کنندهء خرد، در چاه جمکران فرو ببرند.
آری
به هر کرانه که بنگری
بينی سرای جنون را
به هر دياری قدم گذاری
رسد به گوش، زوزه ای ز وحوشان
ديروز نوشته بودم:
درد آور است که خبری را بشنوی که دلالت بر نابودی هويت تو در عرصه تاريخ را گواهی می کند. اما امروز با کمال تأسف و تأثر اين خبر دردناک به درازای تاريخ، قلب هر ايرانی ِ وطندوست را جريحه دار کرده است و اين بار هم، چنين عمل ضد بشری، ضد فرهنگی و ضد تمدنی بوسيله کسانی صورت می گيرد که چشم به آرمانشهر جاهليت، مدينته النبی دارند و درست مثل اسلافشان که در ۱۴۰۰ سال پيش، طاق کسری را با ايوان مداينش ويران کردند، امروز می خواهند مظهر ِ جاودانگی ِ هويت ايرانی و تمدن بشری را نابود کنند.
کسانی که امروز برای فراريان از چنگ بنی اميه و بنی عباس، گنبد و بارگاه درست می کنند و سر بر آستانشان می سايند و جهل و جنون می پراکنند، نبايد انتظار داشت که خود را ايرانی بدانند.
و اين نا ايرانيان، تا امروز ثابت کرده اند که در تضاد ِ بين ايران و اسلام، جانب اسلام را می گيرند.
و امروز هم، شيره ای که از بدن ِ درخت ِ توت ِ کهنسال در شهر ِ لولمان واقع در استان گيلان، بيرون می آيد، آن را خون می بينند و بعد شجره نامه ای درست می کنند که در زير اين درخت، امام زاده ای دفن است و بعد بارگاه و گنبد برايش می سازنند و آن را جزء ميراث فرهنگی به ثبت می رسانند.
اما مظهر تمدن بشری را که چشم جهانيان را نسبت به عظمت خود خيره کرده و می کند، برايشان بی ارزش است. زيرا وجود چنين تمدنی را مرگ تاريخی عقيدهء خود می دانند.
چندی پيش برادران ايدئولوژيکشان در افغانستان، مجسمه بودا اين فخر تمدن بشری را نابود کردند تا شايد برای ملا عمر يک چشم مسجدی درست کنند. و امروز اما...
آری احداث و بهره برداری سدّ " سيوند " در تنگه بلاغی که گذرگاه ارابه های داريوش، خشايارشاه و شاهان بزرگ هخامنشی بوده است و آثار گران قيمت تمدن بشری در دل خاکهای اطراف تنگه نهفته است، بزودی زير آب می رود و تمدن بشريت را غرق می کند. نبايد فراموش کرد که اين سدّ کذايی در ۵۰ کيلومتری پاسارگاد قرار دارد و به عقيده کارشناسان و باستان شناسان، پيشروی و نشت آب می تواند تهديدی جدّی متوجه تخت جمشيد و پاسارگاد کند. و حتی فروريزی اين مظهر هويت ايرانی را پيش بينی می کنند.
advertisement@gooya.com |
|
در کنار اين تهديدات ِ مرگبار ِ هويت ِ تاريخی و ايرانی، آرامگاه کورش کبير اين نامدارترين آزاديخواه جهان که منشور حقوق بشری اش بر سر در ِ سازمان ملل مزّين است، به زير آب می رود. آرامگاهی که کعبه دلهای مشتاق آزاديخواهان و بشر دوستان جهان است. و اين جنايتی است ضد بشری و ضد تمدن بشريت و توهينی است به همه انسانهای متمدن جهان.
بنابراين همه آزاده انسانهای متمدن جهان و بويژه ايرانيان، وظيفه مند هستند که با يک کارزار جهانی، مانع چنين حرکت ويرانساز ِ تمدن بشريت شوند. و امروز بايستی سرلوحه هر روزنامه، هفته نامه، سايت و خبرگزاريها اين خبر دردناک مزّين باشد و از اين طريق وجدانهای خفته را بيدار کرد.
امروز آنانيکه دل در گرو ايران دارند و ادعا می کنند ايرانی هستند، بايستی فرياد برآورند و نگذارند اين عمل ِ شوم و دردناک انجام پذيرد و دست همه آنانيکه در اين راه پيش قدم شدند، فارغ از هرگونه اختلاف عقيده و سليقه بفشارند.
به اميد نجات بخشيدن هويت تاريخی ايرانی و تمدن بشری
دکتر احمد پناهنده
کلن: اول بهمن ماه ۱۳۸۵
apanahan@t-online.de
panahandeh@t-online.de