advertisement@gooya.com |
|
علی خامنه ای بارها گفته است که در هيچ کجای جهان به اندازه ی ايران آزادی وجود ندارد. در اين ادعای او يک واقعيت انکار ناپذير نهفته است. و آن اين که آزادی بی حد و حصر خامنه ای و ايادی او در هيچ کجای جهان برای هيچ خود کامه ای وجود ندارد. او آزاد است پيش از انتخابات ترکيب اکثريت مطلق مجلس را مشخص کند. او آزاد است پس از منصوب کردن دويست تن از نمايندگان مجلس هشتم مردم را برای انتخابات نمايندگان منصوب شده به حضور فعال در کنار صندوق های رای که آن را « مجاهدت » نام گذاری کرده فرا خواند. او آزاد است اگر مردم انتخاباتی که تکليف آن از قبل معلوم شده را تحريم کردند، هر چند ميليون که خواست به رقم شرکت کنندگان اضافه کند و با اعلام ارقام کاذب موفقيت خود را در برگزاری آزادترين انتخابات جهان به امت هميشه در صحنه ايران تبريک بگويد. و به اين ترتيب «مشت محکمی به دهان امريکا و اذناب داخلی آن بکوبد!»
اين روش ها برای خامنه ای و هر کس ديگر ی که بتواند به زور نيروی مسلح و سرکوب و ارعاب، آزادی ملتی را برای شخص شخيص خود مصادره کند اصلا عجيب نيست. عجيب اما اين است که عده ای به نام دفاع از اصلاح طلبی و آزادی خواهی نه فقط هم چنان مردم را به شرکت در انتخابات فرمايشی فرا می خوانند، بلکه به خود اجازه می دهند هر کس که فرياد اعتراضی عليه نمايشی که اهانت به شعور و اراده ی ملت است بلند کند را مورد طعنه و ريشخند قرار دهند. و هم صدا با سخنگويان استبداد او را به تند روی متهم می کنند. (مقاله ی آقای ابراهيم نبوی با عنوان پنج، چهار، سه، دو، يک بوم را به عنوان نمونه ای از اين گونه موارد بخوانيد). کسانی که يادداشتهای مرا در رد اين انتخابات فرمايشی خوانده اند می دانند؛ که نه من و نه بسياری از مخالفان اين بازی چيزی مگر ضرورت خودداری از شرکت در انتخاباتی که تکليف آن از پيش معلوم است ننوشته ايم، که اين يک اعتراض مدنی مسالمت آميز است نه تند روی و خشونت! ما خواستار آن شده ايم که مردم انتخاباتی که با ابتدايی ترين حقوق انسانی آنان در مغايرت قرار دارد را تحريم کنند. که نسبت به اين حرکت ظالمانه اعتراض کنند. بر آن بوده ام و نوشته ام که همراهی مردم با اين حرکت استبداد را هار تر و گستاخ تر می کند و گرايش به مقاومت را در جامعه تضعيف می سازد، که هر چه تعداد بيشتری از مردم در انتخاباتی که تکليف آن از پيش معلوم است شرکت کنند موضع برگزار کنندگان اين نمايش به ويژه آقای خامنه ای قوی تر و راه گسترش جنبش دموکراسی خواهی مسدود تر می شود.
کسانی که شرکت در اين انتخابات فرمايشی را تبليغ می کنند طبعاَ حق دارند نظرات من و امثال مرا نقد کنند و نادرستی آن را نشان دهند. استقبال از گفتگو و برخورد نقادانه از ضرورت های اوليه ی نهادينه شدن فرهنگ دموکراسی است. اما مغالطه کاری و تحريف نظر مخالف و به کار بستن روشهای اهانت آميزی که ابراهيم نبوی به آن متوسل شده از ضروريات حتمی استبداد و فرهنگ استبدادی است. برای نمونه چند سطر از نوشته ابراهيم نبوی که با روش کيهان شريعتمداری منتقدان انتخابات فرمايشی را هجو می کند در پانويس بخوانيد !
گنجی را به خاطر شباهت مقاله اش به آنچه من درباره انتخابات فرمايشی نوشته ام مورد سرزنش و ريشخند قرار داده و مدعی شده اند که دعوت اکبر گنجی و امثال من به تحريم موجب روی کار آمدن احمدی نژاد شده و ما هم چنان بدون عبرت گرفتن از گذشته به روش خود ادامه می دهيم.
در پاسخ فقط کافی است ياد آور شوم که نوشته ها و گفته های همه تحريم کنندگان با هم تاثير تعيين کننده ای بر انتخابات دوره نهم رياست جمهوری که احمدی نژاد را روی کار آورد و انتخابات مجلس هشتم که قرار است مجلسی کاملا گوش به فرمان خامنه ای باشد، ندارد. يکی به آن دليل که در شرايط سانسور صدای تحريم کنندگان در فضای ايران چندان انعکاسی ندارد و ديگر آن که در انتخاباتی که نتيجه ی آن از پيش تعيين شده، چه شرکت و چه تحريم چيزی را عوض نمی کند. و همان گونه که بسياری از اصلاح طلبان نيز اذعان دارند نتيجه از قبل مشخص شده است. بنابراين، اين ادعا که فراخوان گنجی و ديگران موجب روی کار آمدن احمدی نژاد شده است اگر از روی غرض ورزی نباشد دست کم از سادگی ناشی می شود. و ضمنا مسووليت اصلاح طلبان را در رويگردانی مردم از آنان به فراموشی می سپارد.
فرا خوان به تحريم اما بر خلاف تبليغ به شرکت پيامد ديگری دارد و آن اين است که مردم را به مقاومت و نه گفتن به استبداد فرا می خواند و هر چه بيشتر مورد استقبال قرار گيرد بيشتر دروغين بودن انتخابات را در انظار داخلی و خارجی بر ملا می سازد و به همين دليل هم هست که استبداد هيچ فرياد اعتراضی عليه انتخابات فرمايشی تحمل نمی کند! اگر قرار باشد مقاومتی ملی و گسترده عليه استبداد شکل گيرد مخالفان استبداد بايد مردم را به اعتراض عليه انتخاباتی که در مغايرت کامل با حقوق آنان است دعوت کنند. حتی اگر قرار باشد تحولات ايران از بالا آغاز شود باز هم مقاومت و اعتراض مردم در پايين از ضروريات آن است.
در انتخابات فرمايشی مجلس هشتم برای نخستين بار در تاريخ جمهوری اسلامی بسياری از نيروهای ملی ـ مذهبی، بخشی از اصلاح طلبان، و تقريباَ همه ی مدافعان حقوق بشر و فعالان جنبش زنان، از آنجا که شرکت مردم نتيجه ی انتخابات را عوض نمی کند و فقط شرکت کنندگان را به سياهی لشگر خامنه ای تبديل می کند، به تحريم گرايش پيدا کرده اند. قبلا نوشته ام و باز هم تاکيد می کنم که هر چه موج تحريم قوی تر باشد برگزار کنندگان انتخابات فرمايشی ضعيف تر از کار در می آيند و چه بسا در جبهه استبداد نيز شکاف ايجاد شود و در نتيجه شرايط برای مقاومت و اعتراض در برابر استبداد مساعد تر شود.
آقايان نبوی و نگهدار که مردم را به شرکت در انتخابات فرمايشی فرا خوانده اند بهتر است به اين پرسش ها پاسخ دهند :
۱ ـ دعوت شما به شرکت در انتخاباتی که نتيجه ی آن از پيش معلوم است چه تا ثيری در نتيجه انتخابات دارد ؟چه کسانی به آن عمل می کنند و چه کسانی می توانند از آن بهره برداری کنند ؟
۲ـ آيا برای شما پرنسيپ و خط قرمزی در اين مورد وجود دارد؟ مقصودم آن است که آيا شرايطی را می شناسيد که تحريم برايتان قابل قبول باشد و يا آن که معتقديد در هر شرايطی و به هر قيمتی بايد در هر انتخابات فرمايشی شرکت کرد و تحريم هميشه غلط است؟
۳ ـ چه راهی برای اعتراض به فرمايشی بودن انتخابات پيشنهاد می کنيد؟
۴ـ اهانت و تحريف به جای نقد، روش کيهان شريعتمداری است که ابراهيم نبوی نيز در هجو طرفداران تحريم به آن تاسی جسته است. آقای نبوی توضيح دهد که روش ها و جملات به کار گرفته وی در برخورد با اکبر گنجی و ديگران از جمله خود من با روش ها و ادبيات کيهان چه تفاوتی دارد؟ مگر ما به جز انتقاد از خودکامگی خامنه ای و ضرورت اعتراض مسالمت آميز به اين روشها چه نوشته ايم که حال آقای نبوی به هم خورده و ترسيده است که اگر خواندن آن را تا آخر ادامه دهد ممکن است تحت تاثير نوشته ی ما به عمليات انتحاری متوسل شود؟
به هر حال تا آنجا که می دانم علت ترس و به هم خوردن حال آقای نبوی نه نوشته ی ما، بلکه منشا آن را بايد در جای ديگری جستجو کرد. و پيشاپيش هم اعلام می کنم که اگر ايشان روزی به عمليات انتحاری دست زد به رسوبات عقيدتی گذشته خود ايشان مربوط می شود و ربطی به ما ندارد.
۲۲ اسفند ۱۳۸۶
علی کشتگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضيح پايانی -
به نقل از مقاله ی ابراهيم نبوی:
پهلوان اکبر و سلطان علی شاه
راستش را بخواهيد می خواستم در روزهای انتخابات وارد گفتگوی اينترنتی با اکبر گنجی بشوم، به همين دليل منتظر بودم نوشته او در مورد انتخابات منتشر شود و به آن پاسخ بدهم. دو روز قبل مقاله ای را در اينتر نت خواندم با تيتر « به کام سلطان، به زيان دموکراسی» تيتر را که ديدم متوجه شدم مطلبی از «علی کشتگر » است. دو سه بخش از مقاله را که خواندم از شدت جراحات وارده حالم بد شد، با خودم فکر کردم « اين علی کشتگر چرا اينقدر تند برخورد می کند؟» مطلب را ادامه دادم و ديدم تحمل اين حجم از بزن بزن را ندارم، لامصب اين علی کشتگر جوری نوشته بود که انگار آيت الله خامنه ای دارد سخنرانی می کند. البته با خودم قکر کردم، آدم وقتی مدتی طولانی در خارج باشد همين جوری می شود. راستش را بخواهيد جرات نکردم مقاله را تمام کنم، ترسيدم چنان اثری روی من بگذارد که همين فردا برگردم ايران و در يک عمليات انتحاری هم خودم را بکشم و ديگران را. هر جوری فکر می کنم می بينم اين علی کشتگر خيلی تند برخورد می کند. از همه کسانی که قلب شان ضعيف نيست و بالای هجده سال دارند، در خواست می کنم مقاله « به کام سلطان، به زيان دموکراسی» را حتما بخوانند. البته مطلب اشتباه چاپی دارد، نمی دانم چرا بالای مقاله نام اکبر گنجی نوشته شده است. البته من مطمئنم به زودی مطلب اکبر گنجی در مورد انتخابات منتشر می شود، به محض انتشار قصد دارم چيزی در مورد آن بنويسم، خدا کند قبل از انتخاب مطلب را ببينم.